English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
to crack a crib خانه یادکانی رازدن
Other Matches
mow چمن رازدن
mown چمن رازدن
serves توپ رازدن
mows چمن رازدن
serve توپ رازدن
served توپ رازدن
To shave ones beard . ریش خود رازدن
top نوک چیزی رازدن
to kick off توپ اول رازدن
To go flat out. To exert oneself to the utmost. زور آخر خود رازدن
dabs باچیزنرمی کسی رازدن یانوازش کردن
dabbed باچیزنرمی کسی رازدن یانوازش کردن
dab باچیزنرمی کسی رازدن یانوازش کردن
lady help زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
houndstooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
our neighbour door کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
honeycomb ارایش شش گوش خانه خانه کردن
tricotine پارچه زبر لباسی خانه خانه
honeycombs ارایش شش گوش خانه خانه کردن
homebody ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
hound's tooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
toft عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
Honey comb design طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
bagnio فاحشه خانه جنده خانه
cellular لانه زنبوری خانه خانه
garde manger سرد خانه اشپز خانه
weigh house قپاندار خانه ترازودار خانه
i do not know your house خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cells جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
formula الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
range یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb خانه خانه کردن
ranges یک خانه یا تعدادی خانه
ranged یک خانه یا تعدادی خانه
the house is in my possession خانه در تصرف من است خانه در دست من است
dwellings خانه
cellular خانه خانه
houseless بی خانه
her house خانه ان زن
her house خانه اش
door to door خانه به خانه
tersellated خانه خانه
pied-a-terre خانه
cell خانه
checkered خانه خانه
houseroom جا در خانه
cells خانه
room خانه
rooms خانه
dwelling خانه
domicile خانه
domiciles خانه
pieds-a-terre خانه
furnace house خانه
cellulated خانه خانه
shack خانه
shacks خانه
housing خانه ها
honeycombs خانه خانه
honeycomb خانه خانه
pigeon-holes خانه
pigeon-hole خانه
cloisonne خانه خانه
door-to-door خانه به خانه
roommates هم خانه
alveolate خانه خانه
roommate هم خانه
within doors در خانه
lodge خانه
lodged خانه
lodges خانه
double-fronted خانه دو در
pigeon hole خانه
lares خانه
housed خانه
homes خانه
house خانه
quarterage خانه
lar خانه
sockets خانه
i was under his roof در خانه
houses خانه
socket خانه
unsheltered <adj.> بی خانه
materfamilias زن خانه
home خانه
department وزارت خانه
tower house خانه برجی
photographer's studio عکاس خانه
pesthouse خسته خانه
household art فن اداره خانه
pigeonhole خانه قفسه
boathouse قایق خانه
notbility خانه داری
onstead خانه با متعلقات
onstead خانه رعیتی
departments وزارت خانه
brick yard اجرپز خانه
pinacotheca نگار خانه
active cell خانه کاری
bindery صحاف خانه
houseboy خانه شاگرد
bawdy house فاحشه خانه
bawdy house جنده خانه
baby house عروسک خانه
poor house مسکین خانه
vegetable soil خانه باغی
wanigan خانه سیار
bookbindery صحاف خانه
bordel فاحشه خانه
armory اسلحه خانه
wash house رختشوی خانه
alveolus شش خانه حبابچه
poor house گدا خانه
mistress of the house بانوی خانه
boathouses قایق خانه
economical خانه دار
mobile home خانه متحرک
mobile homes خانه متحرک
opposite to the house روبروی خانه
opposite the house مقابل خانه
domestic خانه دار
boy خانه شاگرد
boys خانه شاگرد
furniture اثاث خانه
cottage خانه روستایی
houseboys خانه شاگرد
houseproud خانه سرفراز
houseproud دلخوش به خانه
orphon a یتیم خانه
thrift خانه داری
orphan asylum یتیم خانه
houseroom اتاق خانه
statehouse خانه ملت
statehouses خانه ملت
farm house خانه رعیتی
farmhouse خانه رعیتی
farmhouses خانه رعیتی
cottages خانه روستایی
houseboat خانه قایقی
canteen سفره خانه
canteens سفره خانه
observatories رصد خانه
observatory رصد خانه
menage خانه داری
builder خانه ساز
homeowner صاحب خانه
homeowners صاحب خانه
house arrest بازداشت در خانه
schoolhouses خانه مدیراموزشگاه
houseboats خانه قایقی
opposite the house روبروی خانه
pest house خسته خانه
dwelling house خانه مسکونی
refineries تصفیه خانه
refinery تصفیه خانه
schoolhouse خانه مدیراموزشگاه
home-grown محصول خانه
butler pantry ابدار خانه
gaming house قمار خانه
homebred خانه پرورده
keep house در خانه ماندن
telephone station تلفن خانه
safe house خانه امن
homemaker خانه دار
teahouse چای خانه
secretariate دبیر خانه
insectary حشره خانه
insectarium حشره خانه
keep in در خانه ماندن
kibitka خانه تاتار
home born خانه زاد
robe de chambre لباس خانه
goodwife کدبانوی خانه
three doors of سه خانه انسوتر
grummet شاگرد خانه
gynaeceum خانه اندرونی
the house over the way خانه روبرو
landlouper خانه بدوش
landloper خانه بدوش
lake0dwelling خانه دریاچهای
spence ابدار خانه
i wrote home برای خانه
stay at home خانه نشین
systems house خانه سیستم ها
summer house خانه تابستانی
panel house جنده خانه
housewifely خانه دار
housewifery خانه دار
hub or hub by خانه دار
steading خانه رعیتی
husbandman سرپرست خانه
tan yard دباغ خانه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com