English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 179 (2 milliseconds)
English Persian
expiration خاتمه بازدم
expirations خاتمه بازدم
Other Matches
burn out تمام شدن سوخت به طور غیرمنتظره خاتمه سوزش زمان خاتمه سوزش سوختن
ended خاتمه دادن خاتمه یافتن
ends خاتمه دادن خاتمه یافتن
end خاتمه دادن خاتمه یافتن
expirations بازدم
expiration بازدم
exhalation بازدم
gasp بادهان بازدم زدن
gasps بادهان بازدم زدن
gasping بادهان بازدم زدن
gasped بادهان بازدم زدن
garden design طرح باغی [با تقسیمات مستطیلی بصورت باغچه ها و چهارباغ و حوض و آبروها. این طرح از قرن بازدم میلادی مشاهده شد و جلوه ای از حیاط خانه ها و کاخ ها را نشان می دهد.]
termination خاتمه
sequels خاتمه
sequel خاتمه
ending خاتمه
last a خاتمه
withdrawal خاتمه
prorogation خاتمه
end all خاتمه
endings خاتمه
closures خاتمه
expiry خاتمه
closure خاتمه
abrogation خاتمه
dismissal خاتمه
lay-off خاتمه
letter of dismissal خاتمه
notice of cancellation خاتمه
notice of determination خاتمه
notice of termination خاتمه
notice to quit خاتمه
quit خاتمه
quitting خاتمه
ended خاتمه
ends خاتمه
end خاتمه
terminate خاتمه یافتن
ends خاتمه یافتن
due out خاتمه یافته
end خاتمه فرجام
general discharge خاتمه خدمت
rise خاتمه یافتن
ends خاتمه فرجام
terminated خاتمه یافتن
end خاتمه یافتن
ended خاتمه فرجام
ended خاتمه یافتن
closing خاتمه عملیات
end mark نشان خاتمه
terminates خاتمه یافتن
endings خاتمه پیام
to put an end to خاتمه دادن
to bring to an end خاتمه دادن
cessation خاتمه دادن
to knit up خاتمه دادن
call off خاتمه دادن
to break off خاتمه دادن
terminative خاتمه دهنده
ending خاتمه پیام
abort خاتمه غیرعادی
aborted خاتمه غیرعادی
aborting خاتمه غیرعادی
aborts خاتمه غیرعادی
rises خاتمه یافتن
wrap up خاتمه یافتن
layoffs خاتمه دادن به خدمت
layoff خاتمه دادن به خدمت
walking ticket ورقه خاتمه خدمت
lay off بخدمت خاتمه دادن
muster out بخدمت خاتمه دادن
post hostilities بعد از خاتمه درگیریها
end spell خاتمه هر کلمه رمز
end spell خاتمه کلمات رمز
post hostilities بعداز خاتمه مخاصمات
pt down بزوربچیزی خاتمه دادن
end of transmission block خاتمه ارسال بلاک
to fight out باجنگ خاتمه دادن
abnormal end خاتمه غیر عادی
abend خاتمه غیر عادی
walking papers ورقه خاتمه خدمت
denunciation اعلان الغاء یا خاتمه
termination خاتمه دادن یا توقف
completed خاتمه دادن به یک کار
completes خاتمه دادن به یک کار
denunciations اعلان الغاء یا خاتمه
terminate خاتمه دادن منتهی
complete خاتمه دادن به یک کار
completing خاتمه دادن به یک کار
terminated خاتمه دادن منتهی
terminates خاتمه دادن منتهی
terminates محدود کردن خاتمه یافتن
disaffiliate به همکاری یا شراکت خاتمه دادن
to get done with خاتمه دادن تمام کردن
terminated محدود کردن خاتمه یافتن
to wind up خاتمه دادن بپایان رساندن
terminate محدود کردن خاتمه یافتن
completing خاتمه یافته یا کامل شده
post flight بعد از خاتمه پرواز هواپیما
ended تمام کردن خاتمه دادن
ends تمام کردن خاتمه دادن
to draw to a close به پایان یا خاتمه نزدیک شدن
complete خاتمه یافته یا کامل شده
to come to an end خاتمه یافتن تمام شدن
end تمام کردن خاتمه دادن
completes خاتمه یافته یا کامل شده
completed خاتمه یافته یا کامل شده
end خاتمه دادن یا متوقف کردن چیزی
logging عمل خاتمه دادن عملیات در یک سیستم
contract termination فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
ends خاتمه دادن یا متوقف کردن چیزی
static چاپ وضعیت سیستم پس از خاتمه فرآیند
ended خاتمه دادن یا متوقف کردن چیزی
abended خاتمه یافته بطور غیر عادی
adjourning بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourn بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourned بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourns بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
presentation layer کدها و تقاضاهای شروع و خاتمه اتصال توافق می :ند
hang-ups ماندن به صحبت تلفنی خاتمه دادن زنگ زدن
reverse سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
reversed سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
hang up ماندن به صحبت تلفنی خاتمه دادن زنگ زدن
