Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 176 (2 milliseconds)
English
Persian
astingency
خاصیت قبض
Search result with all words
absorbent
دارای خاصیت جذب درکش
flexibility
خاصیت خمش پذیری
nature
نوع خاصیت
natures
نوع خاصیت
virtue
خاصیت
virtues
خاصیت
causality
خاصیت سببی
acid
سرکه مانند دارای خاصیت اسید
acids
سرکه مانند دارای خاصیت اسید
osmosis
خاصیت نفوذ وحلول
buoyancy
خاصیت شناوری
curative
دارای خاصیت درمانی
balmier
دارای خاصیت مرهم خنک کننده
balmiest
دارای خاصیت مرهم خنک کننده
balmy
دارای خاصیت مرهم خنک کننده
function
خاصیت وجودی
functioned
خاصیت وجودی
functions
خاصیت وجودی
magnetism
خاصیت مغناطیسی
elasticity
خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
elasticity
خاصیت فنری
affection
خاصیت
property
خاصیت
torso
تاب گشت خاصیت تاب گشت
torsos
تاب گشت خاصیت تاب گشت
catapult
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulted
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulting
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapults
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
impoverish
بی خاصیت کردن
impoverished
بی خاصیت کردن
impoverishes
بی خاصیت کردن
impoverishing
بی خاصیت کردن
deactivate
بی خاصیت کردن
deactivated
بی خاصیت کردن
deactivates
بی خاصیت کردن
deactivating
بی خاصیت کردن
navigate
خاصیت
navigated
خاصیت
navigates
خاصیت
navigating
خاصیت
abnormalities
خاصیت غیرطبیعی
abnormality
خاصیت غیرطبیعی
vitality
قدرت یا خاصیت حیاتی
asexual
فاقد خاصیت جنسی
alkaline
دارای خاصیت قلیایی
radioactivity
خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون میدهد
absorbant
دارای خاصیت جذب درکش
absorbency
خاصیت درکشی یا دراشامی جذب
absorption property
خاصیت جذب
acid base behavior
خاصیت اسیدی- بازی
acid base catalysis
خاصیت اسیدی- بازی
actescence
نمایش شیر خاصیت شیری
actinism
خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
actinoelectric
اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
active material
موادی که خاصیت تجزیه دارند
adhesive property
خاصیت چسبندگی
agglomerative
دارای خاصیت تراکم
alkalescence
خاصیت قلیایی
alkalescent
دارای خاصیت قلیایی
amphoteric
دارای خاصیت اسید و قلیا
anti knock property
خاصیت ضدضربه
antidotal
دارای خاصیت پادزهری
basicity
خاصیت بازی وقلیایی حالت بنیانی
capillarity
خاصیت بالا رفتن اب درسوراخهای موئی
capillarity
خاصیت موئی مویسانی
carnosity
خاصیت گوشتی
chalkiness
خاصیت تباشیری
chemism
خاصیت شیمیایی
cold working
شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
corkiness
خاصیت چوب پنبهای
corporeity
خاصیت جسمی یامادی
curie point
دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
de energize
از بین بردن خاصیت مغناطیسی
demagnetize
خاصیت مغناطیسی را از بین بردن
despiritualize
فاقد خاصیت یا جنبه روحانی کردن
diastatic
دارای خاصیت جوهربزاق
diathermacy
خاصیت هدایت گرما
ductility
خاصیت انگمی
ductility
خاصیت فتیله شدن
ductility
خاصیت کش امدن
ductility
خاصیت لوله شدن
elater
خاصیت انبساط و گسترش
electro magnet
اهنی که در تحت تاثیر قوه برق خاصیت مغناطیسی پیداکند اهنربای الکتریکی
electromagnet
اهنی که بوسیله جریان برق خاصیت مغناطیسی پیدا میکند اهن ربای الکتریکی مغناطیس برقی
electromagnetism
خاصیت مغناطیسی حاصل ازجریانهای الکتریکی
erotization
خاصیت شهوانی یافتن
ethereality
خاصیت اتری یا اثیری روحانیت
extensive property
خاصیت مقداری
fattiness
خاصیت چربی
