English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 186 (9 milliseconds)
English Persian
abnormalities خاصیت غیرطبیعی
abnormality خاصیت غیرطبیعی
Other Matches
pneumaticity خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
actinism خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
sophisticated غیرطبیعی
denaturalize غیرطبیعی کردن
preposterously بطور غیرطبیعی
yo-yos آدم غیرطبیعی
factitious غیرطبیعی دروغی
sodomyh جماع غیرطبیعی
yo-yo آدم غیرطبیعی
malposition حالت غیرطبیعی جنین
acromphalus برجستگی و زائدهء غیرطبیعی ناف
adhesion اتصال و پیوستگی غیرطبیعی سطوح در اماس
sound absorption خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
navigate خاصیت
virtues خاصیت
reflectiveness خاصیت
quale خاصیت
virtue خاصیت
propertyless بی خاصیت
the five predicables خاصیت
inefficacious بی خاصیت
property خاصیت
affection خاصیت
neer do well or well بی خاصیت
navigating خاصیت
navigated خاصیت
navigates خاصیت
fluffiness خاصیت کرکی
chemism خاصیت شیمیایی
pitchiness خاصیت زفتی
gauziness خاصیت گارسی
adhesive property خاصیت چسبندگی
quantification تعیین خاصیت
recursivity خاصیت بازگشت
glassiness خاصیت شیشهای
gumminess خاصیت صمغی
alkalescence خاصیت قلیایی
anti knock property خاصیت ضدضربه
milkiness خاصیت شیری
ductility خاصیت انگمی
mechanicalness خاصیت مکانیکی
non skid quality خاصیت ضد لغزش
fungosity خاصیت قارچی
nutritiousness خاصیت غذائی
nutritiveness خاصیت غذایی
paramorphism خاصیت دگردیسی
mealness خاصیت اردی
mealiness خاصیت اردی
fattiness خاصیت چربی
chalkiness خاصیت تباشیری
carnosity خاصیت گوشتی
extensive property خاصیت مقداری
powderiness خاصیت گردی
flakiness خاصیت فلسی
astingency خاصیت قبض
ductility خاصیت کش امدن
deactivate بی خاصیت کردن
the virtue of drugs خاصیت داروها
natures نوع خاصیت
unmake از خاصیت انداختن
vitreosity خاصیت شیشهای
woodiness خاصیت چوبی
elasticity خاصیت فنری
magnetism خاصیت مغناطیسی
functions خاصیت وجودی
functioned خاصیت وجودی
function خاصیت وجودی
buoyancy خاصیت شناوری
causality خاصیت سببی
impoverish بی خاصیت کردن
impoverished بی خاصیت کردن
silkiness خاصیت ابریشمی
absorption property خاصیت جذب
sponginess خاصیت اسفنجی
steeliness خاصیت فولادی
deactivating بی خاصیت کردن
nature نوع خاصیت
deactivates بی خاصیت کردن
impoverishes بی خاصیت کردن
impoverishing بی خاصیت کردن
deactivated بی خاصیت کردن
inductionless بدون خاصیت القائی
impenetrableness خاصیت عدم تداخل
isogamous دارای خاصیت هم گامیتی
commutative property خاصیت جابجایی [ریاضی]
isogametic دارای خاصیت هم گامیتی
illusion of space القاء خاصیت فضایی
commutative rule خاصیت جابجایی [ریاضی]
low test دارای خاصیت فراری
malleability خاصیت چکش خواری
springiness خاصیت فنری ارتجاع
pulpiness خاصیت خمیری یاگوشتی
prevenience خاصیت جلوگیری کننده
sexed دارای خاصیت جنسی
plasticity خاصیت شکل افرینی
tonus خاصیت انقباض عضله
vitality قدرت یا خاصیت حیاتی
neer do well or well ادم بی وجود یا بی خاصیت
soak up <idiom> خاصیت جنب کردنداشتن
commutative law خاصیت جابجایی [ریاضی]
sliminess خاصیت گلی یا لجنی
flexibility خاصیت خمش پذیری
ductility خاصیت لوله شدن
ductility خاصیت فتیله شدن
diathermacy خاصیت هدایت گرما
diastatic دارای خاصیت جوهربزاق
asexual فاقد خاصیت جنسی
alkaline دارای خاصیت قلیایی
acid base behavior خاصیت اسیدی- بازی
acid base catalysis خاصیت اسیدی- بازی
corporeity خاصیت جسمی یامادی
corkiness خاصیت چوب پنبهای
agglomerative دارای خاصیت تراکم
alkalescent دارای خاصیت قلیایی
elater خاصیت انبساط و گسترش
antidotal دارای خاصیت پادزهری
