Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
pulpiness
خاصیت خمیری یاگوشتی
Other Matches
plastic analysis
محاسبه درمحیط خمیری روش واکافت خمیری فراکافت خمیری
plasticity index
شاخص خمیری نشانه حالت خمیری
pneumaticity
خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
actinism
خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
pulpous
خمیری
pasty
خمیری
pasties
خمیری
pultaceous
خمیری
doughiest
خمیری
plastic limit
حد خمیری
doughy
خمیری
doughier
خمیری
plastic mortar
ملات خمیری
pastiness
حالت خمیری
plasticity
خمیری نرمی
plastic consistency
پایداری خمیری
pulp
حالت خمیری
plasticity index
اندیس خمیری
plasticity index
نمایه خمیری
doughiness
حالت خمیری
plastic
خمیری شکل
plastic
خمیری مومینه
plastic
خمیری نرم
plastic bomb
بمب خمیری
plastic bombs
بمب خمیری
collapse design
محاسبه در محیط خمیری
plastic deformation
تغییر شکل خمیری
pasted plate
صفحه باتری خمیری
faure plate
صفحه باتری خمیری
sound absorption
خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
crummy
مانند مغز نان خمیری
crummiest
مانند مغز نان خمیری
crummier
مانند مغز نان خمیری
plastic
خرج خمیری شکل پلاستیکی
plastic metal deformation
تغییر شکل خمیری فلز
crumby
مانند مغز نان خمیری
composition a
خرج خمیری شکل ا یا ب ترکیب ا
stollen
نان خمیری شیرین حاوی میوه وخشکبار
affection
خاصیت
navigating
خاصیت
navigates
خاصیت
reflectiveness
خاصیت
navigated
خاصیت
navigate
خاصیت
the five predicables
خاصیت
inefficacious
بی خاصیت
propertyless
بی خاصیت
quale
خاصیت
property
خاصیت
virtues
خاصیت
neer do well or well
بی خاصیت
virtue
خاصیت
pastil
خمیری که برای بخور دادن بکاررود بخور
pastilles
خمیری که برای بخور دادن بکاررود بخور
pastille
خمیری که برای بخور دادن بکاررود بخور
pastile
خمیری که برای بخور دادن بکاررود بخور
fungosity
خاصیت قارچی
non skid quality
خاصیت ضد لغزش
ductility
خاصیت انگمی
ductility
خاصیت کش امدن
extensive property
خاصیت مقداری
gumminess
خاصیت صمغی
glassiness
خاصیت شیشهای
gauziness
خاصیت گارسی
fattiness
خاصیت چربی
flakiness
خاصیت فلسی
fluffiness
خاصیت کرکی
mealiness
خاصیت اردی
mechanicalness
خاصیت مکانیکی
vitreosity
خاصیت شیشهای
unmake
از خاصیت انداختن
the virtue of drugs
خاصیت داروها
steeliness
خاصیت فولادی
sponginess
خاصیت اسفنجی
silkiness
خاصیت ابریشمی
recursivity
خاصیت بازگشت
quantification
تعیین خاصیت
powderiness
خاصیت گردی
woodiness
خاصیت چوبی
pitchiness
خاصیت زفتی
paramorphism
خاصیت دگردیسی
nutritiveness
خاصیت غذایی
nutritiousness
خاصیت غذائی
milkiness
خاصیت شیری
impoverish
بی خاصیت کردن
functions
خاصیت وجودی
functioned
خاصیت وجودی
function
خاصیت وجودی
natures
نوع خاصیت
absorption property
خاصیت جذب
buoyancy
خاصیت شناوری
adhesive property
خاصیت چسبندگی
causality
خاصیت سببی
alkalescence
خاصیت قلیایی
magnetism
خاصیت مغناطیسی
elasticity
خاصیت فنری
impoverished
بی خاصیت کردن
impoverishes
بی خاصیت کردن
impoverishing
بی خاصیت کردن
deactivate
بی خاصیت کردن
deactivated
بی خاصیت کردن
deactivates
بی خاصیت کردن
deactivating
بی خاصیت کردن
abnormalities
خاصیت غیرطبیعی
abnormality
خاصیت غیرطبیعی
anti knock property
خاصیت ضدضربه
astingency
خاصیت قبض
chalkiness
خاصیت تباشیری
nature
نوع خاصیت
carnosity
خاصیت گوشتی
chemism
خاصیت شیمیایی
mealness
خاصیت اردی
sliminess
خاصیت گلی یا لجنی
commutative rule
خاصیت جابجایی
[ریاضی]
commutative property
خاصیت جابجایی
[ریاضی]
acid base behavior
خاصیت اسیدی- بازی
corporeity
خاصیت جسمی یامادی
springiness
خاصیت فنری ارتجاع
curative
