Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
priapus
خدای قدرت تناسلی جنس مذکر
Other Matches
oceanus
خدای دریا خدای اقیانوس
genitalia
اندامهای تناسلی الات تناسلی
empowers
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
masculine
مذکر
male
مذکر
masculine gender
مذکر
masculinely
به شکل مذکر
matthew
اسم مذکر
masculinize
مذکر کردن
masc
مخفف مذکر
masculine gender
جنس مذکر
Stanley
اسم خاص مذکر
paul
اسم خاص مذکر
Sydney
اسم خاص مذکر
oliver
اسم خاص مذکر
hectoring
اسم خاص مذکر
hectored
اسم خاص مذکر
thomas
اسم خاص مذکر
timothy
اسم خاص مذکر
hector
اسم خاص مذکر
Douglas
اسم خاص مذکر
hectors
اسم خاص مذکر
peter
: اسم خاص مذکر
lukan
اسم خاص مذکر
lucan
اسم خاص مذکر
creativeness
قدرت خلاقه قدرت ابداع
tommy
اسم خاص مذکر توماس
neutering
اسم یاصفتی که نه مذکر و نه مونث است
neuter
اسم یاصفتی که نه مذکر و نه مونث است
neuters
اسم یاصفتی که نه مذکر و نه مونث است
neutered
اسم یاصفتی که نه مذکر و نه مونث است
awn
الت مذکر بعضی از جانوران خزنده و کرمها
dictatorship of proletariat
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
serge
پارچه صوف پشمی "سرجیوس " اسم خاص مذکر
android
نام یک ادم مکانیکی که شبیه انسان مذکر است
countervailing power
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
asclepius
خدای طب
authoritarainism
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
aeolian
خدای بادها
the supreme
خدای تعالی
ares
خدای جنگ
the infinite god
خدای سرمد
the ever lasting
خدای سرمد
the supreme being
خدای تعالی
thank god
سپاس خدای را
the almighty god
خدای قادرمطلق
the invisible
خدای نادیده
god the father
خدای پدر
lar n
خدای خانگی
godling
خدای کوچک
poseidon
خدای دریا
my goodness (my God)
<idiom>
اوه خدای من
the supreme
خدای بزرگ
neptune
خدای دریاها
the a of days
خدای ازلی
odin
خدای خدایان
titans
خدای خورشید
titan
خدای خورشید
parcae
سه خدای سرنوشت
sexual organs
تناسلی
genital
تناسلی
sexual
تناسلی
copulatory
تناسلی
reproductive
تناسلی
hymen
خدای عروسی ونکاح
He is a pastmaster at it .
خدای اینکار است
pluto
خدای عالم اسفل
monotheism
اعتقاد به خدای واحد
the ever lasting fod
خدای ازلی و ابدی
latri
پرستش خدای برحق
jahweh
یهو خدای یهود
mars
بهرام خدای جنگ
hymens
خدای عروسی ونکاح
idol
خدای دروغی مجسمه
satrun
خدای بذر کاری
urinogenital
ادراری- تناسلی
genitals
اندامهای تناسلی
genitalia
اندامهای تناسلی
genital eroticism
شهوت تناسلی
urogenital
ادراری- تناسلی
private
اعضاء تناسلی
privates
اعضاء تناسلی
generative glands
غدههای تناسلی
genital character
منش تناسلی
gonopore
سوراخ تناسلی
genital organ
الت تناسلی
genital organs
الات تناسلی
genital phase
مرحله تناسلی
genito urinary
تناسلی بولی
genital zone
ناحیه تناسلی
genito urinary
تناسلی وبولی
pregenital
پیش تناسلی
minerva
صنایع یدی خدای پزشکی
valhalla
سالن پذیرایی خدای اودین
trinity
معتقدبوجود سه اقنوم در خدای واحد
saturnalia
جشن خدای زحل عیاشی
Jehovah
یهو خدای بنی اسرائیل
ra
خدای افتاب مصریان قدیم
uranus
خدای اسمان فرزندزمین و پدرتیتان ها
jhvh
یهوه خدای قوم یهود
hermes
خدای بازرگانی ودزدی وسخنوری
sun disk
صفحه بالدارمظهر خدای افتاب
hephaestus
خدای اتش وفلز کاریhipster
woden
"ادین " خدای روز چهارشنبه
