English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 189 (9 milliseconds)
English Persian
mealiness خاصیت اردی
mealness خاصیت اردی
Other Matches
pneumaticity خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
actinism خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
mealiest اردی
mealier اردی
farinose اردی
mealy اردی
farinaceous اردی
meat offering پیشکشی اردی
meat offering هدیه اردی
meal offering هدیه اردی
meal offering پیشکشی اردی
baked meat شیرینی اردی غذای پخته
farle کیک یا نان شیرین اردی
farl کیک یا نان شیرین اردی
bakemeat شیرینی اردی غذای پخته
sound absorption خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
navigating خاصیت
propertyless بی خاصیت
quale خاصیت
reflectiveness خاصیت
the five predicables خاصیت
navigate خاصیت
neer do well or well بی خاصیت
navigates خاصیت
navigated خاصیت
inefficacious بی خاصیت
virtues خاصیت
virtue خاصیت
property خاصیت
affection خاصیت
gauziness خاصیت گارسی
gumminess خاصیت صمغی
astingency خاصیت قبض
pitchiness خاصیت زفتی
fungosity خاصیت قارچی
anti knock property خاصیت ضدضربه
powderiness خاصیت گردی
milkiness خاصیت شیری
adhesive property خاصیت چسبندگی
glassiness خاصیت شیشهای
flakiness خاصیت فلسی
fattiness خاصیت چربی
mechanicalness خاصیت مکانیکی
ductility خاصیت انگمی
non skid quality خاصیت ضد لغزش
nutritiousness خاصیت غذائی
chemism خاصیت شیمیایی
chalkiness خاصیت تباشیری
carnosity خاصیت گوشتی
ductility خاصیت کش امدن
nutritiveness خاصیت غذایی
paramorphism خاصیت دگردیسی
extensive property خاصیت مقداری
fluffiness خاصیت کرکی
alkalescence خاصیت قلیایی
nature نوع خاصیت
sponginess خاصیت اسفنجی
functioned خاصیت وجودی
steeliness خاصیت فولادی
the virtue of drugs خاصیت داروها
woodiness خاصیت چوبی
unmake از خاصیت انداختن
elasticity خاصیت فنری
vitreosity خاصیت شیشهای
magnetism خاصیت مغناطیسی
functions خاصیت وجودی
function خاصیت وجودی
buoyancy خاصیت شناوری
causality خاصیت سببی
natures نوع خاصیت
impoverish بی خاصیت کردن
impoverished بی خاصیت کردن
absorption property خاصیت جذب
quantification تعیین خاصیت
silkiness خاصیت ابریشمی
recursivity خاصیت بازگشت
abnormality خاصیت غیرطبیعی
abnormalities خاصیت غیرطبیعی
deactivating بی خاصیت کردن
deactivated بی خاصیت کردن
deactivate بی خاصیت کردن
deactivates بی خاصیت کردن
impoverishing بی خاصیت کردن
impoverishes بی خاصیت کردن
prevenience خاصیت جلوگیری کننده
commutative law خاصیت جابجایی [ریاضی]
commutative property خاصیت جابجایی [ریاضی]
inductionless بدون خاصیت القائی
commutative rule خاصیت جابجایی [ریاضی]
plasticity خاصیت شکل افرینی
illusion of space القاء خاصیت فضایی
impenetrableness خاصیت عدم تداخل
soak up <idiom> خاصیت جنب کردنداشتن
neer do well or well ادم بی وجود یا بی خاصیت
tonus خاصیت انقباض عضله
pulpiness خاصیت خمیری یاگوشتی
sliminess خاصیت گلی یا لجنی
springiness خاصیت فنری ارتجاع
malleability خاصیت چکش خواری
low test دارای خاصیت فراری
isogamous دارای خاصیت هم گامیتی
isogametic دارای خاصیت هم گامیتی
sexed دارای خاصیت جنسی
heat treating property خاصیت عملیات حرارتی
vitality قدرت یا خاصیت حیاتی
ductility خاصیت فتیله شدن
diathermacy خاصیت هدایت گرما
diastatic دارای خاصیت جوهربزاق
osmosis خاصیت نفوذ وحلول
curative دارای خاصیت درمانی
corporeity خاصیت جسمی یامادی
asexual فاقد خاصیت جنسی
alkaline دارای خاصیت قلیایی
agglomerative دارای خاصیت تراکم
alkalescent دارای خاصیت قلیایی
antidotal دارای خاصیت پادزهری
ductility خاصیت لوله شدن
elater خاصیت انبساط و گسترش
corkiness خاصیت چوب پنبهای
acid base behavior خاصیت اسیدی- بازی
