English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 197 (9 milliseconds)
English Persian
abort خاتمه غیرعادی
aborted خاتمه غیرعادی
aborting خاتمه غیرعادی
aborts خاتمه غیرعادی
Other Matches
burn out تمام شدن سوخت به طور غیرمنتظره خاتمه سوزش زمان خاتمه سوزش سوختن
ended خاتمه دادن خاتمه یافتن
ends خاتمه دادن خاتمه یافتن
end خاتمه دادن خاتمه یافتن
way out غیرعادی
way-out غیرعادی
uttered غیرعادی
touched غیرعادی
irregular غیرعادی
utter غیرعادی
unaccustomed غیرعادی
utters غیرعادی
enormities غیرعادی
enormity غیرعادی
anomalies غیرعادی
anomaly غیرعادی
extraordinary غیرعادی
unusual غیرعادی
weirdo آدم غیرعادی
abend پایان غیرعادی
abnonmally بطور غیرعادی
weirdos آدم غیرعادی
museum piece قدیمی غیرعادی
offbeat <idiom> غیرعادی غیرمرسوم
abnormal scour آب شستگی غیرعادی
funny car اتومبیل غیرعادی
line surge جریان سریع و غیرعادی خط
virescence سبزی غیرعادی دربرگهای گل
kill off سرعت گرفتن غیرعادی درمسابقه دو استقامت برای خسته کردن حریفان
action oriented management report گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
notice of determination خاتمه
notice to quit خاتمه
ending خاتمه
quitting خاتمه
end خاتمه
termination خاتمه
sequel خاتمه
notice of termination خاتمه
ended خاتمه
expiry خاتمه
ends خاتمه
notice of cancellation خاتمه
letter of dismissal خاتمه
lay-off خاتمه
dismissal خاتمه
abrogation خاتمه
sequels خاتمه
end all خاتمه
closure خاتمه
closures خاتمه
endings خاتمه
withdrawal خاتمه
prorogation خاتمه
last a خاتمه
quit خاتمه
end خاتمه فرجام
end mark نشان خاتمه
ended خاتمه فرجام
end خاتمه یافتن
call off خاتمه دادن
due out خاتمه یافته
general discharge خاتمه خدمت
terminative خاتمه دهنده
to break off خاتمه دادن
to bring to an end خاتمه دادن
to knit up خاتمه دادن
to put an end to خاتمه دادن
ends خاتمه فرجام
wrap up خاتمه یافتن
ended خاتمه یافتن
ends خاتمه یافتن
closing خاتمه عملیات
cessation خاتمه دادن
terminates خاتمه یافتن
terminated خاتمه یافتن
rises خاتمه یافتن
ending خاتمه پیام
terminate خاتمه یافتن
endings خاتمه پیام
rise خاتمه یافتن
expirations خاتمه بازدم
expiration خاتمه بازدم
denunciations اعلان الغاء یا خاتمه
post hostilities بعد از خاتمه درگیریها
muster out بخدمت خاتمه دادن
abend خاتمه غیر عادی
lay off بخدمت خاتمه دادن
end spell خاتمه هر کلمه رمز
end spell خاتمه کلمات رمز
layoff خاتمه دادن به خدمت
abnormal end خاتمه غیر عادی
walking papers ورقه خاتمه خدمت
denunciation اعلان الغاء یا خاتمه
end of transmission block خاتمه ارسال بلاک
post hostilities بعداز خاتمه مخاصمات
to fight out باجنگ خاتمه دادن
pt down بزوربچیزی خاتمه دادن
terminate خاتمه دادن منتهی
walking ticket ورقه خاتمه خدمت
layoffs خاتمه دادن به خدمت
termination خاتمه دادن یا توقف
complete خاتمه دادن به یک کار
completed خاتمه دادن به یک کار
completing خاتمه دادن به یک کار
terminates خاتمه دادن منتهی
terminated خاتمه دادن منتهی
completes خاتمه دادن به یک کار
terminates محدود کردن خاتمه یافتن
completing خاتمه یافته یا کامل شده
completes خاتمه یافته یا کامل شده
end تمام کردن خاتمه دادن
terminated محدود کردن خاتمه یافتن
post flight بعد از خاتمه پرواز هواپیما
completed خاتمه یافته یا کامل شده
ends تمام کردن خاتمه دادن
to wind up خاتمه دادن بپایان رساندن
to get done with خاتمه دادن تمام کردن
ended تمام کردن خاتمه دادن
to draw to a close به پایان یا خاتمه نزدیک شدن
to come to an end خاتمه یافتن تمام شدن
terminate محدود کردن خاتمه یافتن
disaffiliate به همکاری یا شراکت خاتمه دادن
complete خاتمه یافته یا کامل شده
logging عمل خاتمه دادن عملیات در یک سیستم
static چاپ وضعیت سیستم پس از خاتمه فرآیند
abended خاتمه یافته بطور غیر عادی
ended خاتمه دادن یا متوقف کردن چیزی
contract termination فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
ends خاتمه دادن یا متوقف کردن چیزی
end خاتمه دادن یا متوقف کردن چیزی
adjourns بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourned بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourning بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourn بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
presentation layer کدها و تقاضاهای شروع و خاتمه اتصال توافق می :ند
hang up ماندن به صحبت تلفنی خاتمه دادن زنگ زدن
