English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
snuff خاموش سازی یافوت پف
Other Matches
extinction خاموش سازی
flashed روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
shutdowns دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
shutdown دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
mumchance خاموش
quiescent خاموش
whist خاموش
uncommunicative خاموش
hist خاموش
silent خاموش
soundless خاموش
h! خاموش
on/off light خاموش
on/off خاموش
extinguished خاموش
on-off button خاموش
off خاموش
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
frustrations خنثی سازی محروم سازی
ouster بی بهره سازی محروم سازی
irritancy پوچ سازی باطل سازی
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
frustration خنثی سازی محروم سازی
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
to keep silence خاموش شدن
to hold one's tongue خاموش شدن
to keep silence خاموش بودن
to switch off خاموش کردن
Quiet!silence! خاموش ( ساکت ) !
keep still خاموش باش
turn out <idiom> خاموش کردن
to dry up خاموش شدن
to burn out خاموش شدن
he did not open his lips خاموش ماند
to put out خاموش کردن
to snuff out خاموش کردن
to stand mute خاموش ماندن
silencing خاموش شدن
silences خاموش شدن
silence خاموش شدن
hush خاموش کردن
tacit مقدر خاموش
inextinguishable خاموش نشدنی
extinguisher خاموش کننده
silenced خاموش شدن
quiet ساکن خاموش
quietest ساکن خاموش
inactive status خط مشی خاموش
tight mouthed کم حرف خاموش
snuff خاموش شدن
extinguishes خاموش کردن
extinguishing خاموش کردن
suffocate خاموش کردن
suffocated خاموش کردن
suffocates خاموش کردن
turn off خاموش کردن
turn-off خاموش کردن
turn-offs خاموش کردن
taciturn کم سخن خاموش
put out خاموش کردن
quaker's meeting انجمن خاموش
quenchless خاموش نشدنی
extinguish خاموش کردن
suffocating خاموش کردن
smother خاموش کردن
smothered خاموش کردن
out- خاموش کردن
out دستگاه خاموش
out خاموش کردن
tight-lipped کم حرف خاموش
tight lipped کم حرف خاموش
reserved خاموش کم حرف
spark arrester جرقه خاموش کن
quenching خاموش کردن
out- دستگاه خاموش
outed خاموش کردن
smothering خاموش کردن
smothers خاموش کردن
silencer خاموش کننده
silencers خاموش کننده
stills خاموش ساکت
stillest خاموش ساکت
stiller خاموش ساکت
outed دستگاه خاموش
still خاموش ساکت
extinguishable خاموش کردنی
glumpy خاموش وکدر
dout خاموش کردن
dry up خاموش شدن
extinctive خاموش کننده
go out خاموش شدن
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
snubbed سربالا خاموش کردن
To dye ones hair. موها را خاموش کردن
fight the fire اتش خاموش کردن
turn off خاموش کردن یاشدن
silencing خاموش اتش قطع
turn-off خاموش کردن یاشدن
at pause مکث کنان خاموش
silences خاموش اتش قطع
turn-offs خاموش کردن یاشدن
To extinguish a fire. آتش را خاموش کردن
silenced خاموش اتش قطع
inextinguishably بطور خاموش نشدنی
silence خاموش اتش قطع
as hush as death خاموش چون مردگان
power خاموش کردن یک وسیله
fire extinguisher خاموش کننده اتش
powers خاموش کردن یک وسیله
fire engines تلمبه اتش خاموش کن
fire engine تلمبه اتش خاموش کن
powering خاموش کردن یک وسیله
fire extinguishers خاموش کننده اتش
powered خاموش کردن یک وسیله
turn off <idiom> بستن ،خاموش کردن
snub سربالا خاموش کردن
snubbing سربالا خاموش کردن
snubs سربالا خاموش کردن
to smother a flame شعله ای را خاموش کردن
to laugh down با خنده خاموش کردن
mums سکوت شخص خاموش
mum سکوت شخص خاموش
to die out away off خاموش شدن پژمردن
snuff بافوت خاموش کردن
to blow out alamp خاموش کردن چراغ
to shut down a reactor راکتوری را خاموش کردن
extinct منسوخه خاموش شده
magnetic blow out خاموش کننده مغناطیسی
to talk down خاموش یاساکت کردن
stifles خاموش کردن فرونشاندن
quench خاموش کردن ترساندن
turn out باکلید خاموش کردن
quenched خاموش کردن ترساندن
lightning protection با خاموش کننده مغناطیسی
his hope was snuffed out چراغ امیدش خاموش شد
magnetic blow out with با خاموش کننده مغناطیسی
quenches خاموش کردن ترساندن
stifle خاموش کردن فرونشاندن
stifled خاموش کردن فرونشاندن
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
obmutescence خاموش نشینی سکوت عمدی
smolder بی اتش سوختن خاموش کردن
radar silence خاموش کردن موقتی رادارها
magnetic blow out arrester برقگیر با خاموش کننده مغناطیسی
smoldering بی اتش سوختن خاموش کردن
smoldered بی اتش سوختن خاموش کردن
blink روشن خاموش شدن چراغها
Turn off the light before you leave. پیش از رفتن چراغ را خاموش کن
blinks روشن خاموش شدن چراغها
blinked روشن خاموش شدن چراغها
stanch خاموش کردن ساکت شدن
smolders بی اتش سوختن خاموش کردن
light line خط خاموش کردن چراغ خودروها
to lie low در باب کارخود خاموش بودن
smoulder بی اتش سوختن خاموش کردن
stillest ساکت کردن خاموش شدن
still ساکت کردن خاموش شدن
strangle یاد شده را خاموش کنید
inextinct از بین نرفته خاموش نشده
wordless غیرقابل بیان با لغات خاموش
smoulders بی اتش سوختن خاموش کردن
smouldering بی اتش سوختن خاموش کردن
smouldered بی اتش سوختن خاموش کردن
stiller ساکت کردن خاموش شدن
stills ساکت کردن خاموش شدن
beacon off رادارتعقیب هدف خود را خاموش کن
power down قطع برق خاموش کردن
to snuff out در نتیجه گل گیری خاموش کردن
i pause for a reply خاموش مانده ام که پاسخ بگیرم
bistable که در موقعیت ممکن روشن و خاموش دارد
the fire is dying آتش در حال خاموش شدن است
windmill چرخش موتور خاموش توسط ملخ
flashes شدت حرف که روشن و خاموش شود
flashed شدت حرف که روشن و خاموش شود
flash شدت حرف که روشن و خاموش شود
mump خاموش وعبوس نشستن ترشرو بودن
windmills چرخش موتور خاموش توسط ملخ
magnetic blow out circuit breaker کلید قدرت با خاموش کننده مغناطیسی
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
powers خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
foam type fire extinguisher دستگاه خاموش کننده اتش ازنوع کفی
quaker's meeting انجمن کوالرهاکه اعضای ان خاموش میماندندتایکی درنتیجه
zeros 1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com