English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
accessorial services خدمات بارگیری و تخلیه بار
Other Matches
roll-on/roll-off بارگیری- تخلیه
roll on/roll off بارگیری- تخلیه
stevedores متصدی بارگیری و تخلیه
stevedore متصدی بارگیری و تخلیه
free in and out بدون هزینه تخلیه و بارگیری
fio بدون هزینه تخلیه و بارگیری
despatch money جایزه بارگیری یا تخلیه سریع
staging unit یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
actual placement قرار دادن بار در محل تخلیه و بارگیری
primage اضافه کرایهای که به خاطر مراقبت در بارگیری و تخلیه به ناخدای کشتی داده میشود
demurrage بیکار و معطل نگهداشتن کشتی بیش از مدتی که جهت بارگیری یا تخلیه یا طی مسافت مبداء به مقصد لازم است
preload loading بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی
cross servicing خدمات جنبی یا جانبی خدمات چند جانبه
lighterage هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
special services یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
unit loading بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
wet storage بارگیری روی عرشه کشتی درروی دریا بارگیری دریایی
back haul بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت
endurance loading بارگیری با حداکثر فرفیت بارگیری کامل
embarkation order دستورالعمل بارگیری یا سوارشدن دستور بارگیری
combat loading بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
cargo outturn message پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
evacuation تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
clearings تخلیه محل تخلیه بیماران
clearing تخلیه محل تخلیه بیماران
casualty staging unit یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
unbundled خدمات
services خدمات
aeromedical unit یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
service passport پاسپورت خدمات
personnel services خدمات پرسنلی
civil خدمات شهری
medical services خدمات پزشکی
medical service خدمات پزشکی
service company گروهان خدمات
service industry صنعت خدمات
service force یکان خدمات
public services خدمات عمومی
service department بخش خدمات
service department قسمت خدمات
personnel services خدمات کارمندی
loyal services خدمات صادقانه
Civil Service خدمات کشوری
civil defence service خدمات کشوری
civil services خدمات دولتی
health services خدمات بهداشتی
goods and services کالاها و خدمات
common user خدمات عمومی
computer utility خدمات کامپیوتری
field service خدمات پایکار
field exercise خدمات صحرایی
field duty خدمات رزمی
hospital benefit خدمات بیمارستانی
information service خدمات اطلاعات
Civil Service خدمات اجتماعی
joint services خدمات مشترک
social services خدمات اجتماعی
social work خدمات اجتماعی
administrative services خدمات اداری
advisory services خدمات مشورتی
auxiliary service خدمات جنبی
crypto service خدمات رمز
service support پشتیبانی خدمات
service sector بخش خدمات
field service خدمات رزمی
signal services خدمات مخابراتی
technical services خدمات فنی
service squadron گروه خدمات
service unit یکان خدمات
urban servitudes خدمات شهری
we owe him for his services خدمات او هستم
welfare services خدمات رفاهی
sister services خدمات وابسته
mail services خدمات پستی
special services خدمات مخصوص
postal services خدمات پستی
social service خدمات اجتماعی
services خدمات سرویسها
complimentary supply خدمات یا کلاهای مجانی
war service chevron علامت خدمات جنگی
railroad service خدمات راه اهن
public utilities خدمات عمومی مانند اب
i am satisfied with his servic از خدمات او راضی یا خوشنودهستم
port auxiliary service یگان خدمات بندری
bunched income درامد خدمات شخصی
beach group گروه خدمات ساحلی
computer serrices company شرکت خدمات کامپیوتری
exchange services خدمات فروشگاهی فروشگاهها
agricultural extension services خدمات ترویج کشاورزی
obliging حاضر خدمات مهربان
