English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
The house burned down . خانه سوخت
Other Matches
central refueling provisions سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
air metering force نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
combustion starter مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
bipropellant سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
charge جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
atomisers سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizer سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizers سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
charges جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
torch pot [محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
lady help زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
ullage فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
tips باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
honeycomb ارایش شش گوش خانه خانه کردن
our neighbour door کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
honeycombs ارایش شش گوش خانه خانه کردن
tricotine پارچه زبر لباسی خانه خانه
hound's tooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
toft عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
homebody ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
houndstooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
Honey comb design طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
cellular لانه زنبوری خانه خانه
weigh house قپاندار خانه ترازودار خانه
garde manger سرد خانه اشپز خانه
bagnio فاحشه خانه جنده خانه
cell جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cells جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
formulas الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
ranged یک خانه یا تعدادی خانه
ranges یک خانه یا تعدادی خانه
range یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb خانه خانه کردن
the house is in my possession خانه در تصرف من است خانه در دست من است
fueled سوخت
gasoline سوخت
catabolism سوخت
stoker سوخت
fuels سوخت
fuelling سوخت
fuelled سوخت
power fuel سوخت
firing سوخت
propellants سوخت
burner frame سوخت
propellant سوخت
fuel سوخت
dissimilation سوخت
combustion سوخت
tankers مخزن سوخت
metabolical سوخت وسازی
metabolism سوخت وساز
firemen سوخت انداز
metabolism سوخت و ساز
liquid propellant سوخت مایع
metabolisms سوخت و ساز
oil firing سوخت روغنی
motor fule سوخت موتوری
burner سوخت پاش
refuelling سوخت گیری
burners سوخت پاش
fireman سوخت گیر
feed tank مخزن سوخت
atomisers سوخت افشان
firer سوخت انداز
atomisers سوخت پاش
atomizer سوخت افشان
fire teazer سوخت انداز
atomizer سوخت پاش
atomizers سوخت افشان
domestic fuel سوخت خانگی
atomizers سوخت پاش
liquid fuel سوخت مایع
fuel air pump بوستر سوخت
fuel meter سوخت سنج
stoke سوخت ریختن در
stoked سوخت ریختن در
fireman سوخت انداز
stokes سوخت ریختن در
stoking سوخت ریختن در
refuel سوخت گیری
fuel pump پمپ سوخت
fuel storage انبار سوخت
fuel tank مخزن سوخت
fuel tap شیر سوخت
fule injection تزریق سوخت
fule pump پمپ سوخت
fule pump تلمبه سوخت
fuel manifold چندراهی سوخت
fuel injection سوخت رسانی
ion burn یون سوخت
fuel consumption مصرف سوخت
refuelled سوخت گیری
fuel economy اقتصاد سوخت
firemen سوخت گیر
fuel engineering مهندسی سوخت
fuel filter صافی سوخت
fuel gas سوخت گازی
refueling سوخت گیری
refueled سوخت گیری
fuel grade درجه سوخت
metabolisms سوخت وساز
it excited my pity دلم سوخت
gas fuel سوخت گازی
choke دریچه سوخت
jet سوخت پاش
fuelling سوخت دادن
fuelling سوخت موتور
fueling سوخت گیری
aviation fuel سوخت هواپیما
tank ماشین سوخت
avgas سوخت طیاره
fuels سوخت دادن
fuels سوخت موتور
metabolic سوخت و سازی
carburator سوخت رسان
raw fuel سوخت خام
stoker سوخت انداز
bulk petroleum سوخت مخزنی
chokes دریچه سوخت
fuel سوخت دادن
fuel سوخت موتور
fueled سوخت دادن
fueled سوخت موتور
choked دریچه سوخت
fuelled سوخت دادن
fuelled سوخت موتور
jetting سوخت پاش
chemical fuel سوخت شیمیایی
jetted سوخت پاش
solid propellant سوخت جامد
rocket fuel سوخت موشک
thickened fuel سوخت جامد
tanker مخزن سوخت
octane سوخت ماشینی
feeders سوخت رسان
feeder سوخت رسان
fossil fuels سوخت سنگوارهای
solid fuel سوخت جامد
colloidal propeller سوخت کلوئیدی
rocket fuel سوخت راکت
fossil fuel سوخت سنگوارهای
refuels سوخت گیری
jets سوخت پاش
fuel supply line لوله سوخت رسانی
feed pump پمپ سوخت رسانی
What can't be cured must be endured. <idiom> باید سوخت و ساخت.
to mend the fire سوخت به اتش رساندن
fuel supply pump پمپ سوخت رسانی
fuel reserve tank مخزن ذخیره سوخت
thickened fuel سوخت تغلیظ شده
i felt sorry for him دلم برایش سوخت
fuel سوخت گیری کردن
breeder rocket راکت سوخت ساز
fuel tank vent هواکش تانک سوخت
air/fuel ratio نسبت هوا به سوخت
fuel endurance میزان تکافوی سوخت
One must suffer in silence. باید سوخت وساخت
fuel injection system سیستم تزریق سوخت
Her face was sun-burnt. صورتش درآفتاب سوخت
fuel endurance قدرت پایداری سوخت
feeder vessel کشتی سوخت رسان
baf ضریب تعدیل سوخت
basal metabolism سوخت و ساز پایه
unusable fuel سوخت غیرقابل استفاده
firing عمل سوخت دادن
fuel oil mixture مخلوط روغن و سوخت
fuel control unit واحد کنترل سوخت
powdered coal firing سوخت خاک ذغال
throttling دستگاه کنترل سوخت
natural gas firing سوخت گاز طبیعی
refuelled سوخت گیری کردن
stokehold محل سوخت ریزی
metabolic reaction واکنش سوخت و سازی
stoker متصدی سوخت کوره
liquid rocket راکت سوخت مایع
fuels سوخت گیری کردن
liquid propellant سوخت مایع موشک
refuelled تجدید سوخت کردن
spray carburetor کاربراتور سوخت پاش
oilking متصدی سوخت و اب کشتی
refuelling تجدید سوخت کردن
refuels تجدید سوخت کردن
peptized fuel سوخت تغلیظ شده
overfeed زیاد سوخت رساندن به
regenerative gas firing سوخت گازی رژنراتیو
refuels سوخت گیری کردن
throttle دستگاه کنترل سوخت
throttled دستگاه کنترل سوخت
throttles دستگاه کنترل سوخت
specific fuel consumption مصرف سوخت ویژه
refueling سوخت گیری کردن
fuelling سوخت گیری کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com