English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
distributive law خاصیت توزیع پذیری [ریاضی]
distributive rule خاصیت توزیع پذیری [ریاضی]
Other Matches
cold working شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
flexibility خاصیت خمش پذیری
distributive law خاصیت پخش پذیری [ریاضی]
hot forming property خاصیت تغییر شکل پذیری گرم
distributivity توزیع پذیری
kemp پشم ضخیم [بیشتر مربوط به ناحیه زیر شکم گوسفند بوده که شکننده است و خاصیت رنگ پذیری کمی دارد.]
dead wool پشم مرده [که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
pneumaticity خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
actinism خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
functional distribution توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
gini coefficient شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
poisson distribution این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
functional distribution of income توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
sound absorption خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
navigate خاصیت
the five predicables خاصیت
quale خاصیت
property خاصیت
reflectiveness خاصیت
navigated خاصیت
navigates خاصیت
navigating خاصیت
inefficacious بی خاصیت
affection خاصیت
virtues خاصیت
virtue خاصیت
propertyless بی خاصیت
neer do well or well بی خاصیت
distribution پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
distributions پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
chemism خاصیت شیمیایی
abnormality خاصیت غیرطبیعی
nutritiveness خاصیت غذایی
the virtue of drugs خاصیت داروها
nutritiousness خاصیت غذائی
chalkiness خاصیت تباشیری
functions خاصیت وجودی
functioned خاصیت وجودی
unmake از خاصیت انداختن
function خاصیت وجودی
carnosity خاصیت گوشتی
magnetism خاصیت مغناطیسی
non skid quality خاصیت ضد لغزش
elasticity خاصیت فنری
vitreosity خاصیت شیشهای
impoverish بی خاصیت کردن
impoverishing بی خاصیت کردن
deactivate بی خاصیت کردن
deactivated بی خاصیت کردن
deactivates بی خاصیت کردن
deactivating بی خاصیت کردن
absorption property خاصیت جذب
pitchiness خاصیت زفتی
quantification تعیین خاصیت
impoverishes بی خاصیت کردن
recursivity خاصیت بازگشت
impoverished بی خاصیت کردن
astingency خاصیت قبض
anti knock property خاصیت ضدضربه
abnormalities خاصیت غیرطبیعی
silkiness خاصیت ابریشمی
steeliness خاصیت فولادی
alkalescence خاصیت قلیایی
adhesive property خاصیت چسبندگی
sponginess خاصیت اسفنجی
powderiness خاصیت گردی
flakiness خاصیت فلسی
fluffiness خاصیت کرکی
woodiness خاصیت چوبی
buoyancy خاصیت شناوری
fungosity خاصیت قارچی
gauziness خاصیت گارسی
glassiness خاصیت شیشهای
gumminess خاصیت صمغی
causality خاصیت سببی
nature نوع خاصیت
natures نوع خاصیت
fattiness خاصیت چربی
paramorphism خاصیت دگردیسی
mealiness خاصیت اردی
mealness خاصیت اردی
milkiness خاصیت شیری
ductility خاصیت کش امدن
mechanicalness خاصیت مکانیکی
extensive property خاصیت مقداری
ductility خاصیت انگمی
plasticity خاصیت شکل افرینی
elater خاصیت انبساط و گسترش
acid base catalysis خاصیت اسیدی- بازی
sexed دارای خاصیت جنسی
heat treating property خاصیت عملیات حرارتی
commutative rule خاصیت جابجایی [ریاضی]
sliminess خاصیت گلی یا لجنی
commutative property خاصیت جابجایی [ریاضی]
pulpiness خاصیت خمیری یاگوشتی
low test دارای خاصیت فراری
prevenience خاصیت جلوگیری کننده
ductility خاصیت فتیله شدن
asexual فاقد خاصیت جنسی
vitality قدرت یا خاصیت حیاتی
gamic دارای خاصیت جنسی
ductility خاصیت لوله شدن
alkaline دارای خاصیت قلیایی