reverses سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
hang-up ماندن به صحبت تلفنی خاتمه دادن زنگ زدن
burnout velocity سرعت موشک در خاتمه سوختن خرج و تمام شدن ان
reversing سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
group کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
groups کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
interpleader محاکمهای که بموجب ان دوکس ناگزیر میشونداز اینکه ....خاتمه دهند
field کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است
fields کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است
fielded کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است
texts کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
multiphase program برنامهای که بیشتر از یک دستور بازیابی پیش از خاتمه اجرا نیاز دارد
interplead پیش از اقامه دعوا بر کسی باهم دعوای حقوقی را خاتمه دادن
text کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
ended کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
layers بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است
sequential خاتمه دادن یک کار در سیستم دستهای پیش از اینکه بعدی شروع شود
end کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
ends کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
layer بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است
flag ترتیب کدها در شبکه ارسال بسته برای معرض شروع و خاتمه یک فریم داده
flags ترتیب کدها در شبکه ارسال بسته برای معرض شروع و خاتمه یک فریم داده
reach out with an olive branch [انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
reach out with an olive branch <idiom> [انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
cycle تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
cycles تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
cycled تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
cargo outturn message پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
wiring جعبهای که سیم بندی شبکه یا بخشهای شبکه خاتمه می یابند و بهم وصل هستند
times زمان بین شروع و خاتمه عمل معمولاگ بین آدرس دهی محلی ازحافظه و دریافت داده
dynamic توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
dynamically توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
jump instruction دستور برنامه نویسی برای خاتمه دادن به یک سری دستورات و هدایت پردازنده به بخش دیگر برنامه
timed زمان بین شروع و خاتمه عمل معمولاگ بین آدرس دهی محلی ازحافظه و دریافت داده
time زمان بین شروع و خاتمه عمل معمولاگ بین آدرس دهی محلی ازحافظه و دریافت داده
future perfect شامل زمان اینده نقلی که در انگلیس بصورت have willو have shall ساخته میشودونشانه خاتمه عمل درزمان اینده میباشد
cycle زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
cycles زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
cycled زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
asynchronous transmission اطلاعات در فواصل زمانی بدون قاعده و نامنظم به وسیله قراردادن یک بیت شروع قبل از هر کاراکتر ویک بیت خاتمه پس از ان انتقال می یابند
swap توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swapped توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swaps توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopping توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swops توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopped توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
reversing روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
circulars فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circular فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
subroutine تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
asynchronous 1-کامپیوتری که از یک عمل به عمل دیگر طبق سیگنالهای دریافت شده پس از خاتمه فرآیند تغییر میکند. 2-کامپیوتری که در آن یک فرآیند در آغاز ورود سیگنال یا داده آغاز میشود به جای اینکه مط ابق با باس ساعت باشد
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com