Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
A curse has been laid on the family .
خانواده لعنت شده یی است
Other Matches
rule the roost
<idiom>
عزیز خانواده بودن ،سوگلی خانواده
damn
لعنت
dammit
لعنت
woe be to
لعنت
cuss
لعنت
cursing
لعنت
curses
لعنت
curse
لعنت
cussing
لعنت
cusses
لعنت
God damn you. Fie upon you .
لعنت بر تو
malediction
لعنت
damnatory
لعنت امیز
damnation
لعنت شدگی
anathema
لعنت و تکفیر
goddamned
لعنت شده
beshrew
لعنت کردن
beshrewme
لعنت برمن
comminate
لعنت کردن
accurse
لعنت کردن
confounded
لعنت شده
execratory
لعنت امیز
dammit
لعنت کردن
damn
لعنت کردن
curse on him
لعنت براوباد
doggone
لعنت شده
maledictory
لعنت امیز
Damn it ! Darn it ! Curse it !
لعنت بر شیطان !
imprecatory
لعنت امیز
maledict
لعنت کردن بر
imprecate
لعنت کردن
damnit!
لعنت !
[اصطلاح عامیانه ]
execration
لعنت مایهء نفرت
It is not worth a damn . It is quite worthless.
به لعنت خدانمی ارزد
damm
بد تلقی کردن لعنت فحش
anathematize
لعنت کردن نفرین شدن
I wI'll be damned if I ll go .
لعنت برمن اگه بروم
jinx
آدم
[چیز]
نفرین
[لعنت]
آور
gens
خانواده
ilk
خانواده
households
خانواده
household
خانواده
wife
خانواده
menage
خانواده
clans
خانواده
clan
خانواده
family
خانواده
families
خانواده
the girls
دخترهای یک خانواده
family therapy
خانواده درمانی
patriarchate
ریاست خانواده
crustacea
خانواده خرچنگ
crustaceous
خانواده خرچنگ
culex
خانواده پشه
gas family
خانواده گاز
cruciferae
خانواده چلیپاییان
matronymic family
خانواده مادرنامی
culicidae
خانواده پشه
computer family
خانواده کامپیوتر
conjugal family
خانواده زن و شوهری
consanguine family
خانواده هم خون
motorola 000 family
خانواده موتورولا
mustelidea
خانواده سمور
to maintain one's family
خانواده خود را
patronymic family
خانواده پدرنامی
lanthanide series
خانواده لانتانیدها
family budget
بودجه خانواده
family expenditure
هزینه خانواده
family law
حقوق خانواده
family of computers
خانواده کامپیوترها
zinnia
خانواده گل اهاری
font family
خانواده فونت
subfamily
خانواده فرعی
extended family
خانواده گسترده
goodman
بزرگ خانواده
sheik
رئیس خانواده
penates
خدایان خانواده
turnicidae
خانواده بلدرچین
turnix
خانواده بلدرچین
type font
خانواده حروف
home visit
بازدید خانواده
ecomania
بیزاری از خانواده
schizogenic family
خانواده اسکیزوفرنی زا
family structure
ساخت خانواده
family doctor
پزشک خانواده
royalties
از خانواده سلطنتی
royalty
از خانواده سلطنتی
crustacean
خانواده خرچنگ
crustaceans
خانواده خرچنگ
horseflesh
خانواده اسب
broken home
خانواده گسیخته
broken homes
خانواده گسیخته
nuclear families
خانواده هستهای
matriarchs
رئیسه خانواده
matriarch
رئیسه خانواده
family doctors
پزشک خانواده
nation
خانواده طایفه
nations
خانواده طایفه
sheikh
رئیس خانواده
sheikhs
رئیس خانواده
sheiks
رئیس خانواده
patriarch
رئیس خانواده
accipitres
خانواده لاشخوران
actinide series
خانواده اکتینیدها
apiaceae
خانواده چتریان
bring home the bacon
<idiom>
نانآور خانواده
arachnida
خانواده کارتنه
batrachia
خانواده غوکان
member of a family
عضو خانواده
circuit family
خانواده مداری
citrus
خانواده مرکبات
clannishness
خانواده پرستی
nuclear family
خانواده هستهای
family planning
تنظیم خانواده
clansman
عضو خانواده
paterfamilias
بزرگ خانواده
strips
موسس خانواده
patriarchs
رئیس خانواده
paterfamilias
سالار خانواده
familial
مربوط به خانواده
family man
مرد خانواده - دوست
nabid
خانواده کک و ساس و حشرات
nabidae
خانواده کک و ساس و حشرات
napoleonic
وابسته به خانواده ناپلئون
viverrine
خانواده گربه زباد
He left his family in Europe .
