Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 105 (7 milliseconds)
English
Persian
newsman
خبرنگار گوینده اخبار
newsmen
خبرنگار گوینده اخبار
Other Matches
cross tell
پخش اخبار به طور عرضی توزیع اخبار دریک سطح فرماندهی
collection activity
عملیات جمع آوری اخبار سازمان جمع آوری اخبار
correspondents
خبرنگار
correspondent
خبرنگار
news writer
خبرنگار
reporter
خبرنگار
reporters
خبرنگار
accredited correspondent
خبرنگار جنگی
correspoundent
خبرنگار مخبر
legman
خبرنگار محلی
accredited officer
افسر خبرنگار خارجی
The reporter was held at the checkpoint for several hours.
خبرنگار چندها ساعت در محل بازرسی معطل شد.
colloquist
گوینده
tellers
گوینده
narrator
گوینده
sayer
گوینده
announcer
گوینده
announcers
گوینده
narrators
گوینده
teller
گوینده
broadcasters
گوینده
speakers
گوینده
speaker
گوینده
informant
گوینده
broadcaster
گوینده
informants
گوینده
caller
گوینده با بلندگو
callers
گوینده با بلندگو
narrators
گوینده داستان
fatidio
گوینده قضاوقدر
congratulator
تبریک گوینده
fatidioal
گوینده قضاوقدر
narrator
گوینده داستان
naysayer
گوینده
[رای]
منفی
nosayer
گوینده
[رای]
منفی
yea-sayer
گوینده
[رای]
مثبت
enumerator
یکایک گوینده صورت دهنده
news
اخبار
newsreader
اخبار
information
اخبار
traditions
اخبار
communication
اخبار
assertion
اخبار
to cough down a speaker
باسرفه سخن گوینده راخاموش کردن
life blood
جنبش بی اخبار
broadcasts
پخش اخبار
buzzer
زنگ اخبار
electric bell
زنگ اخبار
information processing
تقویم اخبار
ruise
اخبار دروغ
broadcast
پخش اخبار
buzzers
زنگ اخبار
shockers
اخبار موحش
annals
اخبار سال
shocker
اخبار موحش
sound bow
کاسه زنگ اخبار
newsy
دارای اخبار زیاد
collections
جمع اوری اخبار
to break news
فاش کردن اخبار
poney
پرداختن خلاصه اخبار
push botton
دکمه زنگ اخبار
collection
جمع اوری اخبار
forebedement
اخبار قبلی پیشگویی
local
داخلی اخبار محلی
locals
داخلی اخبار محلی
pony
پرداختن خلاصه اخبار
evaluation
ارزیابی اخبار رسیده
evaluations
ارزیابی اخبار رسیده
ponies
پرداختن خلاصه اخبار
bell transformer
ترانسفورماتور زنگ اخبار
bell wire
سیم زنگ اخبار
essential elements of information
عناصر اصلی اخبار
bell ringing transformer
مبدل زنگ اخبار
action information center
مرکز اخبار تاکتیکی
newsreel
فیلم اخبار جاری روز
monitoring
رله کردن اخبار و پیامها
evaluation
ارزیابی کردن تقویم اخبار
magneto bell
زنگ اخبار جریان متناوب
evaluations
ارزیابی کردن تقویم اخبار
collection plan
طرح جمع اوری اخبار
What is the latest news?
آخرین خبرها ( اخبار ) چیست ؟
ring
احاطه کردن زنگ اخبار
collection agency
عامل جمع اوری اخبار
newsreels
فیلم اخبار جاری روز
fast talker
<idiom>
گوینده خوب کسی است که بتواند دیگران متقاعد کند
disseminated
توزیع اخبار فرستادن پخش کردن
disseminates
توزیع اخبار فرستادن پخش کردن
collective
جمعی پخش یکجای اخبار هواشناسی
disseminating
توزیع اخبار فرستادن پخش کردن
disseminate
توزیع اخبار فرستادن پخش کردن
syntheses
استنتاج تفسیر و تقویم اخبار در کسب اطلاعات
synthesis
استنتاج تفسیر و تقویم اخبار در کسب اطلاعات
Autocue
دستگاهی که مطالب را برای گوینده تلویزیون در حین اجرای برنامه نمایش میدهد
challenge and reply
ذکر گوینده و گیرنده پیام اعلام دادن و گرفتن پیام
apophasis
افهار مطلبی درعین حالی که گوینده بی میلی خود را نسبت به افهار ان بیان داشته
sportscaster
برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscast
برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscasters
برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscasts
برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
interpretation
تفسیر اخبار واطلاعات رسیده تفسیر عکس ترجمه کردن
interpretations
تفسیر اخبار واطلاعات رسیده تفسیر عکس ترجمه کردن
track telling
ارتباط و مخابرات بین هواپیمای شناسایی و سیستم کنترل و ردگیری زمینی مبادله اخبار و اطلاعات ردگیری و تعقیب هدف
dissemination
انتشار اخبار انتشار اطلاعات
Recent search history
Search history is
off
.
Activate
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com
Close
Previous
Next
Loading...