Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
hermitage
خانه زاهد
Other Matches
eremitic
زاهد
eremite
زاهد
pious
زاهد
votary
زاهد
ascetic
زاهد
ascetics
زاهد
devotionist
زاهد
devotionalist
زاهد
ascetical
زاهد منش
devotees
زاهد هواخواه
devotee
زاهد هواخواه
stylite
زاهد مناره نشین
eremitical
گوشه نشینانه زاهد
anchoret
زاهد گوشه نشین
hermits
زاهد گوشه نشین
hermit
زاهد گوشه نشین
anchorite
گوشه نشین زاهد
lady help
زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole
کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy
خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house
تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house
خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
our neighbour door
کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
homebody
ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
toft
عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
honeycomb
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
honeycombs
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
houndstooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
hound's tooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
tricotine
پارچه زبر لباسی خانه خانه
Honey comb design
طرح خانه زنبوری
[یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
weigh house
قپاندار خانه ترازودار خانه
cellular
لانه زنبوری خانه خانه
bagnio
فاحشه خانه جنده خانه
garde manger
سرد خانه اشپز خانه
cell
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cells
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house
خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
formula
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
range
یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb
خانه خانه کردن
ranged
یک خانه یا تعدادی خانه
ranges
یک خانه یا تعدادی خانه
the house is in my possession
خانه در تصرف من است خانه در دست من است
cell
خانه
honeycombs
خانه خانه
materfamilias
زن خانه
houseroom
جا در خانه
lares
خانه
lar
خانه
pied-a-terre
خانه
pigeon-hole
خانه
roommate
هم خانه
pigeon-holes
خانه
pigeon hole
خانه
pieds-a-terre
خانه
cellular
خانه خانه
roommates
هم خانه
tersellated
خانه خانه
her house
خانه اش
her house
خانه ان زن
housing
خانه ها
i was under his roof
در خانه
houseless
بی خانه
lodge
خانه
lodged
خانه
door-to-door
خانه به خانه
domiciles
خانه
shacks
خانه
shack
خانه
honeycomb
خانه خانه
cells
خانه
room
خانه
rooms
خانه
furnace house
خانه
domicile
خانه
within doors
در خانه
lodges
خانه
cellulated
خانه خانه
houses
خانه
checkered
خانه خانه
homes
خانه
dwellings
خانه
cloisonne
خانه خانه
unsheltered
<adj.>
بی خانه
dwelling
خانه
quarterage
خانه
socket
خانه
alveolate
خانه خانه
sockets
خانه
door to door
خانه به خانه
home
خانه
house
خانه
double-fronted
خانه دو در
housed
خانه
house work
خانه داری
household art
فن اداره خانه
robe de chambre
لباس خانه
house top
بام خانه
house to let
خانه اجارهای
landlouper
خانه بدوش
house to get
خانه اجارهای
house agent
دلال خانه
armory
اسلحه خانه
alveolus
شش خانه حبابچه
housewifely
خانه دار
keep in
در خانه ماندن
kibitka
خانه تاتار
lake0dwelling
خانه دریاچهای
landloper
خانه بدوش
builders
خانه ساز
builder
خانه ساز
menage
خانه داری
keep house
در خانه ماندن
department
وزارت خانه
housewifery
خانه دار
hub or hub by
خانه دار
husbandman
سرپرست خانه
i wrote home
برای خانه
active cell
خانه کاری
insectarium
حشره خانه
domiciliate
خانه مسکن
departments
وزارت خانه
insectary
حشره خانه
luft
خانه فرار
delivery to the home
تحویل در خانه
coffee house
قهوه خانه
dwelling house
خانه مسکونی
earth house
خانه زیرزمینی
coach house
درشکه خانه
coach house
کالسکه خانه
chop house
خوراک خانه
chequer
خانه شطرنج
chancery
دفتر خانه
dishouse
بی خانه کردن
dwelling construction
خانه سازی
coffee room
خوارک خانه
door lock
کلید خانه
disorderly house
خانه بدنام
disorderly house
فاحشه خانه
custom house
گمرک خانه
domatophobia
خانه هراسی
domicil
مقر خانه
convalescent home
نقاهت خانه
coffeehouse
قهوه خانه
domiciliary
مربوط به خانه
coffee shop
قهوه خانه
caserne
سرباز خانه
frater
سفره خانه
bawdy house
فاحشه خانه
bawdy house
جنده خانه
goodwife
کدبانوی خانه
grummet
شاگرد خانه
gynaeceum
خانه اندرونی
baby house
عروسک خانه
home born
خانه زاد
homebred
خانه پرورده
homemaker
خانه دار
bindery
صحاف خانه
gaming house
قمار خانه
gambling house
قمار خانه
freemasons hall
فراموش خانه
camera obscura
تاریک خانه
cabana
خانه کوچک
butler pantry
ابدار خانه
brick yard
اجرپز خانه
bordel
فاحشه خانه
bookbindery
صحاف خانه
dacha
خانه ییلاقی
fuse block
خانه فیوز
houseboys
خانه شاگرد
Outside the house.
بیرون از خانه
checker
خانه شطرنج
colombarium
کبوتر خانه
double-pile house
خانه دو خوابه
English cottage
خانه ویلایی
farm-house
خانه رعیتی
out
<adv.>
بیرون از خانه
bangaloid growth
خانه ییلاقی
bell-gable
ناقوس خانه
bell-cote
ناقوس خانه
houseproud
خانه سرفراز
houseproud
دلخوش به خانه
houseroom
اتاق خانه
housework
کار خانه
loony bin
دیوانه خانه
loony bins
دیوانه خانه
reading room
قرائت خانه
reading rooms
قرائت خانه
The house burned down .
خانه سوخت
almshouse
یتیم خانه
bastel
خانه مستحکم
bastle
خانه مستحکم
bordello
[American E]
فاحشه خانه
house of ill repute
فاحشه خانه
bordello
[American E]
جنده خانه
house of ill repute
جنده خانه
lupanar
فاحشه خانه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com