Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (12 milliseconds)
English
Persian
boy
خانه شاگرد
boys
خانه شاگرد
houseboy
خانه شاگرد
houseboys
خانه شاگرد
Search result with all words
page
خانه شاگرد پیشخدمتی کردن
paged
خانه شاگرد پیشخدمتی کردن
pages
خانه شاگرد پیشخدمتی کردن
grummet
شاگرد خانه
knife boy
خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
Other Matches
lady help
زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole
کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
it is but a step to my house
تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house
خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
toft
عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
houndstooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
hound's tooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
homebody
ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
honeycomb
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
honeycombs
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
tricotine
پارچه زبر لباسی خانه خانه
our neighbour door
کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
Honey comb design
طرح خانه زنبوری
[یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
errand boy
شاگرد
footboy
شاگرد
trainee
شاگرد
trainees
شاگرد
apprentice
شاگرد
pupil
شاگرد
condisciple
هم شاگرد
mates
شاگرد
mated
شاگرد
mate
شاگرد
shop boy
شاگرد
buttons
شاگرد
pupils
شاگرد
votary
شاگرد
apprentices
شاگرد
disciple
شاگرد
student
شاگرد
follwer
شاگرد
students
شاگرد
schoolgirls
شاگرد
disciples
شاگرد
famulus
شاگرد
schoolgirl
شاگرد
weigh house
قپاندار خانه ترازودار خانه
garde manger
سرد خانه اشپز خانه
cellular
لانه زنبوری خانه خانه
bagnio
فاحشه خانه جنده خانه
scholastic agent
شاگرد پیدا کن
driver's mate
شاگرد راننده
helper
شاگرد قالیباف
boots
شاگرد مهمانخانه
horseboy
شاگرد مهتر
cook's mate
شاگرد اشپز
loblolly boy or man
شاگرد جراح
counter jumper
شاگرد دکان
assistant driver
شاگرد شوفر
shop girl
شاگرد پادو
shop boy
شاگرد دکان
shop girl
شاگرد دکان
protege
حمایت شده شاگرد
students
شاگرد اهل تحقیق
student
شاگرد اهل تحقیق
journey man
شاگرد یا کارگر روزمزد
an idle pupil
شاگرد بیکار یا تنبل
boarders
شاگرد شبانه روزی
boarder
شاگرد شبانه روزی
student of law
شاگرد دانشکده حقوق
to be at the foot of any one
پیرو یا شاگرد کسی بودن
assignment
تکلیف درسی و مشق شاگرد
assignments
تکلیف درسی و مشق شاگرد
coach and pupil method
روش مربی و شاگرد دراموزش
cell
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cells
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house
خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
undergrad u te
شاگرد درجه نگرفته شاگردپایین رتبه
truant
شاگرد یا ادم طفره رو مکتب گریز
underclassman
شاگرد سالهای اول و دوم دانشگاه
truants
شاگرد یا ادم طفره رو مکتب گریز
grader
جاده صاف کن شاگرد مدرسه ابتدایی یامتوسطه
formulae
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
gentleman commoner
شاگرد ممتازدانشگاه اکسفوردو کمبریج که شهریهای بیشترازشاگردان عادی میپردازد
resident school
مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود
range
یک خانه یا تعدادی خانه
ranges
یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb
خانه خانه کردن
ranged
یک خانه یا تعدادی خانه
the house is in my possession
خانه در تصرف من است خانه در دست من است
parlour boarder
شاگرد شبانه روزی که نزدخانواده رئیس شبانه روزی زندگی میکند
lar
خانه
honeycombs
خانه خانه
checkered
خانه خانه
shack
خانه
materfamilias
زن خانه
lares
خانه
houseless
بی خانه
within doors
در خانه
roommate
هم خانه
roommates
هم خانه
her house
خانه ان زن
tersellated
خانه خانه
her house
خانه اش
quarterage
خانه
pigeon hole
خانه
pigeon-hole
خانه
pigeon-holes
خانه
cellular
خانه خانه
i was under his roof
در خانه
door-to-door
خانه به خانه
door to door
خانه به خانه
honeycomb
خانه خانه
housing
خانه ها
lodges
خانه
lodged
خانه
lodge
خانه
shacks
خانه
home
خانه
housed
خانه
cellulated
خانه خانه
houses
خانه
cloisonne
خانه خانه
alveolate
خانه خانه
homes
خانه
unsheltered
<adj.>
بی خانه
socket
خانه
sockets
خانه
house
خانه
cells
خانه
pieds-a-terre
خانه
houseroom
جا در خانه
pied-a-terre
خانه
domiciles
خانه
domicile
خانه
rooms
خانه
dwellings
خانه
dwelling
خانه
room
خانه
furnace house
خانه
double-fronted
خانه دو در
cell
خانه
keep house
در خانه ماندن
bookbindery
صحاف خانه
bindery
صحاف خانه
lake0dwelling
خانه دریاچهای
insectarium
حشره خانه
caserne
سرباز خانه
i wrote home
برای خانه
landloper
خانه بدوش
landlouper
خانه بدوش
bawdy house
فاحشه خانه
alveolus
شش خانه حبابچه
dwelling house
خانه مسکونی
camera obscura
تاریک خانه
gynaeceum
خانه اندرونی
coach house
درشکه خانه
fuse block
خانه فیوز
freemasons hall
فراموش خانه
frater
سفره خانه
keep in
در خانه ماندن
brick yard
اجرپز خانه
kibitka
خانه تاتار
butler pantry
ابدار خانه
insectary
حشره خانه
gambling house
قمار خانه
cabana
خانه کوچک
goodwife
کدبانوی خانه
bordel
فاحشه خانه
husbandman
سرپرست خانه
house to let
خانه اجارهای
house to get
خانه اجارهای
house agent
دلال خانه
delivery to the home
تحویل در خانه
dishouse
بی خانه کردن
disorderly house
خانه بدنام
disorderly house
فاحشه خانه
domatophobia
خانه هراسی
homemaker
خانه دار
homebred
خانه پرورده
domicil
مقر خانه
home born
خانه زاد
domiciliary
مربوط به خانه
domiciliate
خانه مسکن
gaming house
قمار خانه
house top
بام خانه
house work
خانه داری
dacha
خانه ییلاقی
hub or hub by
خانه دار
earth house
خانه زیرزمینی
chancery
دفتر خانه
chequer
خانه شطرنج
chop house
خوراک خانه
housewifery
خانه دار
housewifely
خانه دار
coach house
کالسکه خانه
dwelling construction
خانه سازی
household art
فن اداره خانه
coffee house
قهوه خانه
coffee room
خوارک خانه
coffee shop
قهوه خانه
coffeehouse
قهوه خانه
convalescent home
نقاهت خانه
custom house
گمرک خانه
door lock
کلید خانه
luft
خانه فرار
houseproud
دلخوش به خانه
bangaloid growth
خانه ییلاقی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com