English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 178 (8 milliseconds)
English Persian
capillarity خاصیت موئی مویسانی
Other Matches
capillarity خاصیت بالا رفتن اب درسوراخهای موئی
hair crack ترک موئی
pneumaticity خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
actinism خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
blanket course لایه ضد میک لایه در برابر کشش موئی روکش پادرس
sound absorption خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
affection خاصیت
property خاصیت
neer do well or well بی خاصیت
navigating خاصیت
navigates خاصیت
navigated خاصیت
navigate خاصیت
inefficacious بی خاصیت
propertyless بی خاصیت
quale خاصیت
virtue خاصیت
virtues خاصیت
reflectiveness خاصیت
the five predicables خاصیت
fungosity خاصیت قارچی
alkalescence خاصیت قلیایی
anti knock property خاصیت ضدضربه
astingency خاصیت قبض
fluffiness خاصیت کرکی
flakiness خاصیت فلسی
fattiness خاصیت چربی
carnosity خاصیت گوشتی
chalkiness خاصیت تباشیری
extensive property خاصیت مقداری
chemism خاصیت شیمیایی
ductility خاصیت کش امدن
ductility خاصیت انگمی
gauziness خاصیت گارسی
glassiness خاصیت شیشهای
recursivity خاصیت بازگشت
unmake از خاصیت انداختن
silkiness خاصیت ابریشمی
sponginess خاصیت اسفنجی
steeliness خاصیت فولادی
the virtue of drugs خاصیت داروها
vitreosity خاصیت شیشهای
woodiness خاصیت چوبی
quantification تعیین خاصیت
pitchiness خاصیت زفتی
gumminess خاصیت صمغی
mealiness خاصیت اردی
mealness خاصیت اردی
mechanicalness خاصیت مکانیکی
milkiness خاصیت شیری
non skid quality خاصیت ضد لغزش
nutritiousness خاصیت غذائی
nutritiveness خاصیت غذایی
paramorphism خاصیت دگردیسی
adhesive property خاصیت چسبندگی
impoverish بی خاصیت کردن
deactivating بی خاصیت کردن
abnormalities خاصیت غیرطبیعی
abnormality خاصیت غیرطبیعی
function خاصیت وجودی
functioned خاصیت وجودی
functions خاصیت وجودی
magnetism خاصیت مغناطیسی
powderiness خاصیت گردی
impoverished بی خاصیت کردن
impoverishes بی خاصیت کردن
buoyancy خاصیت شناوری
absorption property خاصیت جذب
deactivate بی خاصیت کردن
elasticity خاصیت فنری
natures نوع خاصیت
causality خاصیت سببی
deactivated بی خاصیت کردن
nature نوع خاصیت
deactivates بی خاصیت کردن
impoverishing بی خاصیت کردن
impenetrableness خاصیت عدم تداخل
malleability خاصیت چکش خواری
low test دارای خاصیت فراری
isogamous دارای خاصیت هم گامیتی
isogametic دارای خاصیت هم گامیتی
inductionless بدون خاصیت القائی
illusion of space القاء خاصیت فضایی
commutative rule خاصیت جابجایی [ریاضی]
commutative property خاصیت جابجایی [ریاضی]
commutative law خاصیت جابجایی [ریاضی]
vitality قدرت یا خاصیت حیاتی
tonus خاصیت انقباض عضله
osmosis خاصیت نفوذ وحلول
springiness خاصیت فنری ارتجاع
curative دارای خاصیت درمانی
soak up <idiom> خاصیت جنب کردنداشتن
sliminess خاصیت گلی یا لجنی
sexed دارای خاصیت جنسی
pulpiness خاصیت خمیری یاگوشتی
prevenience خاصیت جلوگیری کننده
plasticity خاصیت شکل افرینی
neer do well or well ادم بی وجود یا بی خاصیت
flexibility خاصیت خمش پذیری
acid base behavior خاصیت اسیدی- بازی
elater خاصیت انبساط و گسترش
ductility خاصیت فتیله شدن
ductility خاصیت لوله شدن
alkaline دارای خاصیت قلیایی
antidotal دارای خاصیت پادزهری
acid base catalysis خاصیت اسیدی- بازی
diathermacy خاصیت هدایت گرما
diastatic دارای خاصیت جوهربزاق
corporeity خاصیت جسمی یامادی
corkiness خاصیت چوب پنبهای
alkalescent دارای خاصیت قلیایی
gamic دارای خاصیت جنسی
agglomerative دارای خاصیت تراکم
