Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 122 (7 milliseconds)
English
Persian
cousin
خاله زاده
cousins
خاله زاده
coz
خاله زاده
Search result with all words
cousinly
دایی زاده وار خاله زاده وار
Other Matches
cousinry
عموزاده هاودایی زاده هاوعمه زاده هاوخاله زاده ها
nepotism
انتصاب برادر زاده یا خواهر زاده واقوام نزدیک به مشاغل مهم اداری
blue blood
نجیب زاده اشراف زاده
nepew
پسر خواهر برادر زاده یا خواهر زاده
maternal aunts
خاله ها
maternal aunt
خاله
aunt
خاله
aunts
خاله
grand aunt
خاله پدری
first cousin
دختر خاله
first cousins
پسر خاله
grandaunt
خاله پدری
first cousins
دختر خاله
auntie
عمه یا خاله
first cousin
پسر خاله
kiss of death
دوستی خاله خرسه
old wives' tale
حرفهای خاله زنکی
old wives' tales
حرفهای خاله زنکی
grand aunt
خاله مادری عمه پدری
grandaunt
خاله مادری عمه پدری
rubberneck
ادم فضول و خاله وارس جهانگرد
fries
زاده
descendant
زاده
descendent
زاده
fry
زاده
frying
زاده
descended
زاده
fitz
زاده
progeniture
زاده
nee
زاده
patrician
اعیان زاده
levite
زاده لاوی
firstborn
نخست زاده
noblewomen
نجیب زاده
noblewoman
نجیب زاده
patricians
نجیب زاده
legitimates
حلال زاده
thane
نجیب زاده
sea born
زاده دریا
patrician
نجیب زاده
high born
نجیب زاده
legitimated
حلال زاده
blue blooded
نجیب زاده
nobleman
نجیب زاده
noblemen
نجیب زاده
first born
نخست زاده
first-born
نخست زاده
knight
نجیب زاده
knighted
نجیب زاده
legitimating
حلال زاده
knighting
نجیب زاده
knights
نجیب زاده
magnate
نجیب زاده
magnates
نجیب زاده
legitimate
حلال زاده
cousins
عمه زاده
chevalier
نجیب زاده
cousin german
عمو زاده
cousin german
عمه زاده
cousin
عمو زاده
coz
عمه زاده
coz
دایی زاده
childe
نجیب زاده
earth born
زاده خاک
evite
زاده حوا
first begotten
نخست زاده
born in the purple
غنی زاده
born in the purple
دارا زاده
born in lawful wedding
حلال زاده
cousins
عمو زاده
cousins
دایی زاده
aristocrat
نجیب زاده
aristocrat
اشراف زاده
aristocrats
نجیب زاده
aristocrats
اشراف زاده
bashaw
نجیب زاده
cousin
دایی زاده
first ling
نخست زاده
cousin
عمه زاده
hamite
زاده حام
patricians
اعیان زاده
illegitimate
زنا زاده
grandee
اصیل زاده
freeborn
ازاد زاده
firstling
نخست زاده
blue-blooded
نجیب زاده
hagseed
زاده عجوزه
dons
لرد یا نجیب زاده
junker
اصیل زاده المانی
mulatto
زاده اروپایی وزنگی
gentleman of fortune
نجیب زاده حادثه جو
feringhee
پرتغالی زاده هند
well born
اصیل نجیب زاده
cousinly
عمه زاده وار
donned
لرد یا نجیب زاده
underbred
نااصل زاده بی تربیت
don
لرد یا نجیب زاده
donning
لرد یا نجیب زاده
speak of the devil and he appears
<idiom>
حلال زاده بودن
true born
حلال زاده اصیل اصل
junker
جوان نجیب زاده المانی
hagborn
شیطان زاده فرزند ساحره
milord
مرد اشرافی ونجیب زاده انگلیسی
household troops
هیئت محافظ پادشاه یا نجیب زاده
wellborn
نجیب زاده دارای خصوصیات نجابت
africander
اروپایی نژادی که درافریقای جنوبی زاده شد
mestiza
کسیکه زاده اسپانیولی و هندی وامریکایی باشد
mestizo
کسیکه زاده اسپتنیولی و هندی و امریکایی باشد
knickerbocker
زاده هلندی هایی که به york new کوچ کردند
uncle
شوهر عمه شوهر خاله
uncles
شوهر عمه شوهر خاله
grand tour
سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
grand tours
سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
pythogenic
پیدا شده از چرک یا گندیدگی زاده چرک
what is bred in the bone will come out in the flesh
<proverb>
عاقبت گرگ زاده گرگ شود
unborn
هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
younker
نجیب زاده جوان جوان سلحشور
yonker
نجیب زاده جوان جوان سلحشور
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com