English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
viverrine خانواده گربه زباد
Other Matches
genet جانور پستاندارکوچک گوشت خواری شبیه گربه زباد یا گربه معمولی
civet گربه زباد
viverrine شبیه گربه زباد
linsang گربه زباد برمه وجاوه
feline وابسته به تیره گربه گربه صفت
civet زباد
civet مشک زباد
rule the roost <idiom> عزیز خانواده بودن ،سوگلی خانواده
cat گربه
moggy گربه
air drain گربه رو
felid گربه
neko گربه
flue گربه رو
flues گربه رو
tom cat گربه نر
tomcats گربه نر
cats گربه
tomcat گربه نر
puss گربه
malkin گربه
the cat has nine lives گربه
gib cat گربه نر
grimalkin گربه
ventus's shell کس گربه
kitten بچه گربه
kittens بچه گربه
kit بچه گربه
ailurophobia گربه هراسی
kitling بچه گربه
heating flue تنوره گربه رو
grimalkin گربه ماده
gib cat گربه اخته
gatophobia گربه هراسی
tabby گربه ماده
tabbies گربه ماده
kitty بچه گربه
kitties بچه گربه
cat's paw پنجه گربه
silure گربه ماهی
foumart گربه قطبی
cowry نوعی کس گربه
cat's paws پنجه گربه
sheat fish گربه ماهی
cowrie نوعی کس گربه
catfish گربه ماهی
reflecting stud چشم گربه
wildcat گربه وحشی
foumart گربه شمالی
kits بچه گربه
cowries نوعی کس گربه
pussies گربه وار
wildcats گربه وحشی
gib گوه گربه نر
pussy گربه وار
galeophobia گربه هراسی
toms جنس نر گربه نر
cri du chat گربه اوایی
abyssinian نژادی از گربه
Persian cat گربه ایرانی
fitchet گربه قطبی
felid گربه مانند
felidae تیره گربه
catty گربه صفت
catty شبیه گربه
tiger cat گربه وحشی
meaow صدای گربه
meow صدای گربه
to pull the strings گربه رقصاندن
cattier شبیه گربه
cattier گربه صفت
cattiest شبیه گربه
cattiest گربه صفت
tabby cat گربه خط دار
catling بچه گربه
cats eye چشم گربه
tom جنس نر گربه نر
cathead کله گربه
catlike گربه وار
cattish گربه وار
cattily گربه وار
cattiness گربه صفتی
mewing صدای گربه
caracal گربه صحرایی
lemon grass گربه دشتی
mewed صدای گربه
mew صدای گربه
felinity گربه صفتی
to lead one a dance گربه رقصاندن
lead one a dance گربه رقصاندن
leopards پلنگ گربه وحشی
pussies ریم الود گربه
beom seogi گربه سان ایستادن
gib گربه صفت بودن
catamount یکجور گربه دشتی
catamountain یکجور گربه دشتی
tabby cat گربه ببری یا پلنگی
to pull the wires گربه رقصانی کردن
serval گربه دشتی افریقایی
cat gets one's tongue <idiom> گربه زبونش را خورده
miaou صدای گربه میومیو
leopard پلنگ گربه وحشی
They fight like cat and dog. مانند سگ و گربه به هم می پرند.
caterwauls صدای شیون گربه
caterwauling صدای شیون گربه
pussy ریم الود گربه
caterwauled صدای شیون گربه
caterwaul صدای شیون گربه
neko ashi dachi ایستادن گربه سان
kittenish مثل بچه گربه
miaow صدای گربه میومیو
miaowed صدای گربه میومیو
miaowing صدای گربه میومیو
miaows صدای گربه میومیو
hemp nettle گیاهان جنس کله گربه
margay گربه پلنگی امریکای جنوبی
fisch پوست راسو یا گربه قطبی
fitchew پوست راسو یا گربه قطبی
There is not room no swing a cat . <proverb> گربه را مجال گذز نیست .
Siamese cats گربه چشم ابی ولاغرسیامی
Siamese cat گربه چشم ابی ولاغرسیامی
The cat dreams of mice. <proverb> گربه در خواب موش بیند.
A cat has nine lives . <proverb> گربه هفت جان دارد .
play cat and mouse with someone <idiom> موش و گربه بازی کردن
manx cat گربه اهلی موکوتاه ودم کوتاه
cougars گربه وحشی پشمالو یوزپلنگ امریکایی
wire pulling گربه رقصانی تحریک سیاست بازی
cougar گربه وحشی پشمالو یوزپلنگ امریکایی
fleas i. doges and cats کیک هاسگ و گربه را اذیت می کنند
rumpy یکجور گربه بی دم در جزیره man of isle
family خانواده
household خانواده
households خانواده
families خانواده
ilk خانواده
menage خانواده
clans خانواده
wife خانواده
clan خانواده
gens خانواده
The cat ate the whole mouse. گربه تمام موش راخورد ( گوشت ،استخوان وغیره )
Two cas and a mouse , two wives in one house , two. <proverb> دو گربه و یک موش ,دو زن در یک خانه و دو سگ و یک استخوان هرگز سلوکشان نشود .
penates خدایان خانواده
sheik رئیس خانواده
gas family خانواده گاز
matronymic family خانواده مادرنامی
the girls دخترهای یک خانواده
family of computers خانواده کامپیوترها
family law حقوق خانواده
family expenditure هزینه خانواده
member of a family عضو خانواده
family budget بودجه خانواده
patriarchate ریاست خانواده
family structure ساخت خانواده
family therapy خانواده درمانی
schizogenic family خانواده اسکیزوفرنی زا
lanthanide series خانواده لانتانیدها
home visit بازدید خانواده
subfamily خانواده فرعی
patronymic family خانواده پدرنامی
goodman بزرگ خانواده
font family خانواده فونت
mustelidea خانواده سمور
motorola 000 family خانواده موتورولا
extended family خانواده گسترده
family doctor پزشک خانواده
royalties از خانواده سلطنتی
royalty از خانواده سلطنتی
crustacean خانواده خرچنگ
crustaceans خانواده خرچنگ
horseflesh خانواده اسب
broken home خانواده گسیخته
broken homes خانواده گسیخته
nuclear families خانواده هستهای
nuclear family خانواده هستهای
patriarch رئیس خانواده
patriarchs رئیس خانواده
family doctors پزشک خانواده
nation خانواده طایفه
nations خانواده طایفه
sheikhs رئیس خانواده
sheiks رئیس خانواده
matriarch رئیسه خانواده
matriarchs رئیسه خانواده
strips موسس خانواده
familial مربوط به خانواده
paterfamilias بزرگ خانواده
turnicidae خانواده بلدرچین
clannishness خانواده پرستی
clansman عضو خانواده
computer family خانواده کامپیوتر
conjugal family خانواده زن و شوهری
consanguine family خانواده هم خون
cruciferae خانواده چلیپاییان
crustacea خانواده خرچنگ
crustaceous خانواده خرچنگ
culex خانواده پشه
culicidae خانواده پشه
to maintain one's family خانواده خود را
citrus خانواده مرکبات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com