English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
as hush as death خاموش چون مردگان
Other Matches
flashes روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
shutdowns دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
shutdown دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
the deceased مردگان
lemures مردگان
the departed مردگان
from the dead ازمیان مردگان
ye living and the dead زندگان و مردگان
columbarium دخمه مردگان
the lower regions جهان مردگان
charnel-house [انبار استخوان مردگان]
charnel house مردگان راتوده می کنند
columbarium جای نگهداری خاکستر مردگان
the lower world جهان مردگان عالم اسوات
parentalia جشن سالیانه بافتخار نیاکان و مردگان
necrological وابسته به صورت یا شرح حال مردگان
bone-house [جایی برای نگهداری استخوان مردگان]
the dead lie in state مردگان د رانظار مردم واقع شده اند
necromantic وابسته به پیشگویی یا جادوگری بوسیله مردگان سحری
chantry پولی که وقف کشیشان میشودتابرای مردگان بخوانند
trench burial دفن مردگان در خندق استفاده از قبر خندقی عمومی
cinerarium [گلدان یا ظرف زیبا شبیه جعبه برای نگهداری خاکستر مردگان]
necrologist متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
animism اعتقاد باینکه ارواح مجرد وجود دارند اعتقاد بعالم روح و تجسم ارواح مردگان
hist خاموش
soundless خاموش
quiescent خاموش
extinguished خاموش
whist خاموش
on/off خاموش
uncommunicative خاموش
on/off light خاموش
silent خاموش
on-off button خاموش
mumchance خاموش
off خاموش
h! خاموش
extinguish خاموش کردن
extinguishes خاموش کردن
inactive status خط مشی خاموش
turn-offs خاموش کردن
inextinguishable خاموش نشدنی
turn-off خاموش کردن
keep still خاموش باش
go out خاموش شدن
glumpy خاموش وکدر
turn off خاموش کردن
dry up خاموش شدن
dout خاموش کردن
hush خاموش کردن
silencer خاموش کننده
silencers خاموش کننده
silence خاموش شدن
silenced خاموش شدن
extinguisher خاموش کننده
silencing خاموش شدن
extinctive خاموش کننده
extinguishable خاموش کردنی
smothers خاموش کردن
extinguishing خاموش کردن
suffocates خاموش کردن
suffocate خاموش کردن
suffocated خاموش کردن
silences خاموش شدن
suffocating خاموش کردن
smother خاموش کردن
smothered خاموش کردن
smothering خاموش کردن
tacit مقدر خاموش
quiet ساکن خاموش
quietest ساکن خاموش
to burn out خاموش شدن
tight mouthed کم حرف خاموش
quenching خاموش کردن
reserved خاموش کم حرف
tight lipped کم حرف خاموش
tight-lipped کم حرف خاموش
out خاموش کردن
to dry up خاموش شدن
to hold one's tongue خاموش شدن
he did not open his lips خاموش ماند
turn out <idiom> خاموش کردن
Quiet!silence! خاموش ( ساکت ) !
