Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
obiter dictum
خارج از موضوع دعوی
Other Matches
subject of debate
موضوع دعوی
issue
موضوع دعوی
issues
موضوع دعوی
issued
موضوع دعوی
extrajudicial
بدون ارتباط به موضوع دعوی
torts
عملی که میتواندموجب موضوع دعوی مدنی باشد
tort
عملی که میتواندموجب موضوع دعوی مدنی باشد
beside the question
خارج از موضوع
not to the point
خارج از موضوع
irrelevant
خارج از موضوع
out of question
خارج از موضوع
deviate from the main subject
از موضوع خارج شدن
stick to the point
از موضوع خارج نشوید
wide of the subject
از موضوع پرت خارج ازموضوع
To stick to the main topic ( issue ).
از موضوع اصلی خارج نشدن
extrajudicial
خارج از موضوع مطرح شده دردادگاه
misrepresentation
در CL وقتی قلب واقعیت میتواند در محدوده مسئولیت مدنی موضوع دعوی قرار گیرد که ناشی از عمد وقصد باشد تدلیس
demur
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurring
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurs
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurred
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
restitution of conjugal rights
دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی
queues
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queueing
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queued
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queue
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential access
فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread
این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
red herrings
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herring
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition
موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
reversing
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
pretend
دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretending
دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretends
دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
circular
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circulars
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
out of bounds
خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
trover
دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
hooked medallion
ترنج قلاب شکل
[در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
pleadings
افهارات طرفین دعوی صورت افهارات طرفین دعوی
claim
دعوی
claims
دعوی
claiming
دعوی
claimed
دعوی
lawsuits
دعوی
suit at law
دعوی
cases
دعوی
quarreling
دعوی
profession
دعوی
quarreled
دعوی
quarrelled
دعوی
lawsuit
دعوی
pretension
دعوی
case
دعوی
quarrels
دعوی
quarrelling
دعوی
strife
دعوی
pretensions
دعوی
professions
دعوی
quarrel
دعوی
disclaimer
ترک دعوی
vexatious action
دعوی ایذائی
personal action
دعوی شخصی
litigation
ترافع دعوی
withdrawal of a case
استرداد دعوی
restitution of conjugal rights
دعوی تمکین
possessory action
دعوی مالکیت
post litem motam
پس از طرح دعوی
personal action
دعوی منقول
waiving a claim
اسقاط دعوی
disclaimers
ترک دعوی
the litigants
طرفین دعوی
s.c
همان دعوی
remedy sought by plaintiff
خواسته دعوی
right of action
حق اقامه دعوی
retraxit
استرداد دعوی
proceeding for damage
دعوی خسارت
pretensions
دعوی خودفروشی
relinquishment of a claim
اسقاط دعوی
relinquishment of a claim
ترک دعوی
set off
دعوی متقابل
set up claim to
دعوی کردن
splitting a cause of action
تجزیه دعوی
prime impression
دعوی بدوی
mertis of the case
ماهیت دعوی
substituted service
اوراق دعوی
prime impression
دعوی ابتدایی
case
دعوی مرافعه
case
دعوی مورد
cases
دعوی مرافعه
cases
دعوی مورد
quitclaim
ترک دعوی
pretension
دعوی خودفروشی
quarreled
دعوی کردن
quarrel
دعوی کردن
acquittance
ترک دعوی
acquittance
سندترک دعوی
admissible case
دعوی مسموع
suing
دعوی کردن
sues
دعوی کردن
sued
دعوی کردن
sue
دعوی کردن
quarreling
دعوی کردن
quarrelled
دعوی کردن
quarrelling
دعوی کردن
claimants
اصحاب دعوی
parties
اصحاب دعوی
litigants
اصحاب دعوی
opponent
طرف دعوی
opponents
طرف دعوی
hearing
استماع دعوی
litigant
طرف دعوی
quarrels
دعوی کردن
ancillary suit
دعوی طاری
bringing an action
اقامه دعوی
initiating proceedings
اقامه دعوی
jactitation
دعوی دروغ
hearings
استماع دعوی
pleas
پاسخ دعوی
plea
پاسخ دعوی
lis mota
شروع دعوی
nullity proceeding
دعوی بطلان
object of claim
خواسته دعوی
parties of dispute
اصحاب دعوی
parties to a dispute
اصحاب دعوی
jactation
دعوی دروغ
hypothetical case
دعوی فرضی
desistement
ترک دعوی
cause of claim
منشاء دعوی
civil action
دعوی مدنی
claim for restitution
دعوی استرداد
counter claim
دعوی متقابل
counterclaim
دعوی متقابل
criminal action
دعوی جزایی
cross action
دعوی متقابل
desistement
انصراف از دعوی
party to a suit
طرف دعوی
litigation
دعوی قضایی
suits
خواستگاری دعوی
suited
خواستگاری دعوی
suit
خواستگاری دعوی
querela
دعوی مطروح در محکمه
secta
ادله خواهان دعوی
quarrelling
دعوی کردن منازعه
relinquishes
ترک دعوی کردن
relinquished
ترک دعوی کردن
subduct
ترک دعوی کردن
quarrel
دعوی کردن منازعه
prima facie case
دعوی قابل طرح
prima facie case
دعوی قابل استماع
pretend to
دعوی یا ادعا کردن
traversed
تکذیب کردن دعوی
replevin
دعوی اعاده مالکیت
traverses
تکذیب کردن دعوی
quarrelled
دعوی کردن منازعه
traversing
تکذیب کردن دعوی
litigated
طرح دعوی کردن
relinquish a claim
ترک دعوی کردن
quarreling
دعوی کردن منازعه
litigates
طرح دعوی کردن
taxation of costs
ارزیابی هزینههای دعوی
litigating
طرح دعوی کردن
real action
دعوی غیر منقول
quitclaim
سند ترک دعوی
quarreled
دعوی کردن منازعه
traverse
تکذیب کردن دعوی
possessory action
دعوی اعاده مالکیت
pleas in bar
مدافعات مسقط دعوی
relinquish
ترک دعوی کردن
disclaimed
ترک دعوی کردن
bill
گزارش جریان دعوی
evidance in substanttiation of claims
ادله اثبات دعوی
lose the case
محکوم شدن در دعوی
lodge a complaint
اقامه دعوی کردن
disclaim
ترک دعوی کردن
litigable
قابل طرح دعوی
quarrels
دعوی کردن منازعه
disaffirm
ترک دعوی کردن
sounding in damages
دعوی خسارت مستدل
security for costs
تامین هزینه دعوی
disclaiming
ترک دعوی کردن
civil action
دعوی مدنی یا حقوقی
seduction
دعوی فریب و اغوا
action in personam
دعوی بر علیه شخص
to go
[fall]
together by the ears
[outdated]
<idiom>
شروع به دعوی کردن
right of action
حق طرح دعوی دردادگاه
right of action
حق طرح دعوی در دادگاه
litigate
طرح دعوی کردن
parties
متداعیین اطراف دعوی
judge advocate
اقامه کننده دعوی
disclaims
ترک دعوی کردن
bills
گزارش جریان دعوی
venues
محل وقوع جرم یا دعوی
sounding in damages
دعوی خسارت صحیح و محکم
pretend
بخود بستن دعوی کردن
pretending
بخود بستن دعوی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com