English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
spinsterhood خانه ماندگی
Other Matches
weariness ماندگی
staleness ماندگی
backwardness عقب ماندگی
autism در خود ماندگی
infantilism کودک ماندگی
retardation عقب ماندگی
underdevelopment عقب ماندگی
lag عقب ماندگی
lagged عقب ماندگی
lags عقب ماندگی
languor ماندگی پژمردگی
mental retardation عقب ماندگی ذهنی
hypophrenia عقب ماندگی ذهنی
mental subnormality عقب ماندگی ذهنی
oligophrenia عقب ماندگی ذهنی
underdevelopment عقب ماندگی گسترشی
demurrage خسارت بیکار ماندگی
mental deficiency عقب ماندگی ذهنی
borderline mental retardation عقب ماندگی ذهنی مرزی
primary mental deficiency عقب ماندگی ذهنی نخستین
mongolism عقب ماندگی مغول وارگی
secondary mental deficiency عقب ماندگی ذهنی ثانوی
mental deficiency عقب ماندگی روانی وفکری
in the hole <idiom> قرض داشتن ،عقب ماندگی مالی
catch up تحرک بیشتر برای جبران عقب ماندگی
lady help زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
hound's tooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
toft عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
tricotine پارچه زبر لباسی خانه خانه
houndstooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
homebody ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
our neighbour door کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
honeycomb ارایش شش گوش خانه خانه کردن
honeycombs ارایش شش گوش خانه خانه کردن
Honey comb design طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
bagnio فاحشه خانه جنده خانه
weigh house قپاندار خانه ترازودار خانه
garde manger سرد خانه اشپز خانه
cellular لانه زنبوری خانه خانه
cell جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cells جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
formula الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
ranged یک خانه یا تعدادی خانه
range یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb خانه خانه کردن
ranges یک خانه یا تعدادی خانه
the house is in my possession خانه در تصرف من است خانه در دست من است
cells خانه
house خانه
roommates هم خانه
roommate هم خانه
rooms خانه
tersellated خانه خانه
houseless بی خانه
cellular خانه خانه
housed خانه
houseroom جا در خانه
her house خانه اش
her house خانه ان زن
domicile خانه
domiciles خانه
within doors در خانه
room خانه
door to door خانه به خانه
door-to-door خانه به خانه
lodge خانه
sockets خانه
shack خانه
shacks خانه
housing خانه ها
home خانه
honeycomb خانه خانه
pigeon hole خانه
pigeon-hole خانه
pigeon-holes خانه
materfamilias زن خانه
lar خانه
lodged خانه
lodges خانه
socket خانه
quarterage خانه
unsheltered <adj.> بی خانه
i was under his roof در خانه
homes خانه
alveolate خانه خانه
lares خانه
pied-a-terre خانه
pieds-a-terre خانه
cloisonne خانه خانه
houses خانه
honeycombs خانه خانه
furnace house خانه
checkered خانه خانه
dwellings خانه
cell خانه
dwelling خانه
cellulated خانه خانه
double-fronted خانه دو در
keep in در خانه ماندن
coffee shop قهوه خانه
kibitka خانه تاتار
coffee room خوارک خانه
keep house در خانه ماندن
insectary حشره خانه
coffeehouse قهوه خانه
delivery to the home تحویل در خانه
dacha خانه ییلاقی
custom house گمرک خانه
convalescent home نقاهت خانه
i wrote home برای خانه
alveolus شش خانه حبابچه
insectarium حشره خانه
coffee house قهوه خانه
coach house درشکه خانه
luft خانه فرار
camera obscura تاریک خانه
chancery دفتر خانه
cabana خانه کوچک
butler pantry ابدار خانه
brick yard اجرپز خانه
landlouper خانه بدوش
landloper خانه بدوش
lake0dwelling خانه دریاچهای
department وزارت خانه
chequer خانه شطرنج
chop house خوراک خانه
caserne سرباز خانه
departments وزارت خانه
coach house کالسکه خانه
active cell خانه کاری
lupanar فاحشه خانه
goodwife کدبانوی خانه
dwelling construction خانه سازی
bawdy house فاحشه خانه
homebred خانه پرورده
homemaker خانه دار
bindery صحاف خانه
bawdy house جنده خانه
door lock کلید خانه
baby house عروسک خانه
dwelling house خانه مسکونی
earth house خانه زیرزمینی
frater سفره خانه
bookbindery صحاف خانه
gaming house قمار خانه
grummet شاگرد خانه
gambling house قمار خانه
gynaeceum خانه اندرونی
fuse block خانه فیوز
freemasons hall فراموش خانه
home born خانه زاد
bordel فاحشه خانه
house agent دلال خانه
disorderly house فاحشه خانه
disorderly house خانه بدنام
dishouse بی خانه کردن
robe de chambre لباس خانه
housewifery خانه دار
hub or hub by خانه دار
husbandman سرپرست خانه
domatophobia خانه هراسی
domicil مقر خانه
domiciliary مربوط به خانه
house to get خانه اجارهای
house to let خانه اجارهای
house top بام خانه
house work خانه داری
household art فن اداره خانه
domiciliate خانه مسکن
housewifely خانه دار
armory اسلحه خانه
lupanar جنده خانه
houseroom اتاق خانه
colombarium کبوتر خانه
double-pile house خانه دو خوابه
English cottage خانه ویلایی
farm-house خانه رعیتی
hermitage خانه زاهد
out <adv.> بیرون از خانه
checker خانه شطرنج
bangaloid growth خانه ییلاقی
housework کار خانه
loony bin دیوانه خانه
loony bins دیوانه خانه
reading room قرائت خانه
reading rooms قرائت خانه
Outside the house. بیرون از خانه
The house burned down . خانه سوخت
almshouse یتیم خانه
bastel خانه مستحکم
bastle خانه مستحکم
bell-cote ناقوس خانه
bell-gable ناقوس خانه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com