دارای خاصیت درمانی
neer do well or well
ادم بی وجود یا بی خاصیت
acid base catalysis
خاصیت اسیدی- بازی
elater
خاصیت انبساط و گسترش
sexed
دارای خاصیت جنسی
flexibility
خاصیت خمش پذیری
plasticity
خاصیت شکل افرینی
diastatic
دارای خاصیت جوهربزاق
diathermacy
خاصیت هدایت گرما
prevenience
خاصیت جلوگیری کننده
ductility
خاصیت فتیله شدن
asexual
فاقد خاصیت جنسی
alkaline
دارای خاصیت قلیایی
ductility
خاصیت لوله شدن
vitality
قدرت یا خاصیت حیاتی
erotization
خاصیت شهوانی یافتن
soak up
<idiom>
خاصیت جنب کردنداشتن
impenetrableness
خاصیت عدم تداخل
illusion of space
القاء خاصیت فضایی
antidotal
دارای خاصیت پادزهری
heat treating property
خاصیت عملیات حرارتی
agglomerative
دارای خاصیت تراکم
geomagnetic
خاصیت مغناطیسی زمین
alkalescent
دارای خاصیت قلیایی
gamic
دارای خاصیت جنسی
corkiness
خاصیت چوب پنبهای
inductionless
بدون خاصیت القائی
capillarity
خاصیت موئی مویسانی
tonus
خاصیت انقباض عضله
malleability
خاصیت چکش خواری
osmosis
خاصیت نفوذ وحلول
low test
دارای خاصیت فراری
isogamous
دارای خاصیت هم گامیتی
isogametic
دارای خاصیت هم گامیتی
commutative law
خاصیت جابجایی
[ریاضی]
plasticity
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
sourness is the p of vinegar
ترشی خاصیت سرکه است
distributive law
خاصیت پخش پذیری
[ریاضی]
acoustic vases
[ظروف سفالین با خاصیت آکوستیک]
distributive rule
خاصیت توزیع پذیری
[ریاضی]
adhesion of fibers
خاصیت چسبندگی الیاف به یکدیگر
distributive law
خاصیت توزیع پذیری
[ریاضی]
quale
شیی دارای خاصیت هوشیاری
paramorphous
دارای خاصیت تغییر یابی
nervous nellie
ادم محافظه کار و بی خاصیت
male sterile
گامتهای عقیم وبی خاصیت نر
paramorphic
دارای خاصیت تغییر یابی
absorbency
خاصیت درکشی یا دراشامی جذب
indiscerptibility
خاصیت چیزی که در اثرتجزیه فنانپذیرد
absorbant
دارای خاصیت جذب درکش
persalt
نمک دارای خاصیت اسیدی
actescence
نمایش شیر خاصیت شیری
amphoteric
دارای خاصیت اسید و قلیا
active material
موادی که خاصیت تجزیه دارند
de energize
از بین بردن خاصیت مغناطیسی
demagnetize
خاصیت مغناطیسی را از بین بردن
ethereality
خاصیت اتری یا اثیری روحانیت
absorbent
دارای خاصیت جذب درکش
acid
سرکه مانند دارای خاصیت اسید
electromagnetism
خاصیت مغناطیسی حاصل ازجریانهای الکتریکی
hot forming property
خاصیت تغییر شکل پذیری گرم
balmier
دارای خاصیت مرهم خنک کننده
balmiest
دارای خاصیت مرهم خنک کننده
despiritualize
فاقد خاصیت یا جنبه روحانی کردن
balmy
دارای خاصیت مرهم خنک کننده
objectify
خاصیت و ماهیت چیزی رامعین کردن
basicity
خاصیت بازی وقلیایی حالت بنیانی
acids
سرکه مانند دارای خاصیت اسید
capillarity
خاصیت بالا رفتن اب درسوراخهای موئی
vitrescence
امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
incendivity
خاصیت اتش زنی که در جرقه الکتریکی هست
radio activity
خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
radioactivity
خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون میدهد
iceland spar
کلسیت شفاف دارای خاصیت انکسار مضاعف
zooflagellate
اغازیان شبه گیاه فاقد خاصیت جذب نور
vitrescent
اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
neutral soil
خاکی که نه خاصیت اسیدی دارد نه قلیائی یعنی پ هاش ان مساوی 7است
prepositional phrase
بخشی از جمله که با حرف اغازگرد دو خاصیت صفت یاقیدیا اسم راپیداکند
catapult
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulted
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulting
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapults
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com