English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 126 (7 milliseconds)
English Persian
health services خدمات بهداشتی
Other Matches
medical regulator تنظیم کننده امور بهداشتی مدیر امور بهداشتی
cross servicing خدمات جنبی یا جانبی خدمات چند جانبه
special services یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
hygienic بهداشتی
medical بهداشتی
sanitary بهداشتی
sanitarian بهداشتی
sanitary napkins نوار بهداشتی
insanitary غیر بهداشتی
sanitary ware لوازم بهداشتی
health insurance بیمه بهداشتی
sanitary napkin نوار بهداشتی
health policy سیاست بهداشتی
health food خوراک بهداشتی
clinical record پرونده بهداشتی
health foods خوراک بهداشتی
medical records پرونده پزشکی مدارک بهداشتی
sanitate دارای لوازم بهداشتی کردن
sanitarian کارشناس بهداشتی جانبدار بهداشت همگانی
unbundled خدمات
services خدمات
goods and services کالاها و خدمات
public services خدمات عمومی
personnel services خدمات پرسنلی
personnel services خدمات کارمندی
medical services خدمات پزشکی
medical service خدمات پزشکی
hospital benefit خدمات بیمارستانی
information service خدمات اطلاعات
loyal services خدمات صادقانه
joint services خدمات مشترک
service company گروهان خدمات
special services خدمات مخصوص
technical services خدمات فنی
urban servitudes خدمات شهری
we owe him for his services خدمات او هستم
welfare services خدمات رفاهی
mail services خدمات پستی
postal services خدمات پستی
social service خدمات اجتماعی
sister services خدمات وابسته
signal services خدمات مخابراتی
service department قسمت خدمات
service department بخش خدمات
service force یکان خدمات
service industry صنعت خدمات
service passport پاسپورت خدمات
service sector بخش خدمات
service squadron گروه خدمات
service support پشتیبانی خدمات
service unit یکان خدمات
field service خدمات رزمی
crypto service خدمات رمز
civil خدمات شهری
computer utility خدمات کامپیوتری
social services خدمات اجتماعی
Civil Service خدمات اجتماعی
Civil Service خدمات کشوری
common user خدمات عمومی
civil defence service خدمات کشوری
administrative services خدمات اداری
social work خدمات اجتماعی
field service خدمات پایکار
field exercise خدمات صحرایی
field duty خدمات رزمی
services خدمات سرویسها
auxiliary service خدمات جنبی
advisory services خدمات مشورتی
civil services خدمات دولتی
beach group گروه خدمات ساحلی
agricultural extension services خدمات ترویج کشاورزی
railroad service خدمات راه اهن
service squadron قسمت خدمات دریای
public utilities خدمات عمومی مانند اب
port auxiliary service یگان خدمات بندری
exchange services خدمات فروشگاهی فروشگاهها
i am satisfied with his servic از خدمات او راضی یا خوشنودهستم
bunched income درامد خدمات شخصی
computer serrices company شرکت خدمات کامپیوتری
complimentary supply خدمات یا کلاهای مجانی
obliging حاضر خدمات مهربان
war service chevron علامت خدمات جنگی
combat service support پشتیبانی خدمات رزمی
remote computing services خدمات محاسباتی از راه دور
aids to trade خدمات جنبی تجارت مانندبانکدارب
home service خدمات فروش در داخل کشور
accessorial services خدمات بارگیری و تخلیه بار
hospitalization پذیرایی خدمات بیمارستانی و درمانی
acquisition authority اعتبار خرید کالاو خدمات
giro خدمات بانکی اداره پست
giros خدمات بانکی اداره پست
welfare رعایت کردن خدمات اجتماعی
terminal service company گروهان خدمات بارانداز یاسکوی نظامی
ordnance service خدمات مربوط به اردنانس واسلحه و مهمات
environmental services دوایر خدمات بهسازی محیط زیست
beach unit یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
welfare state دولتی که به خدمات اجتماعی توجه خاص دارد
service chevron علایم بازویی که خدمات جنگی را نشان میدهد
joint servicing دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
triage سیستم ارزیابی خدمات پزشکی و نیازهای درمانی پرسنل
the source خدمات سودمند اطلاعاتی وقابل دسترس برای مشترکین
casualty control book دفتر خدمات موتور ناو دفترچه خدمت موتورناو
procurement تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
sanitize مطابق اصول بهداشت کردن از روی اصول بهداشتی عمل کردن
sergeanty انجام خدمات مختلف در دوره ملوک الطوایفی برای تملک تیول
cams استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
cam استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
performance monitor برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
serviced منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
legion ofholour نشان افتخارکه دولت فرانسه درازای خدمات برجسته لشکری یاکشوری میدهد
service منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
veil of money نظریهای که براساس ان پول فقط بعنوان پوشش برای کالاها و خدمات بحساب می اید
muck rack کسی که عادتا" می خواهدکارمندان خدمات عمومی و یاجمیع مردم را به رشوه خواری و فساد و خلافکاری متهم کند
equation of exchange متوسط قیمت کالاها و خدمات نهائی و مقدار تولید کالاها وخدمات
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
polemarch سرکرده سوم از نه تن سرکرده که خدمات لشگری انجام میداند
retaining fee وجهی که بطور مستمرپرداخت به وکیل پرداخت شودتا از خدمات حقوقی اومستمرا" استفاده شود یا اورا از قبول وکالت طرف مقابل بازدارند
aeronautical station ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
Tahmasb شاه تهماسب [پسر شاه اسماعیل موسس سلسله صفوی خدمات زیادی برای حفظ و اعتلا هنر فرشبافی ایران به جای گذاشت.]
cost fraction نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
health services خدمات بهداری قسمتهای بهداری
airlift service سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
channel airlift سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
central postal directory دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
staging unit یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com