Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
font family
خانواده فونت
Other Matches
rule the roost
<idiom>
عزیز خانواده بودن ،سوگلی خانواده
base font
فونت پایه
font subsitution
جایگزینی فونت
font metric
سنجش فونت
courier
فونت کوریر
couriers
فونت کوریر
downloadable font
فونت استقراری
cartridge font
فونت کارتریج
built in font
فونت توکار
body type
فونت متن
bit mapped font
فونت شطرنجی
fontographer
فونت نگار
soft font
فونت نرم
soft font
فونت استقراری
printer font
فونت چاپگر
type size
اندازه فونت
type style
سبک فونت
out line font
فونت متغیر
laser font
فونت لیزری
internal font
فونت درونی
base font
فونت پیش فرض
automatic font downloading
استقرار خودکار فونت
document base font
فونت پایه مدرک
initial base font
فونت پایه اغازی
font smoothing
صاف کردن فونت
font smoothing
صاف سازی فونت
font metric
اندازه گیری فونت
font id conflict
اختلال شناسایی فونت
screen font
فونت یا قلم صفحه نمایش
default font
فونت پیش فرض یا قراردادی
downloadable font
فونت قابل استقرار در حافظه
script font
فونت چاپی شبیه به دستخط
adobe type manager
مدیر انواع فونت ادوبی
default numetic font
فونت عددی پیش فرض یاقراردادی
menage
خانواده
wife
خانواده
clans
خانواده
gens
خانواده
clan
خانواده
household
خانواده
families
خانواده
households
خانواده
family
خانواده
ilk
خانواده
family expenditure
هزینه خانواده
family law
حقوق خانواده
family of computers
خانواده کامپیوترها
family structure
ساخت خانواده
consanguine family
خانواده هم خون
family budget
بودجه خانواده
extended family
خانواده گسترده
ecomania
بیزاری از خانواده
cruciferae
خانواده چلیپاییان
crustacea
خانواده خرچنگ
crustaceous
خانواده خرچنگ
culex
خانواده پشه
culicidae
خانواده پشه
conjugal family
خانواده زن و شوهری
matriarchs
رئیسه خانواده
matriarch
رئیسه خانواده
zinnia
خانواده گل اهاری
penates
خدایان خانواده
schizogenic family
خانواده اسکیزوفرنی زا
sheik
رئیس خانواده
nations
خانواده طایفه
subfamily
خانواده فرعی
the girls
دخترهای یک خانواده
family doctors
پزشک خانواده
to maintain one's family
خانواده خود را
nation
خانواده طایفه
turnicidae
خانواده بلدرچین
turnix
خانواده بلدرچین
patronymic family
خانواده پدرنامی
patriarchate
ریاست خانواده
mustelidea
خانواده سمور
sheiks
رئیس خانواده
sheikhs
رئیس خانواده
gas family
خانواده گاز
sheikh
رئیس خانواده
family therapy
خانواده درمانی
goodman
بزرگ خانواده
home visit
بازدید خانواده
family doctor
پزشک خانواده
bring home the bacon
<idiom>
نانآور خانواده
lanthanide series
خانواده لانتانیدها
matronymic family
خانواده مادرنامی
member of a family
عضو خانواده
motorola 000 family
خانواده موتورولا
type font
خانواده حروف
patriarchs
رئیس خانواده
nuclear families
خانواده هستهای
royalty
از خانواده سلطنتی
broken homes
خانواده گسیخته
broken home
خانواده گسیخته
family planning
تنظیم خانواده
royalties
از خانواده سلطنتی
patriarch
رئیس خانواده
strips
موسس خانواده
familial
مربوط به خانواده
paterfamilias
بزرگ خانواده
nuclear family
خانواده هستهای
accipitres
خانواده لاشخوران
actinide series
خانواده اکتینیدها
horseflesh
خانواده اسب
crustacean
خانواده خرچنگ
batrachia
خانواده غوکان
crustaceans
خانواده خرچنگ
citrus
خانواده مرکبات
arachnida
خانواده کارتنه
computer family
خانواده کامپیوتر
clansman
عضو خانواده
circuit family
خانواده مداری
apiaceae
خانواده چتریان
clannishness
خانواده پرستی
paterfamilias
سالار خانواده
nabid
خانواده کک و ساس و حشرات
nabidae
خانواده کک و ساس و حشرات
lobelia
خانواده گیاهان لوبلیا
materfamilas
مادر خانواده کدبانو
napoleonic
وابسته به خانواده ناپلئون
urticaceous
وابسته به خانواده گزنه
royalty
اعضای خانواده سلطنتی
salicaceous
وابسته به خانواده بید
pyralidid
خانواده بزرگی ازپروانه ها
saltbush
خانواده گیاهان قازایاغی
canine
وابسته به خانواده سگ سگ مانند
viverrine
خانواده گربه زباد
family man
مرد خانواده - دوست
family men
مرد خانواده - دوست
He left his family in Europe .
