English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
oceanus خدای دریا خدای اقیانوس
Other Matches
poseidon خدای دریا
proteus خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته
asclepius خدای طب
titan خدای خورشید
titans خدای خورشید
odin خدای خدایان
neptune خدای دریاها
thank god سپاس خدای را
lar n خدای خانگی
parcae سه خدای سرنوشت
my goodness (my God) <idiom> اوه خدای من
ares خدای جنگ
the supreme being خدای تعالی
the supreme خدای بزرگ
godling خدای کوچک
god the father خدای پدر
the supreme خدای تعالی
the invisible خدای نادیده
the infinite god خدای سرمد
aeolian خدای بادها
the ever lasting خدای سرمد
the almighty god خدای قادرمطلق
the a of days خدای ازلی
He is a pastmaster at it . خدای اینکار است
hymen خدای عروسی ونکاح
the ever lasting fod خدای ازلی و ابدی
idol خدای دروغی مجسمه
pluto خدای عالم اسفل
monotheism اعتقاد به خدای واحد
mars بهرام خدای جنگ
hymens خدای عروسی ونکاح
latri پرستش خدای برحق
jahweh یهو خدای یهود
satrun خدای بذر کاری
Jehovah یهو خدای بنی اسرائیل
the a of days خدای سرمدی قدیم الایام
hermes خدای بازرگانی ودزدی وسخنوری
valhalla سالن پذیرایی خدای اودین
uranus خدای اسمان فرزندزمین و پدرتیتان ها
sun disk صفحه بالدارمظهر خدای افتاب
hephaestus خدای اتش وفلز کاریhipster
woden "ادین " خدای روز چهارشنبه
jhvh یهوه خدای قوم یهود
minerva صنایع یدی خدای پزشکی
saturnalia جشن خدای زحل عیاشی
ra خدای افتاب مصریان قدیم
trinity معتقدبوجود سه اقنوم در خدای واحد
dionysus >دیونسیوس <خدای شراب و میگساری وزراعت
apollo خدای افتاب وزیبایی و شعر و موسیقی
pan خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
incarnationist کسی که مسیح را خدای مجسم می داند
priapus خدای قدرت تناسلی جنس مذکر
parthenon پارتنون معبد خدای اتنا در اتن
pans خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
pan- خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
satyric وابسته به نیم خدای جنگلی دیو صفت
vesta الهه رومی خدای اجاق وخانه داری
bacchic ornament [وابسته به باکوس خدای میگساری و شراب در روم]
Cupid خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
cupids خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
kalki نام دهمین واخرین مظهرvishnu خدای بزرگ هندوها
Trinity سه گانگی [معتقد به وجود سه اقنوم در خدای واحد] [تثلیث]
bacchic وابسته به باکوس خدای میگساری و پرستش او مستانه و پرهیاهو
apolline [نوعی خطوط تزئینی مربوط به آپولو خدای خورشید در دوره باروک و رنسانس استفاده می شد.]
