Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
ductility
خاصیت لوله شدن
Other Matches
pneumaticity
خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
actinism
خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
intubate
لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
hosing
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosed
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate
بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
muzzle burst
ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
breech end
انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
go devil
لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
thermionic tube
لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
cannons
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannon
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
sound absorption
خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
jack ring
حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
rigatoni
رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
vas deferens
لوله خروجی بیضه لوله منی
to pipeline
با خط لوله لوله کشی کردن
spigot
لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
sockets
بست لوله دوراهی لوله
oviduct
لوله رحمی لوله فالوپ
water pipe
لوله مخصوص لوله کشی اب
pipeline assets
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
angle of depression
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
flash tube
لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
back to battery
برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
collimating sight
دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
navigating
خاصیت
affection
خاصیت
navigates
خاصیت
virtue
خاصیت
virtues
خاصیت
inefficacious
بی خاصیت
navigated
خاصیت
neer do well or well
بی خاصیت
navigate
خاصیت
the five predicables
خاصیت
propertyless
بی خاصیت
reflectiveness
خاصیت
property
خاصیت
quale
خاصیت
deactivates
بی خاصیت کردن
vitreosity
خاصیت شیشهای
ductility
خاصیت کش امدن
functions
خاصیت وجودی
powderiness
خاصیت گردی
deactivating
بی خاصیت کردن
alkalescence
خاصیت قلیایی
functioned
خاصیت وجودی
function
خاصیت وجودی
ductility
خاصیت انگمی
steeliness
خاصیت فولادی
pitchiness
خاصیت زفتی
nutritiveness
خاصیت غذایی
nutritiousness
خاصیت غذائی
paramorphism
خاصیت دگردیسی
buoyancy
خاصیت شناوری
carnosity
خاصیت گوشتی
non skid quality
خاصیت ضد لغزش
chalkiness
خاصیت تباشیری
chemism
خاصیت شیمیایی
mechanicalness
خاصیت مکانیکی
abnormalities
خاصیت غیرطبیعی
unmake
از خاصیت انداختن
abnormality
خاصیت غیرطبیعی
causality
خاصیت سببی
sponginess
خاصیت اسفنجی
mealness
خاصیت اردی
mealiness
خاصیت اردی
woodiness
خاصیت چوبی
magnetism
خاصیت مغناطیسی
milkiness
خاصیت شیری
impoverished
بی خاصیت کردن
extensive property
خاصیت مقداری
quantification
تعیین خاصیت
fattiness
خاصیت چربی
natures
نوع خاصیت
nature
نوع خاصیت
elasticity
خاصیت فنری
the virtue of drugs
خاصیت داروها
adhesive property
خاصیت چسبندگی
flakiness
خاصیت فلسی
impoverish
بی خاصیت کردن
absorption property
خاصیت جذب
impoverishes
بی خاصیت کردن
recursivity
خاصیت بازگشت
astingency
خاصیت قبض
gumminess
خاصیت صمغی
silkiness
خاصیت ابریشمی
deactivate
بی خاصیت کردن
anti knock property
خاصیت ضدضربه
glassiness
خاصیت شیشهای
gauziness
خاصیت گارسی
impoverishing
بی خاصیت کردن
deactivated
بی خاصیت کردن
fungosity
خاصیت قارچی
fluffiness
خاصیت کرکی
sliminess
خاصیت گلی یا لجنی
pulpiness
خاصیت خمیری یاگوشتی
prevenience
خاصیت جلوگیری کننده
sexed
دارای خاصیت جنسی
tonus
خاصیت انقباض عضله
plasticity
خاصیت شکل افرینی
springiness
خاصیت فنری ارتجاع
corkiness
خاصیت چوب پنبهای
acid base behavior
خاصیت اسیدی- بازی
heat treating property
خاصیت عملیات حرارتی
commutative rule
خاصیت جابجایی
[ریاضی]
commutative property
خاصیت جابجایی
[ریاضی]
commutative law
خاصیت جابجایی
[ریاضی]
alkaline
دارای خاصیت قلیایی
gamic
دارای خاصیت جنسی
acid base catalysis
خاصیت اسیدی- بازی
agglomerative
دارای خاصیت تراکم