combat service support پشتیبانی خدمات رزمی
service squadron قسمت خدمات دریای
home service خدمات فروش در داخل کشور
acquisition authority اعتبار خرید کالاو خدمات
welfare رعایت کردن خدمات اجتماعی
hospitalization پذیرایی خدمات بیمارستانی و درمانی
aids to trade خدمات جنبی تجارت مانندبانکدارب
giros خدمات بانکی اداره پست
giro خدمات بانکی اداره پست
remote computing services خدمات محاسباتی از راه دور
environmental services دوایر خدمات بهسازی محیط زیست
terminal service company گروهان خدمات بارانداز یاسکوی نظامی
ordnance service خدمات مربوط به اردنانس واسلحه و مهمات
beach unit یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
shipping بارگیری
material handling bridge پل بارگیری
loading bridge پل بارگیری
stowage بارگیری
well deck پل بارگیری
charging بارگیری
loading بارگیری
burdening بارگیری
joint servicing دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
service chevron علایم بازویی که خدمات جنگی را نشان میدهد
welfare state دولتی که به خدمات اجتماعی توجه خاص دارد
cargo outturn report گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
loading diagram دیاگرام بارگیری
stowed بارگیری کردن
loading facilities وسایل بارگیری
deadweight تناژ بارگیری
embarkation table جدول بارگیری
embarkation area محوطه بارگیری
accumulator charge بارگیری اکومولاتور
download بارگیری پایین
loading point نقطه بارگیری
stowage بارگیری و باراندازی
loading chart جدول بارگیری
line charging capacity فرفیت بارگیری خط
Loading and unloading. بارگیری وتخلیه
carburizing pot فرف بارگیری
cargo net تور بارگیری
frequency loading بارگیری فرکانسی
well deck عرشه بارگیری
charging berth اسکله بارگیری
charging wharf اسکله بارگیری
charging car واگن بارگیری
bulk loading بارگیری در مخازن
bucket charging بارگیری با سطل
loading bucket سطل بارگیری
ammunition loading line خط بارگیری مهمات
loading apron نوار بارگیری
load lines علایم بارگیری
load factor ضریب بارگیری
commercial loading بارگیری تجارتی
line charging current جریان بارگیری خط
charging crane جرثقیل بارگیری
pick up and delivery بارگیری و تحویل
pallets کفه بارگیری
pallet کفه بارگیری
loads بارگیری مهمات
on berth ناوحاضربه بارگیری
loads بارگیری کردن
loads فرفیت بارگیری
aprons محوطه بارگیری
laden بارگیری شده
pack saddle زین بارگیری
stows بارگیری کردن
pre loading بارگیری اولیه
stowing بارگیری کردن
stow بارگیری کردن
point of loading نقطه بارگیری
plimsol mark علایم بارگیری
plimsol mark مارک بارگیری
pallete کفه بارگیری
quay سکوی بارگیری
quays سکوی بارگیری
apron محوطه بارگیری
loading rack سکوی بارگیری
load بارگیری مهمات
loading scale مقیاس بارگیری
loading site سکوی بارگیری
load بارگیری کردن
loading site محل بارگیری
loading station ایستگاه بارگیری
magnetic loading بارگیری مغناطیسی
loading فرفیت بارگیری
loading table جدول بارگیری
loading time زمان بارگیری
load فرفیت بارگیری
casualty control book دفتر خدمات موتور ناو دفترچه خدمت موتورناو
triage سیستم ارزیابی خدمات پزشکی و نیازهای درمانی پرسنل
procurement تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
the source خدمات سودمند اطلاعاتی وقابل دسترس برای مشترکین
initial program load بارگیری برنامه اغازی
cargo port دریچه بارگیری ناو
cargo plan طرح بارگیری ناو
ingot charging crane جراثقال بارگیری شمش
shiping agent کارگزار بارگیری کشتی
stevedore بارگیری وباراندازی کردن
commodity loading بارگیری کالاهای مختلف
stevedores بارگیری وباراندازی کردن
embarkation table جدول قابلیت بارگیری
commercial loading بارگیری کالای تجارتی
charging side محل بارگیری کوره
horizontal loading بارگیری افقی کشتیها
tactical loading بارگیری رزمی یا جنگی
charge and discharge محل بارگیری و باراندازی
loading بارگیری مهمات درهواپیما
staging unit یکان بارگیری کننده
bulk load method روش بارگیری با بارقوال
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com