the a of days
خدای سرمدی قدیم الایام
willy
آلت تناسلی بچه
genies
مربوط به اندامهای تناسلی
genitourinary
جهاز تناسلی وادراری
genie
تولید کننده تناسلی
peter
[American English]
آلت تناسلی بچه
genitalic
مربوط به الت تناسلی
genie
مربوط به اندامهای تناسلی
genies
تولید کننده تناسلی
willie
آلت تناسلی بچه
body cell
یاخته غیر تناسلی
penises
الت تناسلی مرد
penis
الت تناسلی مرد
antheridium
عضو تناسلی نر در نهانزادان
sexual organ of either sex
الت تناسلی زن یا مرد
pan
خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
pans
خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
incarnationist
کسی که مسیح را خدای مجسم می داند
parthenon
پارتنون معبد خدای اتنا در اتن
proteus
خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته
dionysus
>دیونسیوس <خدای شراب و میگساری وزراعت
apollo
خدای افتاب وزیبایی و شعر و موسیقی
pan-
خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
gashes
الت تناسلی زن مقاربت جنسی
genitourinary
وابسته به دستگاه اداری تناسلی
gashing
الت تناسلی زن مقاربت جنسی
phalli
الت تناسلی مرد کیر
gash
الت تناسلی زن مقاربت جنسی
phallus
الت تناسلی مرد کیر
phalluses
الت تناسلی مرد کیر
sexual
وابسته به الت تناسلی و جماع
gashed
الت تناسلی زن مقاربت جنسی
adnate
مربوط باعضاء تناسلی توام
bacchic ornament
[وابسته به باکوس خدای میگساری و شراب در روم]
satyric
وابسته به نیم خدای جنگلی دیو صفت
vesta
الهه رومی خدای اجاق وخانه داری
anaphrodisia
داروهای فلج کنندهء اعضاء تناسلی
urogenital
وابسته به دستگاه ادرارو اعضای تناسلی
kalki
نام دهمین واخرین مظهرvishnu خدای بزرگ هندوها
Cupid
خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
cupids
خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
bacchic
وابسته به باکوس خدای میگساری و پرستش او مستانه و پرهیاهو
Trinity
سه گانگی
[معتقد به وجود سه اقنوم در خدای واحد]
[تثلیث]
fellatio
تحریک الت تناسلی مرد بوسیله زبان
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
radar discrimination
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
infibulation
چفت کردن الت تناسلی برای جلوگیری از جماع
apomixis
تکثیر بوسیلهء بافتهای تناسلی ولی بدون لقاح
poeeping tom
ادمی که بانگاه باعضاء تناسلی واعضای برهنه اطفاء شهوت کند
apolline
[نوعی خطوط تزئینی مربوط به آپولو خدای خورشید در دوره باروک و رنسانس استفاده می شد.]
siva
خدای والامقام هندو که ازخدایان سه گانه یا تثلیث دین هندو بشمار میرود
genital
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
strenght
قدرت
godown
قدرت
energy
قدرت
inauthoritative
بی قدرت
nerve
قدرت
nerves
قدرت
commanding
با قدرت
potency
قدرت
vigor
قدرت
vis
قدرت
vim
قدرت
will power
<idiom>
قدرت
energies
قدرت
forcing
قدرت
forces
قدرت
force
قدرت
tensions
قدرت
tension
قدرت
strong arm
قدرت
strengths
قدرت
strength
قدرت
powered
قدرت
posses
قدرت
powering
قدرت
authority
قدرت
ability
قدرت
abilities
قدرت
powers
قدرت
sovereignty
قدرت
capability
قدرت
posse
قدرت
power
قدرت
strong-arm
قدرت
zing
قدرت
might
قدرت
vigour
قدرت
power takeoff
قدرت
monopoly power
قدرت انحصاری
authoritarian
قدرت طلب
omnipotence
قدرت تام
fire power
قدرت اتش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com