خانواده اش را دراروپ؟ گذاشت
patriarch
رئیس خانواده یا طایفه
lady bird
سوسک خانواده Coccinellidae
apiaceous
وابسته به خانواده چتریان
ganoidei
خانواده سگ ماهی مینافلسان
cycas
گیاه از خانواده سیکاس
royalties
اعضای خانواده سلطنتی
family size
تعداد افراد خانواده
family planning
برنامه ریزی خانواده
cetaceous
وابسته به خانواده بال
born in the purpule
عضو خانواده سلطنتی
family planning programs
برنامههای تنظیم خانواده
acalephe
خانواده گزنه دریایی
mangroves
خانواده شاه پسند
wear the pants in a family
<idiom>
رئیس خانواده بودن
mangrove
خانواده شاه پسند
patriarchs
رئیس خانواده یا طایفه
acarina
خانواده کرم جرب
to return to the fold
[family]
به خانواده خود برگشتن
lady beetle
سوسک خانواده Coccinellidae
stuart
خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
pteridophyte
گیاهان اوندی خانواده سرخس
styloipodium
ته خامه گیاهان خانواده هویج
feverweed
دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
plantagenet
خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
convolvulaceous
وابسته به خانواده نیلوفرپیچ پیچکی
leguminous
وابسته به خانواده پروانه اسایان
A curse has been laid on the family .
خانواده لعنت شده یی است
crocodilian
وابسته به خانواده تمساح یانهنگ
to provide for one's family
خوارباربرای خانواده خودتهیه کردن
habit family hierarchy
سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
gadoid
وابسته به خانواده ماهی روغن
tudor
خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
cimex
سرخک خانواده ساس وسرخک
clannishly
مانند یک خانواده یاقبیله دراتحاد
pteridophyta
گیاهان اوندی خانواده سرخس
santalaceous
وابسته به تیره یا خانواده صندل
maccabees
خانواده میهن پرستان مکابی یهود
koala
کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
I am the bread winner of the family .
نان آور خانه ( خانواده ) هستم
Our grandmother wears the trousers ( breeches , pants ) in our family .
مادر بزرگمان مرد خانواده است
Generosity runs in the family.
سخاوت دراین خانواده ارثی است
gasteropod
حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
ferula
خانواده انقوزه وشقاقل و رازیانه ومانندانها
aaron's beard
گیاهی از خانواده هوفاریقون بنام hypericumcalycinum
vestal
روستایی وابسته به الهه کانون خانواده
koalas
کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
sequoia
سرخ چوب که ازدختان خانواده کاج
one of the most respected families
یکی از خانواده های بسیار محترم شمرده
He did it for the sake of his family .
محض خاطر خانواده اش این کاررا کرد
paulownia
جنسی از درختان کوچک چین از خانواده گل خوک
lancastrian
در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
albatross
یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
albatrosses
یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
he is a shame to his family
ننگ یامایه رسوایی خانواده خود میباشد
pocket borough
حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده
rushing
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
rush
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
rushed
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
geometrid
خانواده پروانه یابندهای باریک بدن پروانههای هندسی
fleur de lys
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
flower de luce
گل زنبق یاسوسن :نشان خانواده سلطنتی فرانسه درقدیم
fleur de lis
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
fagaceous
وابسته به خانواده الش وزان وبلوط یاشاه بلوط
There seems to be a jinx on that family.
به نظر می رسد که این خانواده جادو شده است.
page of presence
لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
rhythm method
روش تنظیم خانواده از راه شناخت دوران باروری زن
ling
ماهی روغنی اروپای شمالی وامریکا از خانواده gadidae
Afro-
پیشنود به معنی آمریکایی که خانواده او از آفریقا آمده باشند.
knight marshal
کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
page of bonour
لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com