reversing سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
reverses سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
reversed سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
hang-ups ماندن به صحبت تلفنی خاتمه دادن زنگ زدن
hang-up ماندن به صحبت تلفنی خاتمه دادن زنگ زدن
burnout velocity سرعت موشک در خاتمه سوختن خرج و تمام شدن ان
reverse سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
interpleader محاکمهای که بموجب ان دوکس ناگزیر میشونداز اینکه ....خاتمه دهند
group کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
groups کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
field کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است
fielded کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است
fields کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است
texts کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
multiphase program برنامهای که بیشتر از یک دستور بازیابی پیش از خاتمه اجرا نیاز دارد
interplead پیش از اقامه دعوا بر کسی باهم دعوای حقوقی را خاتمه دادن
text کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
layer بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است
end کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
layers بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است
ends کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
sequential خاتمه دادن یک کار در سیستم دستهای پیش از اینکه بعدی شروع شود
ended کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
flag ترتیب کدها در شبکه ارسال بسته برای معرض شروع و خاتمه یک فریم داده
flags ترتیب کدها در شبکه ارسال بسته برای معرض شروع و خاتمه یک فریم داده
reach out with an olive branch [انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
reach out with an olive branch <idiom> [انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
cargo outturn message پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
cycles تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
cycled تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
cycle تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
wiring جعبهای که سیم بندی شبکه یا بخشهای شبکه خاتمه می یابند و بهم وصل هستند
times زمان بین شروع و خاتمه عمل معمولاگ بین آدرس دهی محلی ازحافظه و دریافت داده
jump instruction دستور برنامه نویسی برای خاتمه دادن به یک سری دستورات و هدایت پردازنده به بخش دیگر برنامه
dynamically توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
dynamic توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
timed زمان بین شروع و خاتمه عمل معمولاگ بین آدرس دهی محلی ازحافظه و دریافت داده
time زمان بین شروع و خاتمه عمل معمولاگ بین آدرس دهی محلی ازحافظه و دریافت داده
future perfect شامل زمان اینده نقلی که در انگلیس بصورت have willو have shall ساخته میشودونشانه خاتمه عمل درزمان اینده میباشد
cycled زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
cycle زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
cycles زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
asynchronous transmission اطلاعات در فواصل زمانی بدون قاعده و نامنظم به وسیله قراردادن یک بیت شروع قبل از هر کاراکتر ویک بیت خاتمه پس از ان انتقال می یابند
swapped توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swap توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swaps توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopped توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swops توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopping توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
reverse روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
circular فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circulars فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
subroutine تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
asynchronous 1-کامپیوتری که از یک عمل به عمل دیگر طبق سیگنالهای دریافت شده پس از خاتمه فرآیند تغییر میکند. 2-کامپیوتری که در آن یک فرآیند در آغاز ورود سیگنال یا داده آغاز میشود به جای اینکه مط ابق با باس ساعت باشد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com