Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 125 (8 milliseconds)
English	Persian
schoolma'am	خانم معلم خانم دبیر
schoolmarm	خانم معلم خانم دبیر
Other Matches
headmistress	خانم مدیر خانم رئیس
mrs. gadabout	د دری خانم هرجایی خانم
headmistresses	خانم مدیر خانم رئیس
missy	دختر خانم خانم
mistresses	خانم
mistress	خانم
Madonnas	خانم من
lady	خانم
ladies	خانم
ma'am	خانم
madem	خانم
missus	خانم
mademe	خانم
signora	خانم
Madonna	خانم من
gentlewoman	خانم
dona	خانم
begum	خانم
donna	خانم
dames	خانم
dame	خانم
wife	خانم
madam	خانم
gentlewomen	خانم
Mrs	خانم
goodwife	خانم
missis	خانم
doctress	حکیم خانم
head mistress	خانم رئیس
demoiselle	دختر خانم
maid	خانم خدمتکار
missy	خانم کوچولو
head mistress	خانم مدیرمدرسه
ladykin	خانم کوچولو
lady principal	خانم رئیس
housewife	خانم خانه
faille	روسری خانم ها
housewives	خانم خانه
lady killer	خانم قرزن
schoolmistresses	خانم رئیس
schoolmistress	خانم رئیس
gentlewomanlike	خانم وار
waitress	خانم پیشخدمت
knockout <idiom>	خانم زیبا
princess	شاهزاده خانم
princesses	شاهزاده خانم
senora	بانو خانم
princess	شاهدخت شاهزاده خانم
princesses	شاهدخت شاهزاده خانم
electress	خانم انتخاب کننده
hand bag	کیف دستی خانم ها
princesse	شاهدخت شاهزاده خانم
senorita	دوشیزه دختر خانم
She is a perfect lady . She is a lady in the full sense of the word .	خانم به تمام معنی است
woman doctor	پزشک زن حکیم خانم طبیبه
She is a very captivating lady .	خانم بسیار گیرایی است
princesse	مثل شاهزاده خانم رفتار کردن
cloche	کلاه تنگ وچسبان برای خانم ها
andromeda	شاهزاده خانم حبشهای که بوسیله پرسوس
princesses	مثل شاهزاده خانم رفتار کردن
cloches	کلاه تنگ وچسبان برای خانم ها
princess	مثل شاهزاده خانم رفتار کردن
your good ladies	خانم شما یا زن شما
actuary	دبیر
actuaries	دبیر
teachers	دبیر
schoolteacher	دبیر
teacher	دبیر
clerks	دبیر
secretary	دبیر
clerk	دبیر
schoolteachers	دبیر
secretaries	دبیر
secretariate	دبیر خانه
mr secretary	اقای دبیر
secretary of embassy	دبیر سفارت
under secretary	تحت نظر دبیر کل
wanted clerks	دبیر یا نویسنده لازم است
under secretary	زیر نظارت دبیر کل معاون وزیر
Her teacher's presence caused her considerable discomfort.	بودن دبیر او [زن] احساس ناراحتی زیادی برای او [زن] ایجاد کرد.
educators	معلم
starets	معلم
maestro	معلم
instructors	معلم
gurus	معلم
preceptor	معلم
guru	معلم
docent	معلم
instructor	معلم
educator	معلم
maestros	معلم
schoolteachers	معلم مدرسه
gymnast	معلم زورخانه
teacher's pet	نورچشمی معلم
tutorials	معلم سرخانه
tutorial	معلم سرخانه
gymnasts	معلم زورخانه
teacher efficiency	کارامدی معلم
teacher	معلم مربی
tutors	معلم سرخانه
pedagog	اموزگار معلم
guru	معلم مذهبی
gurus	معلم مذهبی
tutored	معلم خصوصی
tutors	معلم خصوصی
tutored	معلم سرخانه
tutor	معلم خصوصی
tutor	معلم سرخانه
schoolteacher	معلم مدرسه
teacher training	تربیت معلم
teachers	معلم مربی
visiting teacher	معلم سرخانه
professors	معلم دبیرستان یا دانشکده
professor	معلم دبیرستان یا دانشکده
teacher made test	ازمون معلم ساخته
pedagogues	معلم اموزگار علم فروش
moralist	فیلسوف یا معلم اخلاق اخلاقی
pedagogue	معلم اموزگار علم فروش
moralists	فیلسوف یا معلم اخلاق اخلاقی
to tutor	بعنوان معلم سرخانه کار کردن
Farzaneh was considered an excellent teacher. [ Farzaneh was regarded as an excellent teacher.]	فرزانه معلم بسیار عالی محسوب می شد.
Hello Hbib This is our teacher Her nam is	فرزانه معلم بسیار عالی محسوب می شد.
flash card	ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com