Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (14 milliseconds)
English
Persian
housing
خانه سازی
dwelling construction
خانه سازی
Search result with all words
housing estate
محوطهی خانه سازی
housing estates
محوطهی خانه سازی
Other Matches
lady help
زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole
کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy
خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house
تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house
خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
rectification
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
toft
عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
hound's tooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
houndstooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
our neighbour door
کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
honeycombs
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
honeycomb
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
tricotine
پارچه زبر لباسی خانه خانه
homebody
ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
Honey comb design
طرح خانه زنبوری
[یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
weigh house
قپاندار خانه ترازودار خانه
bagnio
فاحشه خانه جنده خانه
cellular
لانه زنبوری خانه خانه
garde manger
سرد خانه اشپز خانه
cell
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house
خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cells
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
formulas
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
calculating
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
honey comb
خانه خانه کردن
range
یک خانه یا تعدادی خانه
ranged
یک خانه یا تعدادی خانه
ranges
یک خانه یا تعدادی خانه
jagger
الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
the house is in my possession
خانه در تصرف من است خانه در دست من است
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
ouster
بی بهره سازی محروم سازی
irritancy
پوچ سازی باطل سازی
imagery
مجسمه سازی شبیه سازی
frustrations
خنثی سازی محروم سازی
frustration
خنثی سازی محروم سازی
formularization
کوتاه سازی ضابطه سازی
subjugation
مقهور سازی مطیع سازی
erasable
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
save
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sorted
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
dump
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
externals
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
rooms
خانه
room
خانه
pieds-a-terre
خانه
lar
خانه
domiciles
خانه
lares
خانه
pied-a-terre
خانه
checkered
خانه خانه
dwellings
خانه
dwelling
خانه
domicile
خانه
cells
خانه
materfamilias
زن خانه
alveolate
خانه خانه
houseless
بی خانه
cellulated
خانه خانه
cloisonne
خانه خانه
tersellated
خانه خانه
furnace house
خانه
i was under his roof
در خانه
her house
خانه ان زن
her house
خانه اش
cell
خانه
within doors
در خانه
house
خانه
housed
خانه
houses
خانه
quarterage
خانه
cellular
خانه خانه
honeycomb
خانه خانه
lodges
خانه
shack
خانه
shacks
خانه
pigeon hole
خانه
unsheltered
<adj.>
بی خانه
door-to-door
خانه به خانه
door to door
خانه به خانه
roommate
هم خانه
sockets
خانه
housing
خانه ها
honeycombs
خانه خانه
lodged
خانه
pigeon-hole
خانه
pigeon-holes
خانه
homes
خانه
houseroom
جا در خانه
roommates
هم خانه
double-fronted
خانه دو در
lodge
خانه
home
خانه
socket
خانه
town house
خانه شهری
serf
خانه زاد
serfs
خانه زاد
dovecots
خانه کبوتران
housecoat
لباس خانه
morgues
مرده خانه
earth house
خانه زیرزمینی
housecoats
لباس خانه
freemasons hall
فراموش خانه
frater
سفره خانه
powerhouse
موتور خانه
town houses
خانه شهری
registry
دفتر خانه
powerhouses
موتور خانه
registries
دفتر خانه
granges
خانه ییلاقی
dwelling house
خانه مسکونی
custom house
گمرک خانه
convalescent home
نقاهت خانه
coffeehouse
قهوه خانه
coffee shop
قهوه خانه
coffee room
خوارک خانه
coffee house
قهوه خانه
coach house
درشکه خانه
coach house
کالسکه خانه
grange
خانه ابرومندرعیتی
presbyteries
خانه کشیش
presbytery
خانه کشیش
dacha
خانه ییلاقی
grange
خانه ییلاقی
manors
خانه بزرگ
door lock
کلید خانه
manor
خانه بزرگ
domiciliary
مربوط به خانه
domicil
مقر خانه
domatophobia
خانه هراسی
disorderly house
فاحشه خانه
disorderly house
خانه بدنام
dishouse
بی خانه کردن
delivery to the home
تحویل در خانه
granges
خانه ابرومندرعیتی
manse
خانه مسکونی
lake0dwelling
خانه دریاچهای
stay at home
خانه نشین
hovel
خانه رعیتی
i wrote home
برای خانه
hovels
خانه رعیتی
cabana
خانه کوچک
housekeeping
خانه داری
husbandman
سرپرست خانه
hub or hub by
خانه دار
housewifery
خانه دار
housewifely
خانه دار
insectarium
حشره خانه
villa
خانه ییلاقی
insectary
حشره خانه
tray
جعبه دو خانه
trays
جعبه دو خانه
quit
تخلیه خانه
roofs
بام خانه
kibitka
خانه تاتار
keep in
در خانه ماندن
keep house
در خانه ماندن
roof
بام خانه
quitting
تخلیه خانه
villas
خانه ییلاقی
household art
فن اداره خانه
house work
خانه داری
house top
بام خانه
gynaeceum
خانه اندرونی
grummet
شاگرد خانه
goodwife
کدبانوی خانه
gaming house
قمار خانه
gambling house
قمار خانه
domiciliate
خانه مسکن
fuse block
خانه فیوز
thrifty
خانه دار
morgue
مرده خانه
dovecote
خانه کبوتران
home born
خانه زاد
digging
خانه منزل
homebred
خانه پرورده
house to let
خانه اجارهای
house to get
خانه اجارهای
closet
صندوق خانه
closeted
صندوق خانه
house agent
دلال خانه
closeting
صندوق خانه
homely
مثل خانه
closets
صندوق خانه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com