English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (21 milliseconds)
English Persian
page خانه شاگرد پیشخدمتی کردن
paged خانه شاگرد پیشخدمتی کردن
pages خانه شاگرد پیشخدمتی کردن
Other Matches
knife boy خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
grummet شاگرد خانه
boys خانه شاگرد
houseboy خانه شاگرد
boy خانه شاگرد
houseboys خانه شاگرد
wait on پیشخدمتی کردن
waits پیشخدمتی کردن
serve at table پیشخدمتی کردن
wait پیشخدمتی کردن
to serve at table پیشخدمتی کردن
valet پیشخدمتی کردن
waited پیشخدمتی کردن
valeting پیشخدمتی کردن
valeted پیشخدمتی کردن
valets پیشخدمتی کردن
caddied پیشخدمت پیشخدمتی کردن
caddie پیشخدمت پیشخدمتی کردن
caddying پیشخدمت پیشخدمتی کردن
caddies پیشخدمت پیشخدمتی کردن
pigenhole کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
honeycomb ارایش شش گوش خانه خانه کردن
honeycombs ارایش شش گوش خانه خانه کردن
to wait پیشخدمتی
wait upon پیشخدمتی کردن خدمت رسیدن و خدمت کردن
honey comb خانه خانه کردن
lady help زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
it is but a step to my house تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
toft عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
tricotine پارچه زبر لباسی خانه خانه
houndstooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
hound's tooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
our neighbour door کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
homebody ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
Honey comb design طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
pupil شاگرد
follwer شاگرد
student شاگرد
footboy شاگرد
students شاگرد
trainees شاگرد
apprentice شاگرد
apprentices شاگرد
pupils شاگرد
shop boy شاگرد
trainee شاگرد
errand boy شاگرد
mates شاگرد
buttons شاگرد
mate شاگرد
disciples شاگرد
schoolgirls شاگرد
schoolgirl شاگرد
famulus شاگرد
votary شاگرد
disciple شاگرد
condisciple هم شاگرد
mated شاگرد
dishouse بی خانه کردن
bagnio فاحشه خانه جنده خانه
cellular لانه زنبوری خانه خانه
garde manger سرد خانه اشپز خانه
weigh house قپاندار خانه ترازودار خانه
shop girl شاگرد پادو
driver's mate شاگرد راننده
shop boy شاگرد دکان
shop girl شاگرد دکان
assistant driver شاگرد شوفر
loblolly boy or man شاگرد جراح
scholastic agent شاگرد پیدا کن
boots شاگرد مهمانخانه
cook's mate شاگرد اشپز
counter jumper شاگرد دکان
helper شاگرد قالیباف
horseboy شاگرد مهتر
to do up خانه خراب کردن
to bring to ruin خانه خراب کردن
graticule چهار خانه کردن
to keep house خانه داری کردن
houseclean خانه تکانی کردن
upholster مبلمان کردن خانه
keep house خانه داری کردن
housekeep خانه داری کردن
houseclean خانه راتمیز کردن
To rent(lease) a house. خانه ای رااجاره کردن
student شاگرد اهل تحقیق
journey man شاگرد یا کارگر روزمزد
boarder شاگرد شبانه روزی
boarders شاگرد شبانه روزی
protege حمایت شده شاگرد
students شاگرد اهل تحقیق
student of law شاگرد دانشکده حقوق
an idle pupil شاگرد بیکار یا تنبل
to repair the roof بام [خانه] را تعمیر کردن
To collect (pack)the household goods. اسباب خانه را جمع کردن
to be at the foot of any one پیرو یا شاگرد کسی بودن
assignment تکلیف درسی و مشق شاگرد
assignments تکلیف درسی و مشق شاگرد
coach and pupil method روش مربی و شاگرد دراموزش
move in به خانه تازه اسباب کشی کردن
have over <idiom> شخصی را به خانه خود دعوت کردن
i do not know your house خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cell جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cells جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
truants شاگرد یا ادم طفره رو مکتب گریز
truant شاگرد یا ادم طفره رو مکتب گریز
undergrad u te شاگرد درجه نگرفته شاگردپایین رتبه
underclassman شاگرد سالهای اول و دوم دانشگاه
To vacate a house. خانه ای را خالی کردن ( بلند شدن از محل )
grader جاده صاف کن شاگرد مدرسه ابتدایی یامتوسطه
formulae الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
to go to ترک کردن [خانه یا شهر] برای چند مدتی
to go away ترک کردن [خانه یا شهر] برای چند مدتی
gentleman commoner شاگرد ممتازدانشگاه اکسفوردو کمبریج که شهریهای بیشترازشاگردان عادی میپردازد
resident school مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود
ranges یک خانه یا تعدادی خانه
ranged یک خانه یا تعدادی خانه
range یک خانه یا تعدادی خانه
the house is in my possession خانه در تصرف من است خانه در دست من است
parlour boarder شاگرد شبانه روزی که نزدخانواده رئیس شبانه روزی زندگی میکند
houseroom جا در خانه
pigeon-holes خانه
pigeon hole خانه
houseless بی خانه
door-to-door خانه به خانه
honeycomb خانه خانه
i was under his roof در خانه
cellular خانه خانه
dwelling خانه
honeycombs خانه خانه
dwellings خانه
home خانه
checkered خانه خانه
unsheltered <adj.> بی خانه
door to door خانه به خانه
housing خانه ها
shack خانه
cell خانه
furnace house خانه
cells خانه
alveolate خانه خانه
within doors در خانه
room خانه
her house خانه اش
her house خانه ان زن
roommate هم خانه
tersellated خانه خانه
roommates هم خانه
rooms خانه
shacks خانه
pied-a-terre خانه
pieds-a-terre خانه
cloisonne خانه خانه
domiciles خانه
cellulated خانه خانه
domicile خانه
lodge خانه
house خانه
housed خانه
houses خانه
lodges خانه
materfamilias زن خانه
double-fronted خانه دو در
pigeon-hole خانه
lar خانه
homes خانه
socket خانه
lares خانه
quarterage خانه
sockets خانه
lodged خانه
dovecotes خانه کبوتران
dovecots خانه کبوتران
colombarium کبوتر خانه
squaring خانه شطرنج
checker خانه شطرنج
bordel فاحشه خانه
dovecote خانه کبوتران
housekeeper خانه دار
active cell خانه کاری
bookbindery صحاف خانه
bangaloid growth خانه ییلاقی
housekeepers خانه دار
alveolus شش خانه حبابچه
bindery صحاف خانه
farmhouse خانه رعیتی
households مستخدمین خانه
baby house عروسک خانه
sockets سرپیچ خانه
household مستخدمین خانه
farm house خانه رعیتی
statehouses خانه ملت
socket [سرپیچ خانه]
hermitage خانه زاهد
English cottage خانه ویلایی
double-pile house خانه دو خوابه
departments وزارت خانه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com