flexibility خاصیت خمش پذیری
acid base catalysis خاصیت اسیدی- بازی
erotization خاصیت شهوانی یافتن
gamic دارای خاصیت جنسی
capillarity خاصیت موئی مویسانی
geomagnetic خاصیت مغناطیسی زمین
amphoteric دارای خاصیت اسید و قلیا
absorbent دارای خاصیت جذب درکش
absorbant دارای خاصیت جذب درکش
actescence نمایش شیر خاصیت شیری
quale شیی دارای خاصیت هوشیاری
sourness is the p of vinegar ترشی خاصیت سرکه است
absorbency خاصیت درکشی یا دراشامی جذب
persalt نمک دارای خاصیت اسیدی
active material موادی که خاصیت تجزیه دارند
paramorphous دارای خاصیت تغییر یابی
demagnetize خاصیت مغناطیسی را از بین بردن
acoustic vases [ظروف سفالین با خاصیت آکوستیک]
indiscerptibility خاصیت چیزی که در اثرتجزیه فنانپذیرد
ethereality خاصیت اتری یا اثیری روحانیت
male sterile گامتهای عقیم وبی خاصیت نر
de energize از بین بردن خاصیت مغناطیسی
distributive law خاصیت پخش پذیری [ریاضی]
nervous nellie ادم محافظه کار و بی خاصیت
distributive law خاصیت توزیع پذیری [ریاضی]
adhesion of fibers خاصیت چسبندگی الیاف به یکدیگر
distributive rule خاصیت توزیع پذیری [ریاضی]
paramorphic دارای خاصیت تغییر یابی
balmy دارای خاصیت مرهم خنک کننده
balmier دارای خاصیت مرهم خنک کننده
acid سرکه مانند دارای خاصیت اسید
acids سرکه مانند دارای خاصیت اسید
balmiest دارای خاصیت مرهم خنک کننده
basicity خاصیت بازی وقلیایی حالت بنیانی
objectify خاصیت و ماهیت چیزی رامعین کردن
capillarity خاصیت بالا رفتن اب درسوراخهای موئی
hot forming property خاصیت تغییر شکل پذیری گرم
despiritualize فاقد خاصیت یا جنبه روحانی کردن
electromagnetism خاصیت مغناطیسی حاصل ازجریانهای الکتریکی
incendivity خاصیت اتش زنی که در جرقه الکتریکی هست
vitrescence امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
iceland spar کلسیت شفاف دارای خاصیت انکسار مضاعف
radioactivity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون میدهد
radio activity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
zooflagellate اغازیان شبه گیاه فاقد خاصیت جذب نور
vitrescent اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
neutral soil خاکی که نه خاصیت اسیدی دارد نه قلیائی یعنی پ هاش ان مساوی 7است
catapulted هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulting هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapult هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
prepositional phrase بخشی از جمله که با حرف اغازگرد دو خاصیت صفت یاقیدیا اسم راپیداکند
catapults هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
electro magnet اهنی که در تحت تاثیر قوه برق خاصیت مغناطیسی پیداکند اهنربای الکتریکی
pitchstone یکجور خاره اتش فشانی که خاصیت شیشه و صیقل زفت رادارا است
actinoelectric اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
electromagnet اهنی که بوسیله جریان برق خاصیت مغناطیسی پیدا میکند اهن ربای الکتریکی مغناطیس برقی
curie point دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
kemp پشم ضخیم [بیشتر مربوط به ناحیه زیر شکم گوسفند بوده که شکننده است و خاصیت رنگ پذیری کمی دارد.]
plasma display صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
elasticity خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
flakiness خاصیت چیزی که ورقه ورقه است
cold working شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
vitalistic خاصیت حیاتی قدرت حیاتی
vitalist خاصیت حیاتی قدرت حیاتی
dead wool پشم مرده [که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
torso تاب گشت خاصیت تاب گشت
torsos تاب گشت خاصیت تاب گشت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com