خانواده اش را دراروپ؟ گذاشت
urticaceous
وابسته به خانواده گزنه
family men
مرد خانواده - دوست
wear the pants in a family
<idiom>
رئیس خانواده بودن
to return to the fold
[family]
به خانواده خود برگشتن
saltbush
خانواده گیاهان قازایاغی
salicaceous
وابسته به خانواده بید
pyralidid
خانواده بزرگی ازپروانه ها
born in the purpule
عضو خانواده سلطنتی
royalties
اعضای خانواده سلطنتی
cetaceous
وابسته به خانواده بال
lady bird
سوسک خانواده Coccinellidae
royalty
اعضای خانواده سلطنتی
lady beetle
سوسک خانواده Coccinellidae
patriarchs
رئیس خانواده یا طایفه
cycas
گیاه از خانواده سیکاس
acalephe
خانواده گزنه دریایی
ganoidei
خانواده سگ ماهی مینافلسان
acarina
خانواده کرم جرب
apiaceous
وابسته به خانواده چتریان
mangroves
خانواده شاه پسند
mangrove
خانواده شاه پسند
family planning programs
برنامههای تنظیم خانواده
canine
وابسته به خانواده سگ سگ مانند
family size
تعداد افراد خانواده
patriarch
رئیس خانواده یا طایفه
family planning
برنامه ریزی خانواده
materfamilas
مادر خانواده کدبانو
lobelia
خانواده گیاهان لوبلیا
to provide for one's family
خوارباربرای خانواده خودتهیه کردن
tudor
خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
gadoid
وابسته به خانواده ماهی روغن
convolvulaceous
وابسته به خانواده نیلوفرپیچ پیچکی
crocodilian
وابسته به خانواده تمساح یانهنگ
feverweed
دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
clannishly
مانند یک خانواده یاقبیله دراتحاد
pteridophyta
گیاهان اوندی خانواده سرخس
plantagenet
خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
leguminous
وابسته به خانواده پروانه اسایان
pteridophyte
گیاهان اوندی خانواده سرخس
santalaceous
وابسته به تیره یا خانواده صندل
habit family hierarchy
سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
cimex
سرخک خانواده ساس وسرخک
stuart
خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
styloipodium
ته خامه گیاهان خانواده هویج
koalas
کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
koala
کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
Generosity runs in the family.
سخاوت دراین خانواده ارثی است
Our grandmother wears the trousers ( breeches , pants ) in our family .
مادر بزرگمان مرد خانواده است
aaron's beard
گیاهی از خانواده هوفاریقون بنام hypericumcalycinum
I am the bread winner of the family .
نان آور خانه ( خانواده ) هستم
ferula
خانواده انقوزه وشقاقل و رازیانه ومانندانها
sequoia
سرخ چوب که ازدختان خانواده کاج
maccabees
خانواده میهن پرستان مکابی یهود
vestal
روستایی وابسته به الهه کانون خانواده
gasteropod
حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
pocket borough
حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده
rush
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
he is a shame to his family
ننگ یامایه رسوایی خانواده خود میباشد
rushed
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
one of the most respected families
یکی از خانواده های بسیار محترم شمرده
lancastrian
در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
He did it for the sake of his family .
محض خاطر خانواده اش این کاررا کرد
rushing
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
albatross
یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
albatrosses
یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
paulownia
جنسی از درختان کوچک چین از خانواده گل خوک
ling
ماهی روغنی اروپای شمالی وامریکا از خانواده gadidae
page of presence
لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
There seems to be a jinx on that family.
به نظر می رسد که این خانواده جادو شده است.
Afro-
پیشنود به معنی آمریکایی که خانواده او از آفریقا آمده باشند.
fleur de lys
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
fleur de lis
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
rhythm method
روش تنظیم خانواده از راه شناخت دوران باروری زن
geometrid
خانواده پروانه یابندهای باریک بدن پروانههای هندسی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com