English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
abended خاتمه یافته بطور غیر عادی
Other Matches
due out خاتمه یافته
completing خاتمه یافته یا کامل شده
complete خاتمه یافته یا کامل شده
completed خاتمه یافته یا کامل شده
completes خاتمه یافته یا کامل شده
abend خاتمه غیر عادی
abnormal end خاتمه غیر عادی
normally بطور عادی
commonly بطور عادی
customarily بطور عادی
weirdly بطور غیر عادی و مرموز
reversing روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
burn out تمام شدن سوخت به طور غیرمنتظره خاتمه سوزش زمان خاتمه سوزش سوختن
ends خاتمه دادن خاتمه یافتن
ended خاتمه دادن خاتمه یافتن
end خاتمه دادن خاتمه یافتن
routinize عادی یا روزمره کردن بجریان عادی انداختن
hypermnesia ازدیاد غیر عادی خاطرات وافکار گذشته افزایش غیر عادی حافظه
structured programming برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
irretrievably بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
inconsiderably بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
nauseously بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
indisputable بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
lusciously بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
horridly بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
immortally بطور فنا ناپذیر بطور باقی
poorly بطور ناچیز بطور غیر کافی
grossly بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
indeterminately بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
prorogation خاتمه
sequel خاتمه
sequels خاتمه
endings خاتمه
last a خاتمه
end خاتمه
expiry خاتمه
ended خاتمه
ends خاتمه
closures خاتمه
closure خاتمه
ending خاتمه
termination خاتمه
lay-off خاتمه
quitting خاتمه
quit خاتمه
abrogation خاتمه
notice to quit خاتمه
notice of termination خاتمه
notice of determination خاتمه
notice of cancellation خاتمه
dismissal خاتمه
end all خاتمه
letter of dismissal خاتمه
withdrawal خاتمه
finding یافته
findings یافته
endings خاتمه پیام
general discharge خاتمه خدمت
terminates خاتمه یافتن
closing خاتمه عملیات
ending خاتمه پیام
rises خاتمه یافتن
terminative خاتمه دهنده
end mark نشان خاتمه
ended خاتمه فرجام
ended خاتمه یافتن
ends خاتمه فرجام
ends خاتمه یافتن
expiration خاتمه بازدم
end خاتمه فرجام
cessation خاتمه دادن
aborting خاتمه غیرعادی
to bring to an end خاتمه دادن
to break off خاتمه دادن
aborts خاتمه غیرعادی
call off خاتمه دادن
end خاتمه یافتن
aborted خاتمه غیرعادی
abort خاتمه غیرعادی
expirations خاتمه بازدم
to put an end to خاتمه دادن
rise خاتمه یافتن
to knit up خاتمه دادن
wrap up خاتمه یافتن
terminate خاتمه یافتن
terminated خاتمه یافتن
abusively بطور ناصحیح بطور دشنام
genuinely بطور اصل بطور بی ریا
latently بطور ناپیدا بطور پوشیده
incisively بطور نافذ بطور زننده
indecorously بطور ناشایسته بطور نازیبا
improperly بطور غلط بطور نامناسب
martially بطور جنگی بطور نظامی
transferred انتقال یافته
nascent پیدایش یافته
glorified تجلیل یافته
endrgized انرژی یافته
done وقوع یافته
inserted <adj.> <past-p.> گسترش یافته
installed <adj.> <past-p.> گسترش یافته
extended تمدید یافته
mature economy تکامل یافته
applied <adj.> <past-p.> گسترش یافته
deployed گسترش یافته
waney کاهش یافته
appointed <adj.> <past-p.> گسترش یافته
nee تولد یافته
tuned وفق یافته
expanded بسط یافته
allocated اختصاص یافته
deployed <adj.> <past-p.> گسترش یافته
generalized تعمیم یافته
wany کاهش یافته
organized سازمان یافته
depauperate تقلیل یافته
full-fledged تکامل یافته
matched تطبیق یافته
instinct with life روح یافته
instinct with force نیرو یافته
porrect بسط یافته
downfallen زوال یافته
structured ساخت یافته
past پایان یافته
abroad گسترش یافته
linked پیوند یافته
full fledged تکامل یافته
transmissive انتقال یافته
awakened اگاهی یافته
walking ticket ورقه خاتمه خدمت
post hostilities بعداز خاتمه مخاصمات
layoff خاتمه دادن به خدمت
completed خاتمه دادن به یک کار
terminated خاتمه دادن منتهی
layoffs خاتمه دادن به خدمت
lay off بخدمت خاتمه دادن
completes خاتمه دادن به یک کار
to fight out باجنگ خاتمه دادن
complete خاتمه دادن به یک کار
terminate خاتمه دادن منتهی
muster out بخدمت خاتمه دادن
termination خاتمه دادن یا توقف
end of transmission block خاتمه ارسال بلاک
walking papers ورقه خاتمه خدمت
end spell خاتمه هر کلمه رمز
denunciations اعلان الغاء یا خاتمه
terminates خاتمه دادن منتهی
denunciation اعلان الغاء یا خاتمه
completing خاتمه دادن به یک کار
pt down بزوربچیزی خاتمه دادن
post hostilities بعد از خاتمه درگیریها
end spell خاتمه کلمات رمز
finds چیز یافته مکشوف
reborn تولد تازه یافته
generalized force نیروی تعمیم یافته
organize بازار سازمان یافته
structured walkthroughs بررسیهای ساخت یافته
organizes بازار سازمان یافته
organized market بازار سازمان یافته
organises بازار سازمان یافته
organizing بازار سازمان یافته
diminished [قوس تقلیل یافته]
find چیز یافته مکشوف
organising بازار سازمان یافته
contd مخفف ادامه یافته
reduced mass جرم کاهش یافته
generalized coordinates مختصات تعمیم یافته
inning زمین باز یافته
structured english انگلیسی ساخت یافته
diminished : تقلیل یافته کاسته
generalized routine روال تعمیم یافته
development system سیستم توسعه یافته
developed contries ممالک توسعه یافته
allopatric بتنهایی وقوع یافته
centralized design طراحی تمرکز یافته
redivivus تولد تازه یافته
bimanual بادودست انجام یافته
reduced form فرم تقلیل یافته
linked subroutine زیربرنامه پیوند یافته
elaborated code رمز بسط یافته
mature soil خاک تکامل یافته
structured design طراحی ساختار یافته
sort merge program پردازش تعمیم یافته
systematized delusions هذیانهای نظام یافته
endarch از مرکزبخارج امتداد یافته
mature economy اقتصاد رشد یافته
extended memory حافظه توسعه یافته
extended precision دقت توسعه یافته
twice born تولدتازه روحانی یافته
formatted display نمایش شکل یافته
terminated محدود کردن خاتمه یافتن
to get done with خاتمه دادن تمام کردن
to come to an end خاتمه یافتن تمام شدن
to wind up خاتمه دادن بپایان رساندن
ended تمام کردن خاتمه دادن
to draw to a close به پایان یا خاتمه نزدیک شدن
end تمام کردن خاتمه دادن
ends تمام کردن خاتمه دادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com