heat treating property خاصیت عملیات حرارتی
osmosis خاصیت نفوذ وحلول
geomagnetic خاصیت مغناطیسی زمین
gamic دارای خاصیت جنسی
curative دارای خاصیت درمانی
capillarity خاصیت موئی مویسانی
erotization خاصیت شهوانی یافتن
distributive law خاصیت پخش پذیری [ریاضی]
amphoteric دارای خاصیت اسید و قلیا
acoustic vases [ظروف سفالین با خاصیت آکوستیک]
distributive law خاصیت توزیع پذیری [ریاضی]
adhesion of fibers خاصیت چسبندگی الیاف به یکدیگر
quale شیی دارای خاصیت هوشیاری
active material موادی که خاصیت تجزیه دارند
distributive rule خاصیت توزیع پذیری [ریاضی]
actescence نمایش شیر خاصیت شیری
absorbent دارای خاصیت جذب درکش
absorbency خاصیت درکشی یا دراشامی جذب
absorbant دارای خاصیت جذب درکش
sourness is the p of vinegar ترشی خاصیت سرکه است
paramorphic دارای خاصیت تغییر یابی
ethereality خاصیت اتری یا اثیری روحانیت
demagnetize خاصیت مغناطیسی را از بین بردن
indiscerptibility خاصیت چیزی که در اثرتجزیه فنانپذیرد
paramorphous دارای خاصیت تغییر یابی
persalt نمک دارای خاصیت اسیدی
male sterile گامتهای عقیم وبی خاصیت نر
nervous nellie ادم محافظه کار و بی خاصیت
de energize از بین بردن خاصیت مغناطیسی
despiritualize فاقد خاصیت یا جنبه روحانی کردن
electromagnetism خاصیت مغناطیسی حاصل ازجریانهای الکتریکی
balmy دارای خاصیت مرهم خنک کننده
balmiest دارای خاصیت مرهم خنک کننده
balmier دارای خاصیت مرهم خنک کننده
basicity خاصیت بازی وقلیایی حالت بنیانی
acids سرکه مانند دارای خاصیت اسید
objectify خاصیت و ماهیت چیزی رامعین کردن
acid سرکه مانند دارای خاصیت اسید
hot forming property خاصیت تغییر شکل پذیری گرم
capillarity خاصیت بالا رفتن اب درسوراخهای موئی
incendivity خاصیت اتش زنی که در جرقه الکتریکی هست
vitrescence امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
iceland spar کلسیت شفاف دارای خاصیت انکسار مضاعف
radioactivity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون میدهد
radio activity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
vitrescent اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
zooflagellate اغازیان شبه گیاه فاقد خاصیت جذب نور
prepositional phrase بخشی از جمله که با حرف اغازگرد دو خاصیت صفت یاقیدیا اسم راپیداکند
catapult هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
neutral soil خاکی که نه خاصیت اسیدی دارد نه قلیائی یعنی پ هاش ان مساوی 7است
catapults هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulted هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulting هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
electro magnet اهنی که در تحت تاثیر قوه برق خاصیت مغناطیسی پیداکند اهنربای الکتریکی
pitchstone یکجور خاره اتش فشانی که خاصیت شیشه و صیقل زفت رادارا است
actinoelectric اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
electromagnet اهنی که بوسیله جریان برق خاصیت مغناطیسی پیدا میکند اهن ربای الکتریکی مغناطیس برقی
curie point دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
kemp پشم ضخیم [بیشتر مربوط به ناحیه زیر شکم گوسفند بوده که شکننده است و خاصیت رنگ پذیری کمی دارد.]
plasma display صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
elasticity خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
flakiness خاصیت چیزی که ورقه ورقه است
cold working شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
vitalist خاصیت حیاتی قدرت حیاتی
vitalistic خاصیت حیاتی قدرت حیاتی
dead wool پشم مرده [که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
torsos تاب گشت خاصیت تاب گشت
torso تاب گشت خاصیت تاب گشت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com