Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
English
Persian
houseclean
خانه تکانی کردن
Other Matches
spring-cleaning
خانه تکانی بهاره
spring cleaning
خانه تکانی درفصل بهار
pigenhole
کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy
خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
half cap
سلام با اندک تکانی درکلاه
honeycombs
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
honeycomb
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
honey comb
خانه خانه کردن
lady help
زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
it is but a step to my house
تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house
خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
our neighbour door
کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
hound's tooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
houndstooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
tricotine
پارچه زبر لباسی خانه خانه
homebody
ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
toft
عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
Honey comb design
طرح خانه زنبوری
[یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
dishouse
بی خانه کردن
bagnio
فاحشه خانه جنده خانه
cellular
لانه زنبوری خانه خانه
garde manger
سرد خانه اشپز خانه
weigh house
قپاندار خانه ترازودار خانه
to bring to ruin
خانه خراب کردن
upholster
مبلمان کردن خانه
to keep house
خانه داری کردن
keep house
خانه داری کردن
to do up
خانه خراب کردن
graticule
چهار خانه کردن
To rent(lease) a house.
خانه ای رااجاره کردن
housekeep
خانه داری کردن
houseclean
خانه راتمیز کردن
pages
خانه شاگرد پیشخدمتی کردن
to repair the roof
بام
[خانه]
را تعمیر کردن
paged
خانه شاگرد پیشخدمتی کردن
page
خانه شاگرد پیشخدمتی کردن
To collect (pack)the household goods.
اسباب خانه را جمع کردن
have over
<idiom>
شخصی را به خانه خود دعوت کردن
move in
به خانه تازه اسباب کشی کردن
cells
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house
خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cell
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
To vacate a house.
خانه ای را خالی کردن ( بلند شدن از محل )
formula
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
to go away
ترک کردن
[خانه یا شهر]
برای چند مدتی
to go to
ترک کردن
[خانه یا شهر]
برای چند مدتی
range
یک خانه یا تعدادی خانه
ranges
یک خانه یا تعدادی خانه
ranged
یک خانه یا تعدادی خانه
the house is in my possession
خانه در تصرف من است خانه در دست من است
lar
خانه
lodges
خانه
honeycomb
خانه خانه
home
خانه
unsheltered
<adj.>
بی خانه
house
خانه
roommate
هم خانه
double-fronted
خانه دو در
tersellated
خانه خانه
pieds-a-terre
خانه
pied-a-terre
خانه
checkered
خانه خانه
socket
خانه
sockets
خانه
lodged
خانه
furnace house
خانه
within doors
در خانه
housed
خانه
cells
خانه
honeycombs
خانه خانه
houses
خانه
her house
خانه ان زن
homes
خانه
houseless
بی خانه
door to door
خانه به خانه
pigeon hole
خانه
materfamilias
زن خانه
her house
خانه اش
domicile
خانه
dwelling
خانه
domiciles
خانه
pigeon-hole
خانه
cellulated
خانه خانه
lares
خانه
dwellings
خانه
shacks
خانه
lodge
خانه
cellular
خانه خانه
cell
خانه
shack
خانه
alveolate
خانه خانه
houseroom
جا در خانه
door-to-door
خانه به خانه
room
خانه
pigeon-holes
خانه
cloisonne
خانه خانه
i was under his roof
در خانه
rooms
خانه
housing
خانه ها
quarterage
خانه
roommates
هم خانه
housekeepers
خانه دار
manageress
زن خانه دار
luft
خانه فرار
housekeeper
خانه دار
tower house
خانه برجی
housewifely
خانه دار
reading rooms
قرائت خانه
lupanar
فاحشه خانه
brick yard
اجرپز خانه
tanneries
دباغ خانه
housemen
مرد خانه
secretariate
دبیر خانه
pinacotheca
نگار خانه
quarters
محل خانه ها
lupanar
جنده خانه
quit
تخلیه خانه
camera obscura
تاریک خانه
reading room
قرائت خانه
mobile home
خانه متحرک
manageresses
زن خانه دار
pigeonhole
خانه قفسه
summer house
خانه تابستانی
brothel
فاحشه خانه
lady
رئیسه خانه
ladies
رئیسه خانه
materfamilias
بانوی خانه
to leave word in the house
در خانه سپردن
materfamilas
بانوی خانه
toft
خانه یا ملحقات ان
bordel
فاحشه خانه
toll house
راهدار خانه
dwelling construction
خانه سازی
brothels
فاحشه خانه
squaring
خانه شطرنج
homework
تکلیف خانه
earth house
خانه زیرزمینی
dwelling house
خانه مسکونی
menage
خانه داری
whorehouse
فاحشه خانه
furniture
اثاث خانه
call house
فاحشه خانه
boys
خانه شاگرد
boy
خانه شاگرد
next door
خانه پهلویی
bawdy house
فاحشه خانه
tannery
دباغ خانه
three doors of
سه خانه انسوتر
domestic
خانه دار
wanigan
خانه سیار
quitting
تخلیه خانه
mansion house
خانه ارباب
bawdy house
جنده خانه
bookbindery
صحاف خانه
house of ill repute
جنده خانه
bordello
[American E]
جنده خانه
house of ill repute
فاحشه خانه
bordello
[American E]
فاحشه خانه
wash house
رختشوی خانه
mobile homes
خانه متحرک
roof
بام خانه
spinsterhood
خانه ماندگی
housemen
مستخدم خانه
spense
ابدار خانه
spence
ابدار خانه
majordomo
بزرگتر خانه
out
<adv.>
بیرون از خانه
dispensaries
نقاهت خانه
villa
خانه ییلاقی
bindery
صحاف خانه
disorderly house
خانه بدنام
pesthouse
خسته خانه
disorderly house
فاحشه خانه
digging
خانه منزل
slaughterhouse
قصاب خانه
slaughterhouses
قصاب خانه
economical
خانه دار
housewife
زن خانه دار
villas
خانه ییلاقی
butler pantry
ابدار خانه
refineries
تصفیه خانه
dispensary
نقاهت خانه
observatories
رصد خانه
householders
مالک خانه
domiciliary
مربوط به خانه
darkroom
تاریک خانه
darkrooms
تاریک خانه
door lock
کلید خانه
hovel
خانه رعیتی
domiciliate
خانه مسکن
houseman
مرد خانه
householders
خانه دار
domicil
مقر خانه
householder
خانه دار
householder
مالک خانه
schoolhouses
خانه مدیراموزشگاه
refinery
تصفیه خانه
schoolhouse
خانه مدیراموزشگاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com