English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
ra خدای افتاب مصریان قدیم
Other Matches
apis گاو مقدس مصریان قدیم
the a of days خدای سرمدی قدیم الایام
sun disk صفحه بالدارمظهر خدای افتاب
apollo خدای افتاب وزیبایی و شعر و موسیقی
oceanus خدای دریا خدای اقیانوس
teutonic از نژاد قدیم المانی زبان قدیم توتنی
solariums اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
solarium اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
heliograph گراورسازی بانور افتاب دستگاه عکسبرداری از افتاب مخابره بوسیله نور خورشید
asclepius خدای طب
the supreme خدای تعالی
parcae سه خدای سرنوشت
aeolian خدای بادها
poseidon خدای دریا
the almighty god خدای قادرمطلق
the ever lasting خدای سرمد
the infinite god خدای سرمد
titan خدای خورشید
titans خدای خورشید
the supreme خدای بزرگ
thank god سپاس خدای را
the a of days خدای ازلی
the invisible خدای نادیده
ares خدای جنگ
lar n خدای خانگی
the supreme being خدای تعالی
god the father خدای پدر
godling خدای کوچک
neptune خدای دریاها
odin خدای خدایان
my goodness (my God) <idiom> اوه خدای من
hymens خدای عروسی ونکاح
mars بهرام خدای جنگ
monotheism اعتقاد به خدای واحد
latri پرستش خدای برحق
the ever lasting fod خدای ازلی و ابدی
He is a pastmaster at it . خدای اینکار است
pluto خدای عالم اسفل
idol خدای دروغی مجسمه
satrun خدای بذر کاری
hymen خدای عروسی ونکاح
jahweh یهو خدای یهود
minerva صنایع یدی خدای پزشکی
Jehovah یهو خدای بنی اسرائیل
hermes خدای بازرگانی ودزدی وسخنوری
hephaestus خدای اتش وفلز کاریhipster
uranus خدای اسمان فرزندزمین و پدرتیتان ها
valhalla سالن پذیرایی خدای اودین
saturnalia جشن خدای زحل عیاشی
jhvh یهوه خدای قوم یهود
woden "ادین " خدای روز چهارشنبه
trinity معتقدبوجود سه اقنوم در خدای واحد
dionysus >دیونسیوس <خدای شراب و میگساری وزراعت
pan خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
pan- خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
pans خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
incarnationist کسی که مسیح را خدای مجسم می داند
parthenon پارتنون معبد خدای اتنا در اتن
proteus خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته
priapus خدای قدرت تناسلی جنس مذکر
bacchic ornament [وابسته به باکوس خدای میگساری و شراب در روم]
satyric وابسته به نیم خدای جنگلی دیو صفت
vesta الهه رومی خدای اجاق وخانه داری
cupids خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
Cupid خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
bacchic وابسته به باکوس خدای میگساری و پرستش او مستانه و پرهیاهو
kalki نام دهمین واخرین مظهرvishnu خدای بزرگ هندوها
Trinity سه گانگی [معتقد به وجود سه اقنوم در خدای واحد] [تثلیث]
primitive قدیم
yore در قدیم
of old قدیم
anciently در قدیم
the old world بر قدیم
pierian در مقدونیه قدیم
dateless بسیار قدیم
ancientry عهد قدیم
the old testament عهد قدیم
tzar امپراطورروسیه قدیم
the old ways رسوم قدیم
f. times ایام قدیم
immensurable خیلی قدیم
In times past . In olden days . درروزگاران قدیم
old world دنیای قدیم
the youth of the world روزگارخیلی قدیم
Aborigine اهلی قدیم
patent to the sun افتاب رو
sunned افتاب
suns افتاب
queen's weather افتاب
sunning افتاب
photosphere افتاب
sun افتاب
sunny افتاب رو
sunshine افتاب
sunniest افتاب رو
dislocates افتاب
dislocate افتاب
subsolar در فل افتاب
sunnier افتاب رو
dislocating افتاب
sunless بی افتاب
uniting سکه قدیم انگلیسی
immemorially بطور خیلی قدیم
iguanodont سوسماربزرگ گیاهخوار قدیم
italic وابسته به ایتالیاییهای قدیم
carthage شهر کارتاژ قدیم
kempo تکنیک قدیم کاراته
Old Testament پیمان یا وصیت قدیم
babylon شهر بابل قدیم
conventionality پیروی از سنت قدیم
It is an old saying that … از قدیم گفته اند که ...
land grave کنت قدیم المانی
old english زبان انگلیسی قدیم
samaria سامریه در فلسطین قدیم
earliest مربوط به قدیم عتیق
early مربوط به قدیم عتیق
satrap استاندار قدیم ایران
samson قاضی قدیم اسرائیل
unites سکه قدیم انگلیسی
proconsulship مقام فرمانداری در رم قدیم
proconsular وابسته به فرمانداران رم قدیم
from immemorial times از زمان خیلی قدیم
unite سکه قدیم انگلیسی
conservative پیرو سنت قدیم
conservatives پیرو سنت قدیم
apolline [نوعی خطوط تزئینی مربوط به آپولو خدای خورشید در دوره باروک و رنسانس استفاده می شد.]
helianthus گل افتاب گردان
sunup طلوع افتاب
sunward سوی افتاب
heliotropism افتاب گرایی
weather beaten افتاب زده
heliotrope افتاب گرای
heliotrope گل افتاب پرست
heliotherapy معالجه با افتاب
heliolatrous افتاب پرست
heliosis افتاب زدگی
heliophilous افتاب دوست
heliologist افتاب شناس
solarization تابش افتاب
sun worshipper افتاب پرست
heliograph افتاب نگار
sunstruck افتاب زده
sunshiny افتاب گیر
patent to the sun افتاب گیر
vizor افتاب گردان
sun worship افتاب پرستی
visorless بی افتاب گردان
roman candle افتاب مهتاب
p of the sun نیش افتاب
visard افتاب گردان
solarism افسانههای افتاب
sun beam پرتو افتاب
sun dried در افتاب خشکانیده
sun struck افتاب زده
sunbaked افتاب پخته
sunbath حمام افتاب
turnsole گل افتاب گردان
sun burn افتاب زدگی
sunlike مانند افتاب
sunshine recorder افتاب سنج
p of the sun طلوع افتاب
helianthemum افتاب چرخ
streamer تیغ افتاب
dawns طلوع افتاب
dawning طلوع افتاب
broiling sun افتاب سوزان
dawned طلوع افتاب
dawn طلوع افتاب
chamaeleon افتاب پرست
basks افتاب خوردن
basking افتاب خوردن
chamaeleontis افتاب پرست
cockshut غروب افتاب
basked افتاب خوردن
bask افتاب خوردن
sunflower گل افتاب گردان
sunflowers گل افتاب گردان
streamers تیغ افتاب
sunstroke افتاب زدگی
sunrises طلوع افتاب
sunburn افتاب زدگی
daisy گل افتاب گردان
daisies گل افتاب گردان
sundial شاخص افتاب
sundials شاخص افتاب
visor افتاب گردان
visors افتاب گردان
sunshades افتاب گردان
sunshade افتاب گردان
dry in the sun خشکاندن در افتاب
girasol گل افتاب پرست
girasole گل افتاب پرست
sunsets غروب افتاب
sunbeam پرتو افتاب
sunbeams تیغ افتاب
giant swing افتاب یا مهتاب
sunshine تابش افتاب
sunshine نور افتاب
sunbeams پرتو افتاب
sunrise طلوع افتاب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com