flakiness
خاصیت چیزی که ورقه ورقه است
flakiness
خاصیت فلسی
fluffiness
خاصیت کرکی
fungosity
خاصیت قارچی
gamic
دارای خاصیت جنسی
gauziness
خاصیت گارسی
geomagnetic
خاصیت مغناطیسی زمین
glassiness
خاصیت شیشهای
gumminess
خاصیت صمغی
heat treating property
خاصیت عملیات حرارتی
Other Matches
pneumaticity
خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
sound absorption
خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
the five predicables
خاصیت
reflectiveness
خاصیت
propertyless
بی خاصیت
quale
خاصیت
neer do well or well
بی خاصیت
inefficacious
بی خاصیت
non skid quality
خاصیت ضد لغزش
quantification
تعیین خاصیت
recursivity
خاصیت بازگشت
mechanicalness
خاصیت مکانیکی
milkiness
خاصیت شیری
mealness
خاصیت اردی
mealiness
خاصیت اردی
nutritiousness
خاصیت غذائی
nutritiveness
خاصیت غذایی
paramorphism
خاصیت دگردیسی
pitchiness
خاصیت زفتی
silkiness
خاصیت ابریشمی
steeliness
خاصیت فولادی
the virtue of drugs
خاصیت داروها
unmake
از خاصیت انداختن
powderiness
خاصیت گردی
woodiness
خاصیت چوبی
sponginess
خاصیت اسفنجی
vitreosity
خاصیت شیشهای
isogametic
دارای خاصیت هم گامیتی
commutative property
خاصیت جابجایی
[ریاضی]
inductionless
بدون خاصیت القائی
impenetrableness
خاصیت عدم تداخل
neer do well or well
ادم بی وجود یا بی خاصیت
illusion of space
القاء خاصیت فضایی
commutative rule
خاصیت جابجایی
[ریاضی]
isogamous
دارای خاصیت هم گامیتی
low test
دارای خاصیت فراری
pulpiness
خاصیت خمیری یاگوشتی
prevenience
خاصیت جلوگیری کننده
sexed
دارای خاصیت جنسی
plasticity
خاصیت شکل افرینی
tonus
خاصیت انقباض عضله
sliminess
خاصیت گلی یا لجنی
soak up
<idiom>
خاصیت جنب کردنداشتن
commutative law
خاصیت جابجایی
[ریاضی]
malleability
خاصیت چکش خواری
springiness
خاصیت فنری ارتجاع
sourness is the p of vinegar
ترشی خاصیت سرکه است
distributive law
خاصیت توزیع پذیری
[ریاضی]
acoustic vases
[ظروف سفالین با خاصیت آکوستیک]
persalt
نمک دارای خاصیت اسیدی
quale
شیی دارای خاصیت هوشیاری
adhesion of fibers
خاصیت چسبندگی الیاف به یکدیگر
distributive rule
خاصیت توزیع پذیری
[ریاضی]
distributive law
خاصیت پخش پذیری
[ریاضی]
male sterile
گامتهای عقیم وبی خاصیت نر
paramorphous
دارای خاصیت تغییر یابی
indiscerptibility
خاصیت چیزی که در اثرتجزیه فنانپذیرد
paramorphic
دارای خاصیت تغییر یابی
nervous nellie
ادم محافظه کار و بی خاصیت
hot forming property
خاصیت تغییر شکل پذیری گرم
objectify
خاصیت و ماهیت چیزی رامعین کردن
incendivity
خاصیت اتش زنی که در جرقه الکتریکی هست
vitrescence
امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
radio activity
خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
iceland spar
کلسیت شفاف دارای خاصیت انکسار مضاعف
zooflagellate
اغازیان شبه گیاه فاقد خاصیت جذب نور
vitrescent
اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
neutral soil
خاکی که نه خاصیت اسیدی دارد نه قلیائی یعنی پ هاش ان مساوی 7است
prepositional phrase
بخشی از جمله که با حرف اغازگرد دو خاصیت صفت یاقیدیا اسم راپیداکند
pitchstone
یکجور خاره اتش فشانی که خاصیت شیشه و صیقل زفت رادارا است
kemp
پشم ضخیم
[بیشتر مربوط به ناحیه زیر شکم گوسفند بوده که شکننده است و خاصیت رنگ پذیری کمی دارد.]
plasma display
صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
vitalistic
خاصیت حیاتی قدرت حیاتی
vitalist
خاصیت حیاتی قدرت حیاتی
dead wool
پشم مرده
[که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com