flexibility
خاصیت خمش پذیری
corporeity
خاصیت جسمی یامادی
diastatic
دارای خاصیت جوهربزاق
diathermacy
خاصیت هدایت گرما
ductility
خاصیت فتیله شدن
elater
خاصیت انبساط و گسترش
antidotal
دارای خاصیت پادزهری
alkalescent
دارای خاصیت قلیایی
erotization
خاصیت شهوانی یافتن
geomagnetic
خاصیت مغناطیسی زمین
soak up
<idiom>
خاصیت جنب کردنداشتن
curative
دارای خاصیت درمانی
osmosis
خاصیت نفوذ وحلول
neer do well or well
ادم بی وجود یا بی خاصیت
vitality
قدرت یا خاصیت حیاتی
malleability
خاصیت چکش خواری
isogamous
دارای خاصیت هم گامیتی
low test
دارای خاصیت فراری
inductionless
بدون خاصیت القائی
impenetrableness
خاصیت عدم تداخل
capillarity
خاصیت موئی مویسانی
asexual
فاقد خاصیت جنسی
isogametic
دارای خاصیت هم گامیتی
illusion of space
القاء خاصیت فضایی
de energize
از بین بردن خاصیت مغناطیسی
demagnetize
خاصیت مغناطیسی را از بین بردن
sourness is the p of vinegar
ترشی خاصیت سرکه است
paramorphous
دارای خاصیت تغییر یابی
nervous nellie
ادم محافظه کار و بی خاصیت
indiscerptibility
خاصیت چیزی که در اثرتجزیه فنانپذیرد
persalt
نمک دارای خاصیت اسیدی
amphoteric
دارای خاصیت اسید و قلیا
absorbency
خاصیت درکشی یا دراشامی جذب
paramorphic
دارای خاصیت تغییر یابی
male sterile
گامتهای عقیم وبی خاصیت نر
actescence
نمایش شیر خاصیت شیری
active material
موادی که خاصیت تجزیه دارند
quale
شیی دارای خاصیت هوشیاری
ethereality
خاصیت اتری یا اثیری روحانیت
absorbant
دارای خاصیت جذب درکش
adhesion of fibers
خاصیت چسبندگی الیاف به یکدیگر
distributive law
خاصیت توزیع پذیری
[ریاضی]
distributive rule
خاصیت توزیع پذیری
[ریاضی]
distributive law
خاصیت پخش پذیری
[ریاضی]
acoustic vases
[ظروف سفالین با خاصیت آکوستیک]
absorbent
دارای خاصیت جذب درکش
objectify
خاصیت و ماهیت چیزی رامعین کردن
electromagnetism
خاصیت مغناطیسی حاصل ازجریانهای الکتریکی
acids
سرکه مانند دارای خاصیت اسید
basicity
خاصیت بازی وقلیایی حالت بنیانی
acid
سرکه مانند دارای خاصیت اسید
hot forming property
خاصیت تغییر شکل پذیری گرم
balmy
دارای خاصیت مرهم خنک کننده
capillarity
خاصیت بالا رفتن اب درسوراخهای موئی
balmier
دارای خاصیت مرهم خنک کننده
balmiest
دارای خاصیت مرهم خنک کننده
despiritualize
فاقد خاصیت یا جنبه روحانی کردن
radioactivity
خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون میدهد
vitrescence
امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
incendivity
خاصیت اتش زنی که در جرقه الکتریکی هست
radio activity
خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
iceland spar
کلسیت شفاف دارای خاصیت انکسار مضاعف
zooflagellate
اغازیان شبه گیاه فاقد خاصیت جذب نور
vitrescent
اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
neutral soil
خاکی که نه خاصیت اسیدی دارد نه قلیائی یعنی پ هاش ان مساوی 7است
catapulting
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
prepositional phrase
بخشی از جمله که با حرف اغازگرد دو خاصیت صفت یاقیدیا اسم راپیداکند
catapults
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapult
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulted
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
electro magnet
اهنی که در تحت تاثیر قوه برق خاصیت مغناطیسی پیداکند اهنربای الکتریکی
pitchstone
یکجور خاره اتش فشانی که خاصیت شیشه و صیقل زفت رادارا است
actinoelectric
اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
electromagnet
اهنی که بوسیله جریان برق خاصیت مغناطیسی پیدا میکند اهن ربای الکتریکی مغناطیس برقی
angle of traverse
زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
curie point
دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
kemp
پشم ضخیم
[بیشتر مربوط به ناحیه زیر شکم گوسفند بوده که شکننده است و خاصیت رنگ پذیری کمی دارد.]
plasma display
صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
elasticity
خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
flakiness
خاصیت چیزی که ورقه ورقه است
cold working
شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
water pipe
لوله اب
pipe cutter
لوله بر
duct
لوله اب
spouted
لوله
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com