Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
penates
خدایان خانواده
Other Matches
rule the roost
<idiom>
عزیز خانواده بودن ،سوگلی خانواده
o merciful powers
ای خدایان بخشنده
odin
خدای خدایان
theomachy
جنگ خدایان
heroic age
عصرنیم خدایان
thearchy
حکومت خدایان
polytheism
پرستش خدایان متعدد
thearchy
سلسله مراتب خدایان
noumenal
وابسته به معنویات و خدایان
theogony
نسب نامه خدایان
ichor
خون خدایان اب جراحت
idol
وابسته به خدایان دروغی وبت ها
libation
تقدیم شراب به حضور خدایان
libations
تقدیم شراب به حضور خدایان
zeus
زاوش رئیس خدایان یونانی
mercury
یکی از خدایان یونان قدیم
pantheon
معبد تمام خدایان و ادیان مختلف
pantheons
معبد تمام خدایان و ادیان مختلف
hebe
الهه جونی که ساقی خدایان بود
heroify
درگروه گردان ونیم خدایان دراوردن
mnemonics
دارگونه حافظ ومادر خدایان شعروادب
jagannath
یکی از خدایان هندوهاکه اوراkrishnaمینامندومظهرهشتمین vishnuاست
theogony
مطالعه وشناسایی اجداد واعقاب خدایان
zoomorphic
دارای خدایان مجسم بشکل جانور
nectar
شراب لذیذ خدایان یونان شهد
theogonic
وابسته به مطالعه وشناسایی اجداد واعقاب خدایان
zoomorphism
تجسم خدا یا خدایان بشکل حیوانات پست
chthonian
درون زمین وابسته به خدایان وارواح عالم اسفل
chthonic
درون زمین وابسته به خدایان وارواح عالم اسفل
ambrosia
خوراک خدایان که زندگی جاوید بانها میداده مائدهء بهشتی
gens
خانواده
clan
خانواده
clans
خانواده
ilk
خانواده
menage
خانواده
wife
خانواده
family
خانواده
households
خانواده
household
خانواده
families
خانواده
family budget
بودجه خانواده
culex
خانواده پشه
crustaceous
خانواده خرچنگ
cruciferae
خانواده چلیپاییان
consanguine family
خانواده هم خون
conjugal family
خانواده زن و شوهری
computer family
خانواده کامپیوتر
gas family
خانواده گاز
font family
خانواده فونت
family expenditure
هزینه خانواده
family law
حقوق خانواده
family of computers
خانواده کامپیوترها
family structure
ساخت خانواده
extended family
خانواده گسترده
ecomania
بیزاری از خانواده
mustelidea
خانواده سمور
culicidae
خانواده پشه
crustacea
خانواده خرچنگ
family therapy
خانواده درمانی
goodman
بزرگ خانواده
zinnia
خانواده گل اهاری
bring home the bacon
<idiom>
نانآور خانواده
type font
خانواده حروف
turnix
خانواده بلدرچین
turnicidae
خانواده بلدرچین
home visit
بازدید خانواده
lanthanide series
خانواده لانتانیدها
matronymic family
خانواده مادرنامی
member of a family
عضو خانواده
motorola 000 family
خانواده موتورولا
patriarchate
ریاست خانواده
patronymic family
خانواده پدرنامی
schizogenic family
خانواده اسکیزوفرنی زا
sheik
رئیس خانواده
subfamily
خانواده فرعی
the girls
دخترهای یک خانواده
to maintain one's family
خانواده خود را
clansman
عضو خانواده
horseflesh
خانواده اسب
matriarch
رئیسه خانواده
sheiks
رئیس خانواده
patriarchs
رئیس خانواده
strips
موسس خانواده
familial
مربوط به خانواده
paterfamilias
بزرگ خانواده
sheikhs
رئیس خانواده
paterfamilias
سالار خانواده
family planning
تنظیم خانواده
patriarch
رئیس خانواده
matriarchs
رئیسه خانواده
broken home
خانواده گسیخته
broken homes
خانواده گسیخته
crustacean
خانواده خرچنگ
royalty
از خانواده سلطنتی
royalties
از خانواده سلطنتی
nuclear families
خانواده هستهای
crustaceans
خانواده خرچنگ
nuclear family
خانواده هستهای
sheikh
رئیس خانواده
accipitres
خانواده لاشخوران
actinide series
خانواده اکتینیدها
nations
خانواده طایفه
nation
خانواده طایفه
apiaceae
خانواده چتریان
family doctors
پزشک خانواده
batrachia
خانواده غوکان
family doctor
پزشک خانواده
circuit family
خانواده مداری
citrus
خانواده مرکبات
arachnida
خانواده کارتنه
clannishness
خانواده پرستی
materfamilas
مادر خانواده کدبانو
patriarch
رئیس خانواده یا طایفه
urticaceous
وابسته به خانواده گزنه
lobelia
خانواده گیاهان لوبلیا
pyralidid
خانواده بزرگی ازپروانه ها
cetaceous
وابسته به خانواده بال
salicaceous
وابسته به خانواده بید
saltbush
خانواده گیاهان قازایاغی
mangroves
خانواده شاه پسند
nabid
خانواده کک و ساس و حشرات
royalty
اعضای خانواده سلطنتی
royalties
اعضای خانواده سلطنتی
napoleonic
وابسته به خانواده ناپلئون
nabidae
خانواده کک و ساس و حشرات
viverrine
خانواده گربه زباد
cycas
گیاه از خانواده سیکاس
He left his family in Europe .