oceanward سوی اقیانوس یا دریا
siva خدای والامقام هندو که ازخدایان سه گانه یا تثلیث دین هندو بشمار میرود
nautilus حلزونهای گرمسیری مارپیچی جنوب اقیانوس ساکن و اقیانوس هند
the pacific اقیانوس ارام یا ساکن اقیانوس کبیر
the pacific ocean اقیانوس ارام یا ساکن اقیانوس کبیر
continental shelf مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
neap tide کشندکمینه اب دریا حداقل جذر ومد نهایی اب دریا
isovelocity نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
mean sea level سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
high seas <idiom> اقیانوس
ocean اقیانوس
oceans اقیانوس
seabed بستر اقیانوس
oceanography اقیانوس شناسی
oceanography شرح اقیانوس ها
oceanography اقیانوس نگاری
indian ocean اقیانوس هند
pacific اقیانوس ساکن
the indian ocean اقیانوس هند
oceanology اقیانوس شناسی
oceanpgraphy اقیانوس نگاری
ocean floor بستر اقیانوس
oceangoing اقیانوس پیما
archibenthal enviroment ژرفاگاه اقیانوس
ocean current جریان اقیانوس
archibenthal enviroment ژرفمون اقیانوس
atlantic ocean اقیانوس اطلس
neptune الهه اقیانوس
transoceanic عبور از اقیانوس
oceanographer اقیانوس شناس
ocean vessel کشتی اقیانوس پیما
ocean lane راه کشتی رو در اقیانوس
ocean convoy کاروان اقیانوس پیما
transatlantic انطرف اقیانوس اطلس
benthal وابسته به اعماق اقیانوس
oceanic troposphere گرم -کره اقیانوس
archibenthal enviroment محیط ژرف اقیانوس
benthic وابسته به اعماق اقیانوس
aphotic zone طبقه تاریک اقیانوس
aphotic zone لایه تاریک اقیانوس
aphotic stratum لایه تاریک اقیانوس
raydit رادار اقیانوس نگار
aphotic stratum طبقه تاریک اقیانوس
oceanographic مربوط به اقیانوس شناسی
oceanic troposphere گرم - سپهر اقیانوس
interoceanic ولقع در میان اقیانوس
transoceanic در سراسراقیانوس اقیانوس پیما
suboceanic واقع درعمق اقیانوس
transpacific وابسته بسرتاسر اقیانوس ارام
ground swell طغیان شدید و وسیع اب اقیانوس
porbeagle کوسه ماهی خطرناک اقیانوس
shovelhead کوسه ماهی باریک سر اقیانوس
transpacific واقع درانسوی اقیانوس ارام
finback بالن یا نهنگ سواحل اقیانوس اطلس
surfbird مرغ ساحلی سواحل اقیانوس ارام
meadowlark مرغ اقیانوس امریکاشبیه پری شاهرخ
mallemuck مرغ طوفان اقیانوس منجمد شمالی
holding anchorage لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
auklet جنسی از پنگوئنهای کوچک سواحل اقیانوس ارام
pampero باد سردی که از کوههای سوی اقیانوس اطلس می وزد
saury ماهی باریک اندام ودراز منقار اقیانوس اطلس
opah یکجور ماهی بزرگ خال مخالی در اقیانوس اطلس که رنگهای روشن دارد
mean sea level ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
pomfret یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
atlantic وابسته به کوه اطلس اقیانوس اطلس
channeled دریا
channeling دریا
channelled دریا
channels دریا
the blue دریا
the deep دریا
at sea در دریا
the wave دریا
channel دریا
seas دریا
asea به دریا
asea در دریا
benthos ته دریا
high tide مد دریا
waterscape اب دریا
high tides مد دریا
sea دریا
meerschaum کف دریا
meerscham کف دریا
bree دریا
acajou دریا
ground کف دریا
cuttle bone کف دریا
on the sea دریا
sea bed کف دریا
lough اب دریا
cuttlebone کف دریا
high water مد دریا
seabed کف دریا
sea foam کف آب دریا
ocean foam کف آب دریا
beach foam کف آب دریا
holm دریا
high water line خط مد دریا
spume کف آب دریا
floods رو د دریا
flooded رو د دریا
overboard در دریا
sea foam کف دریا
mere دریا
sea froth کف دریا
merest دریا
sepiolite کف دریا
d.j.'s locker ته دریا
main دریا
flood رو د دریا
saltwater اب دریا
naval aviation هوا دریا
marooner دریا زن غارتگر
maldemer ناخوشی دریا
mal de mer ناخوشی دریا
holding ground گیرایی کف دریا
man overboard ادم به دریا
marine transgression پیشروی دریا
adventure دل به دریا زدن
risk دل به دریا زدن
sea cock شیر دریا
deep-sea ژرف دریا
cog in the machine <idiom> قطرهای از دریا
seacoast دریا کنار
sea girt دریا بست
sea duty خدمت دریا
sea coast ساحل دریا
sea coast کرانه دریا
sea born زاده دریا
seagoing دریا نورد
seapuss گرداب دریا
sea board کناره دریا
seaward بسوی دریا
sea bed بستر دریا
sea purse گرداب دریا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com