asexual فاقد خاصیت جنسی
erotization خاصیت شهوانی یافتن
heat treating property خاصیت عملیات حرارتی
geomagnetic خاصیت مغناطیسی زمین
quale شیی دارای خاصیت هوشیاری
sourness is the p of vinegar ترشی خاصیت سرکه است
acoustic vases [ظروف سفالین با خاصیت آکوستیک]
actescence نمایش شیر خاصیت شیری
indiscerptibility خاصیت چیزی که در اثرتجزیه فنانپذیرد
absorbency خاصیت درکشی یا دراشامی جذب
demagnetize خاصیت مغناطیسی را از بین بردن
de energize از بین بردن خاصیت مغناطیسی
absorbent دارای خاصیت جذب درکش
persalt نمک دارای خاصیت اسیدی
adhesion of fibers خاصیت چسبندگی الیاف به یکدیگر
male sterile گامتهای عقیم وبی خاصیت نر
amphoteric دارای خاصیت اسید و قلیا
distributive law خاصیت پخش پذیری [ریاضی]
ethereality خاصیت اتری یا اثیری روحانیت
nervous nellie ادم محافظه کار و بی خاصیت
active material موادی که خاصیت تجزیه دارند
distributive rule خاصیت توزیع پذیری [ریاضی]
distributive law خاصیت توزیع پذیری [ریاضی]
absorbant دارای خاصیت جذب درکش
paramorphic دارای خاصیت تغییر یابی
paramorphous دارای خاصیت تغییر یابی
hot forming property خاصیت تغییر شکل پذیری گرم
balmiest دارای خاصیت مرهم خنک کننده
acids سرکه مانند دارای خاصیت اسید
balmy دارای خاصیت مرهم خنک کننده
despiritualize فاقد خاصیت یا جنبه روحانی کردن
basicity خاصیت بازی وقلیایی حالت بنیانی
electromagnetism خاصیت مغناطیسی حاصل ازجریانهای الکتریکی
balmier دارای خاصیت مرهم خنک کننده
objectify خاصیت و ماهیت چیزی رامعین کردن
acid سرکه مانند دارای خاصیت اسید
iceland spar کلسیت شفاف دارای خاصیت انکسار مضاعف
radio activity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
vitrescence امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
radioactivity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون میدهد
incendivity خاصیت اتش زنی که در جرقه الکتریکی هست
vitrescent اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
zooflagellate اغازیان شبه گیاه فاقد خاصیت جذب نور
catapulted هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapult هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulting هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
prepositional phrase بخشی از جمله که با حرف اغازگرد دو خاصیت صفت یاقیدیا اسم راپیداکند
catapults هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
neutral soil خاکی که نه خاصیت اسیدی دارد نه قلیائی یعنی پ هاش ان مساوی 7است
pitchstone یکجور خاره اتش فشانی که خاصیت شیشه و صیقل زفت رادارا است
electro magnet اهنی که در تحت تاثیر قوه برق خاصیت مغناطیسی پیداکند اهنربای الکتریکی
actinoelectric اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
electromagnet اهنی که بوسیله جریان برق خاصیت مغناطیسی پیدا میکند اهن ربای الکتریکی مغناطیس برقی
curie point دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
kemp پشم ضخیم [بیشتر مربوط به ناحیه زیر شکم گوسفند بوده که شکننده است و خاصیت رنگ پذیری کمی دارد.]
plasma display صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
elasticity خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
flakiness خاصیت چیزی که ورقه ورقه است
cold working شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
vitalistic خاصیت حیاتی قدرت حیاتی
vitalist خاصیت حیاتی قدرت حیاتی
dead wool پشم مرده [که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
torsos تاب گشت خاصیت تاب گشت
torso تاب گشت خاصیت تاب گشت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com