geomagnetic خاصیت مغناطیسی زمین
acid base behavior خاصیت اسیدی- بازی
commutative law خاصیت جابجایی [ریاضی]
neer do well or well ادم بی وجود یا بی خاصیت
isogamous دارای خاصیت هم گامیتی
osmosis خاصیت نفوذ وحلول
malleability خاصیت چکش خواری
soak up <idiom> خاصیت جنب کردنداشتن
tonus خاصیت انقباض عضله
inductionless بدون خاصیت القائی
curative دارای خاصیت درمانی
isogametic دارای خاصیت هم گامیتی
capillarity خاصیت موئی مویسانی
corporeity خاصیت جسمی یامادی
corkiness خاصیت چوب پنبهای
erotization خاصیت شهوانی یافتن
diastatic دارای خاصیت جوهربزاق
springiness خاصیت فنری ارتجاع
alkalescent دارای خاصیت قلیایی
antidotal دارای خاصیت پادزهری
diathermacy خاصیت هدایت گرما
agglomerative دارای خاصیت تراکم
illusion of space القاء خاصیت فضایی
impenetrableness خاصیت عدم تداخل
active material موادی که خاصیت تجزیه دارند
persalt نمک دارای خاصیت اسیدی
ethereality خاصیت اتری یا اثیری روحانیت
absorbent دارای خاصیت جذب درکش
absorbant دارای خاصیت جذب درکش
quale شیی دارای خاصیت هوشیاری
nervous nellie ادم محافظه کار و بی خاصیت
sourness is the p of vinegar ترشی خاصیت سرکه است
de energize از بین بردن خاصیت مغناطیسی
demagnetize خاصیت مغناطیسی را از بین بردن
adhesion of fibers خاصیت چسبندگی الیاف به یکدیگر
male sterile گامتهای عقیم وبی خاصیت نر
acoustic vases [ظروف سفالین با خاصیت آکوستیک]
paramorphous دارای خاصیت تغییر یابی
actescence نمایش شیر خاصیت شیری
absorbency خاصیت درکشی یا دراشامی جذب
indiscerptibility خاصیت چیزی که در اثرتجزیه فنانپذیرد
amphoteric دارای خاصیت اسید و قلیا
paramorphic دارای خاصیت تغییر یابی
electromagnetism خاصیت مغناطیسی حاصل ازجریانهای الکتریکی
objectify خاصیت و ماهیت چیزی رامعین کردن
capillarity خاصیت بالا رفتن اب درسوراخهای موئی
despiritualize فاقد خاصیت یا جنبه روحانی کردن
basicity خاصیت بازی وقلیایی حالت بنیانی
acids سرکه مانند دارای خاصیت اسید
balmier دارای خاصیت مرهم خنک کننده
balmiest دارای خاصیت مرهم خنک کننده
balmy دارای خاصیت مرهم خنک کننده
acid سرکه مانند دارای خاصیت اسید
radio activity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
incendivity خاصیت اتش زنی که در جرقه الکتریکی هست
iceland spar کلسیت شفاف دارای خاصیت انکسار مضاعف
radioactivity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون میدهد
vitrescence امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
zooflagellate اغازیان شبه گیاه فاقد خاصیت جذب نور
vitrescent اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
water absorption آب پذیری
pliability خم پذیری
bass response بم پذیری
deliquescence نم پذیری
maintainability نگهداشت پذیری
corrigibility اصلاح پذیری
magnetization curve خم مغناطیس پذیری
contractivity انقباض پذیری
contractility انقباض پذیری
magnetization مغناطیس پذیری
magnetic susceptibility مغناطیس پذیری
livability زیست پذیری
inflammability اشتعال پذیری
defeasibility الغاء پذیری
decomposability انحلال پذیری
infusibility گداز نا پذیری
negotiability انتقال پذیری
decidability تصمیم پذیری
insatiability سیری نا پذیری
intolerableness تحمل نا پذیری
justifiability توجیه پذیری
lability تغییر پذیری
curability علاج پذیری
conceivability امکان پذیری
consolute اختلاط پذیری
comention هنجار پذیری
combinability ترکیب پذیری
gas deviation factor تراکم پذیری
miscibility امتزاج پذیری
modifiability تغییر پذیری
movableness جنبش پذیری
mutability تغییر پذیری
mutabilty تغییر پذیری
chromaticity رنگ پذیری
transferability انتقال پذیری
versatility تطبیق پذیری
communicability ارتباط پذیری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com