خانواده اش را دراروپ؟ گذاشت
family planning
برنامه ریزی خانواده
ganoidei
خانواده سگ ماهی مینافلسان
family size
تعداد افراد خانواده
to return to the fold
[family]
به خانواده خود برگشتن
wear the pants in a family
<idiom>
رئیس خانواده بودن
mangrove
خانواده شاه پسند
born in the purpule
عضو خانواده سلطنتی
family planning programs
برنامههای تنظیم خانواده
family men
مرد خانواده - دوست
acalephe
خانواده گزنه دریایی
canine
وابسته به خانواده سگ سگ مانند
lady bird
سوسک خانواده Coccinellidae
lady beetle
سوسک خانواده Coccinellidae
apiaceous
وابسته به خانواده چتریان
patriarchs
رئیس خانواده یا طایفه
acarina
خانواده کرم جرب
family man
مرد خانواده - دوست
A curse has been laid on the family .
خانواده لعنت شده یی است
stuart
خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
santalaceous
وابسته به تیره یا خانواده صندل
tudor
خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
styloipodium
ته خامه گیاهان خانواده هویج
to provide for one's family
خوارباربرای خانواده خودتهیه کردن
pteridophyte
گیاهان اوندی خانواده سرخس
feverweed
دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
crocodilian
وابسته به خانواده تمساح یانهنگ
habit family hierarchy
سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
convolvulaceous
وابسته به خانواده نیلوفرپیچ پیچکی
plantagenet
خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
cimex
سرخک خانواده ساس وسرخک
clannishly
مانند یک خانواده یاقبیله دراتحاد
leguminous
وابسته به خانواده پروانه اسایان
pteridophyta
گیاهان اوندی خانواده سرخس
gadoid
وابسته به خانواده ماهی روغن
maccabees
خانواده میهن پرستان مکابی یهود
I am the bread winner of the family .
نان آور خانه ( خانواده ) هستم
Generosity runs in the family.
سخاوت دراین خانواده ارثی است
gasteropod
حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
Our grandmother wears the trousers ( breeches , pants ) in our family .
مادر بزرگمان مرد خانواده است
koalas
کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
vestal
روستایی وابسته به الهه کانون خانواده
sequoia
سرخ چوب که ازدختان خانواده کاج
ferula
خانواده انقوزه وشقاقل و رازیانه ومانندانها
aaron's beard
گیاهی از خانواده هوفاریقون بنام hypericumcalycinum
koala
کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
he is a shame to his family
ننگ یامایه رسوایی خانواده خود میباشد
He did it for the sake of his family .
محض خاطر خانواده اش این کاررا کرد
one of the most respected families
یکی از خانواده های بسیار محترم شمرده
lancastrian
در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
rushed
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
pocket borough
حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده
albatross
یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
paulownia
جنسی از درختان کوچک چین از خانواده گل خوک
albatrosses
یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
rush
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
rushing
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
flower de luce
گل زنبق یاسوسن :نشان خانواده سلطنتی فرانسه درقدیم
fleur de lys
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
fleur de lis
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
There seems to be a jinx on that family.
به نظر می رسد که این خانواده جادو شده است.
ling
ماهی روغنی اروپای شمالی وامریکا از خانواده gadidae
page of presence
لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
fagaceous
وابسته به خانواده الش وزان وبلوط یاشاه بلوط
Afro-
پیشنود به معنی آمریکایی که خانواده او از آفریقا آمده باشند.
rhythm method
روش تنظیم خانواده از راه شناخت دوران باروری زن
geometrid
خانواده پروانه یابندهای باریک بدن پروانههای هندسی
Main Street
[American English]
کسب و کار و خانواده های متوسط در اجتماعی به عنوان یک گروه
page of bonour
لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
knight marshal
کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
What does Main Street think of this policy?
بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
transistors
معروفترین خانواده دروازه و طرح مدار ترانزیستوری که ترانزیستورهای دو قط بی آن مستقیماگ کنترل میشود.
transistor
معروفترین خانواده دروازه و طرح مدار ترانزیستوری که ترانزیستورهای دو قط بی آن مستقیماگ کنترل میشود.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com