to switch off خاموش کردن
to stand mute خاموش ماندن
to snuff out خاموش کردن
to put out خاموش کردن
to keep silence خاموش بودن
to keep silence خاموش شدن
out دستگاه خاموش
out- خاموش کردن
stillest خاموش ساکت
quenchless خاموش نشدنی
stills خاموش ساکت
quaker's meeting انجمن خاموش
spark arrester جرقه خاموش کن
extinction خاموش سازی
put out خاموش کردن
snuff خاموش شدن
stiller خاموش ساکت
out- دستگاه خاموش
outed خاموش کردن
outed دستگاه خاموش
taciturn کم سخن خاموش
still خاموش ساکت
fire engine تلمبه اتش خاموش کن
magnetic blow out with با خاموش کننده مغناطیسی
magnetic blow out خاموش کننده مغناطیسی
to shut down a reactor راکتوری را خاموش کردن
to smother a flame شعله ای را خاموش کردن
fire engines تلمبه اتش خاموش کن
turn off <idiom> بستن ،خاموش کردن
To dye ones hair. موها را خاموش کردن
To extinguish a fire. آتش را خاموش کردن
inextinguishably بطور خاموش نشدنی
to blow out alamp خاموش کردن چراغ
to die out away off خاموش شدن پژمردن
silencing خاموش اتش قطع
his hope was snuffed out چراغ امیدش خاموش شد
to laugh down با خنده خاموش کردن
to talk down خاموش یاساکت کردن
turn out باکلید خاموش کردن
at pause مکث کنان خاموش
lightning protection با خاموش کننده مغناطیسی
fight the fire اتش خاموش کردن
turn off خاموش کردن یاشدن
quenches خاموش کردن ترساندن
quenched خاموش کردن ترساندن
powers خاموش کردن یک وسیله
quench خاموش کردن ترساندن
snub سربالا خاموش کردن
snuff خاموش سازی یافوت پف
power خاموش کردن یک وسیله
snuff بافوت خاموش کردن
mum سکوت شخص خاموش
mums سکوت شخص خاموش
powering خاموش کردن یک وسیله
powered خاموش کردن یک وسیله
turn-offs خاموش کردن یاشدن
turn-off خاموش کردن یاشدن
stifle خاموش کردن فرونشاندن
stifled خاموش کردن فرونشاندن
extinct منسوخه خاموش شده
snubbed سربالا خاموش کردن
silences خاموش اتش قطع
silenced خاموش اتش قطع
silence خاموش اتش قطع
stifles خاموش کردن فرونشاندن
fire extinguisher خاموش کننده اتش
snubbing سربالا خاموش کردن
fire extinguishers خاموش کننده اتش
snubs سربالا خاموش کردن
stanch خاموش کردن ساکت شدن
magnetic blow out arrester برقگیر با خاموش کننده مغناطیسی
wordless غیرقابل بیان با لغات خاموش
Turn off the light before you leave. پیش از رفتن چراغ را خاموش کن
to snuff out در نتیجه گل گیری خاموش کردن
to lie low در باب کارخود خاموش بودن
radar silence خاموش کردن موقتی رادارها
stillest ساکت کردن خاموش شدن
smolder بی اتش سوختن خاموش کردن
stiller ساکت کردن خاموش شدن
power down قطع برق خاموش کردن
stills ساکت کردن خاموش شدن
obmutescence خاموش نشینی سکوت عمدی
still ساکت کردن خاموش شدن
smouldering بی اتش سوختن خاموش کردن
smoulders بی اتش سوختن خاموش کردن
strangle یاد شده را خاموش کنید
blink روشن خاموش شدن چراغها
beacon off رادارتعقیب هدف خود را خاموش کن
blinks روشن خاموش شدن چراغها
smouldered بی اتش سوختن خاموش کردن
smoulder بی اتش سوختن خاموش کردن
smolders بی اتش سوختن خاموش کردن
light line خط خاموش کردن چراغ خودروها
inextinct از بین نرفته خاموش نشده
i pause for a reply خاموش مانده ام که پاسخ بگیرم
smoldered بی اتش سوختن خاموش کردن
smoldering بی اتش سوختن خاموش کردن
blinked روشن خاموش شدن چراغها
flash شدت حرف که روشن و خاموش شود
the fire is dying آتش در حال خاموش شدن است
windmills چرخش موتور خاموش توسط ملخ
windmill چرخش موتور خاموش توسط ملخ
flashed شدت حرف که روشن و خاموش شود
mump خاموش وعبوس نشستن ترشرو بودن
flashes شدت حرف که روشن و خاموش شود
magnetic blow out circuit breaker کلید قدرت با خاموش کننده مغناطیسی
bistable که در موقعیت ممکن روشن و خاموش دارد
powering خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
to turn off خاموش کردن انجام دادن بیرون اوردن
foam type fire extinguisher دستگاه خاموش کننده اتش ازنوع کفی
power خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powered خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
shut off <idiom> بستن شیرآب یا خاموش کردن کلید برق
powers خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
zero 1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com