English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
the supreme خدای بزرگ
Search result with all words
kalki نام دهمین واخرین مظهرvishnu خدای بزرگ هندوها
Other Matches
oceanus خدای دریا خدای اقیانوس
asclepius خدای طب
My grandparents are six feet under. <idiom> پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
the almighty god خدای قادرمطلق
the ever lasting خدای سرمد
the infinite god خدای سرمد
the a of days خدای ازلی
thank god سپاس خدای را
neptune خدای دریاها
poseidon خدای دریا
lar n خدای خانگی
titan خدای خورشید
titans خدای خورشید
parcae سه خدای سرنوشت
odin خدای خدایان
the invisible خدای نادیده
god the father خدای پدر
ares خدای جنگ
the supreme خدای تعالی
the supreme being خدای تعالی
godling خدای کوچک
aeolian خدای بادها
my goodness (my God) <idiom> اوه خدای من
latri پرستش خدای برحق
pluto خدای عالم اسفل
hymens خدای عروسی ونکاح
idol خدای دروغی مجسمه
satrun خدای بذر کاری
mars بهرام خدای جنگ
hymen خدای عروسی ونکاح
He is a pastmaster at it . خدای اینکار است
the ever lasting fod خدای ازلی و ابدی
monotheism اعتقاد به خدای واحد
jahweh یهو خدای یهود
macropterous دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
big game صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
museum piece آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
fossil آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
uranus خدای اسمان فرزندزمین و پدرتیتان ها
woden "ادین " خدای روز چهارشنبه
trinity معتقدبوجود سه اقنوم در خدای واحد
hephaestus خدای اتش وفلز کاریhipster
sun disk صفحه بالدارمظهر خدای افتاب
minerva صنایع یدی خدای پزشکی
hermes خدای بازرگانی ودزدی وسخنوری
ra خدای افتاب مصریان قدیم
jhvh یهوه خدای قوم یهود
Jehovah یهو خدای بنی اسرائیل
saturnalia جشن خدای زحل عیاشی
valhalla سالن پذیرایی خدای اودین
the a of days خدای سرمدی قدیم الایام
proteus خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته
pan- خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
priapus خدای قدرت تناسلی جنس مذکر
parthenon پارتنون معبد خدای اتنا در اتن
apollo خدای افتاب وزیبایی و شعر و موسیقی
dionysus >دیونسیوس <خدای شراب و میگساری وزراعت
pans خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
pan خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
incarnationist کسی که مسیح را خدای مجسم می داند
vesta الهه رومی خدای اجاق وخانه داری
satyric وابسته به نیم خدای جنگلی دیو صفت
bacchic ornament [وابسته به باکوس خدای میگساری و شراب در روم]
bacchic وابسته به باکوس خدای میگساری و پرستش او مستانه و پرهیاهو
cupids خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
Trinity سه گانگی [معتقد به وجود سه اقنوم در خدای واحد] [تثلیث]
Cupid خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
grandparents پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparent پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam مادر بزرگ ننه بزرگ
so large چندان بزرگ بقدری بزرگ
cray نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
apolline [نوعی خطوط تزئینی مربوط به آپولو خدای خورشید در دوره باروک و رنسانس استفاده می شد.]
siva خدای والامقام هندو که ازخدایان سه گانه یا تثلیث دین هندو بشمار میرود
canis major سگ بزرگ
immane بزرگ
hugeous بزرگ
mighty بزرگ
bandog سگ بزرگ
mightier بزرگ
voluminous بزرگ
mightiest بزرگ
majestic بزرگ
canis majoris سگ بزرگ
considerably large بس بزرگ
full bottomed بزرگ
headmen بزرگ
headman بزرگ
massively بزرگ
massive بزرگ
spanking بزرگ
spankings بزرگ
vasty بزرگ
bulkier بزرگ
adult بزرگ
dignified بزرگ
decuman بزرگ
egregious بزرگ
bulky بزرگ
bulkiest بزرگ
adults بزرگ
majuscular بزرگ
long ton تن بزرگ
small بزرگ نه
smaller بزرگ نه
smallest بزرگ نه
paternal grandmother نه نه بزرگ
macro بزرگ
macrocephalic بزرگ سر
eminent بزرگ
majuscule بزرگ
megapod بزرگ پا
gravest بزرگ
graves بزرگ
grave بزرگ
extensive بزرگ
magacephalic بزرگ سر
nonus بزرگ
of a large size بزرگ
largest بزرگ
bigger بزرگ
big بزرگ
stour بزرگ
great بزرگ
swith بزرگ
great- بزرگ
gates در بزرگ
doyennes زن بزرگ
large sized a بزرگ
large sized بزرگ
doyenne زن بزرگ
propylon در بزرگ
king size بزرگ
gate در بزرگ
greatest بزرگ
grossing بزرگ
grossed بزرگ
extra بزرگ
extra- بزرگ
walloping بزرگ
highs بزرگ
larger بزرگ
swingeing بزرگ
large بزرگ
grosser بزرگ
majoring بزرگ
grosses بزرگ
grossest بزرگ
major بزرگ
enormous بزرگ
vast بزرگ
biggest بزرگ
high بزرگ
highest بزرگ
gross بزرگ
extras بزرگ
jumbo بزرگ
jumbos بزرگ
wallopings بزرگ
majored بزرگ
bollards موت بزرگ
bonfire اتش بزرگ
bonfires اتش بزرگ
lives of great men مردمان بزرگ
macrocyte هاگدان بزرگ
macrography بزرگ نگاری
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik , بزرگ دارد
macrocephaly بزرگ سری
foyer راهرو بزرگ
bollard موت بزرگ
viola ویولن بزرگ
magnum opus کار بزرگ
long boat کرجی بزرگ
largen بزرگ شدن
large aircraft هواپیمای بزرگ
pontiff کاهن بزرگ
micros کم بزرگ کننده
micro کم بزرگ کننده
lumped بزرگ شدن
lumps بزرگ شدن
heave بزرگ کردن
heaved بزرگ کردن
longbow کمان بزرگ
longbows کمان بزرگ
large detail جزء بزرگ
large intestine روده بزرگ
leading nations ملتهای بزرگ
pontiffs کاهن بزرگ
largen vi بزرگ کردن
lump بزرگ شدن
hosghead چلیک بزرگ
largen vi بزرگ شدن
largen بزرگ کردن
lofty بلند بزرگ
larged sized اندازه بزرگ
large ship ناو بزرگ
large ship کشتی بزرگ
emporia بازار بزرگ
grandest بزرگ مهم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com