Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
agricultural extension services
خدمات ترویج کشاورزی
Other Matches
agribusiness
تجارت محصولات کشاورزی کار و کسب کشاورزی
cross servicing
خدمات جنبی یا جانبی خدمات چند جانبه
farm technology
روش فنی کشاورزی تکنولوژی کشاورزی
special services
یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
elevator
انبار غله |
[کشاورزی]
| جای غله خیز
[کشاورزی]
promotion
ترویج
promotions
ترویج
propagation
ترویج
promulgation
ترویج
fomentation
ترویج
promulgator
ترویج
promotes
ترویج کردن
promoted
ترویج کردن
promote
ترویج کردن
promoting
ترویج کردن
cultivating
ترویج کردن
cultivation
تهذیب ترویج
promotable
قابل ترویج
promulge
ترویج کردن
propagable
قابل ترویج
cultivate
ترویج کردن
propagative
ترویج کننده
cultivates
ترویج کردن
promoters
ترویج کننده فروش
promoter
ترویج کننده فروش
promoters
ترقی دهنده ترویج کننده
uttering
ترویج سکه تقلبی یا اسنادمجعول
promulgated
انتشار دادن ترویج کردن
promulgates
انتشار دادن ترویج کردن
promulgating
انتشار دادن ترویج کردن
promulgate
انتشار دادن ترویج کردن
promoter
ترقی دهنده ترویج کننده
institutionalism
سیاست ترویج امور خیریه واصلاح بزهکاران از طرق اخلاقی و تادیبی
farming
کشاورزی
arboretum
کشاورزی
agronomy
کشاورزی
agronomic
کشاورزی
plantership
کشاورزی
rural
کشاورزی
tillage
کشاورزی
agriculture
کشاورزی
husbandry
کشاورزی
agricultural
کشاورزی
farm surplus
مازاد کشاورزی
farm labors
کارگران کشاورزی
extensive agriculture
کشاورزی وسیع
extensive agriculture
کشاورزی سطحی
farm yields
بازده کشاورزی
to follow the plough
کشاورزی کردن
vegetable soil
خاک کشاورزی
agriculture
کشاورزی برزگری
agricultural sector
بخش کشاورزی
agricultural revolution
انقلاب کشاورزی
agricultural projects
طرحهای کشاورزی
manure
کود کشاورزی
agricultral waste
پسماند کشاورزی
agricultural cooperatives
تعاونیهای کشاورزی
agricultural credit
اعتبار کشاورزی
agricultural products
محصولات کشاورزی
agricultural economics
اقتصاد کشاورزی
agricultural investigation
تجسسات کشاورزی
agricultural fluctuations
نوسانهای کشاورزی
agricultural implements
الات کشاورزی
farming
کشاورزی برزیگری
agricultural pollution
الودگی کشاورزی
services
خدمات
unbundled
خدمات
agricultural planning
برنامه ریزی کشاورزی
extensive agricultuse
کشاورزی غیر محدود
hay loader
لودر یونجه
[کشاورزی]
sovkhoz
موسسه کشاورزی وروستایی
geoponic
مربوط به کشاورزی یاکشتکاری
georgic
وابسته به کشاورزی روستایی
raw produce
محصول طبیعی یا کشاورزی
outturn
محصول کشاورزی یاصنعتی
elevator
انبار دانه
[کشاورزی]
ageicultural
مربوطبه کشاورزی یاکشتکاری
agricultural support policy
سیاست حمایت از کشاورزی
agriculturalist
دانشجوی دانشکدهء کشاورزی
agriculturist
دانشجوی دانشکدهء کشاورزی
agroecosystem
بوم سازگان کشاورزی
agricultural mechanization
ماشینی کردن کشاورزی
anticrop agent
عامل ضدمحصولات کشاورزی
public services
خدمات عمومی
service company
گروهان خدمات
service department
قسمت خدمات
service department
بخش خدمات
administrative services
خدمات اداری
medical services
خدمات پزشکی
technical services
خدمات فنی
postal services
خدمات پستی
personnel services
خدمات کارمندی
personnel services
خدمات پرسنلی
auxiliary service
خدمات جنبی
civil
خدمات شهری
advisory services
خدمات مشورتی
service force
یکان خدمات
service industry
صنعت خدمات
Civil Service
خدمات اجتماعی
welfare services
خدمات رفاهی
we owe him for his services
خدمات او هستم
social services
خدمات اجتماعی
urban servitudes
خدمات شهری
social work
خدمات اجتماعی
special services
خدمات مخصوص
social service
خدمات اجتماعی
sister services
خدمات وابسته
signal services
خدمات مخابراتی
service unit
یکان خدمات
service support
پشتیبانی خدمات
service squadron
گروه خدمات
service sector
بخش خدمات
service passport
پاسپورت خدمات
Civil Service
خدمات کشوری
medical service
خدمات پزشکی
information service
خدمات اطلاعات
civil services
خدمات دولتی
hospital benefit
خدمات بیمارستانی
health services
خدمات بهداشتی
field duty
خدمات رزمی
field exercise
خدمات صحرایی
field service
خدمات پایکار
field service
خدمات رزمی
mail services
خدمات پستی
common user
خدمات عمومی
goods and services
کالاها و خدمات
civil defence service
خدمات کشوری
loyal services
خدمات صادقانه
joint services
خدمات مشترک
services
خدمات سرویسها
computer utility
خدمات کامپیوتری
crypto service
خدمات رمز
He reanimated the Iranian agriculture.
کشاورزی ایران رازنده کرد
hacienda
بنگاه کشاورزی یا معدن ومانند ان
farm price supports
حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
agricultural labor productivity
بهره دهی کارگر کشاورزی
i am satisfied with his servic
از خدمات او راضی یا خوشنودهستم
combat service support
پشتیبانی خدمات رزمی
beach group
گروه خدمات ساحلی
bunched income
درامد خدمات شخصی
complimentary supply
خدمات یا کلاهای مجانی
computer serrices company
شرکت خدمات کامپیوتری
public utilities
خدمات عمومی مانند اب
obliging
حاضر خدمات مهربان
port auxiliary service
یگان خدمات بندری
railroad service
خدمات راه اهن
exchange services
خدمات فروشگاهی فروشگاهها
war service chevron
علامت خدمات جنگی
service squadron
قسمت خدمات دریای
agricultural price policy
سیاست تعیین قیمت محصولات کشاورزی
basic crops
محصولات کشاورزی اساسی مانند گندم
granger
عضو انجمن پشتی بانان کشاورزی
home service
خدمات فروش در داخل کشور
welfare
رعایت کردن خدمات اجتماعی
aids to trade
خدمات جنبی تجارت مانندبانکدارب
giro
خدمات بانکی اداره پست
remote computing services
خدمات محاسباتی از راه دور
accessorial services
خدمات بارگیری و تخلیه بار
hospitalization
پذیرایی خدمات بیمارستانی و درمانی
acquisition authority
اعتبار خرید کالاو خدمات
giros
خدمات بانکی اداره پست
environmental services
دوایر خدمات بهسازی محیط زیست
ordnance service
خدمات مربوط به اردنانس واسلحه و مهمات
beach unit
یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
terminal service company
گروهان خدمات بارانداز یاسکوی نظامی
evangelization
تبلیغ یاموعظه ازروی انجیل ترویج انجیل یادین مسیحی
utter false coin
جریان انداختن سکه تقلبی ترویج سکه قلب
combine
[combine harvester]
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
extensive cultivation
بالا بردن مقدارمحصول کشاورزی از طریق استفاده از زمین
latifundium
ملک کشاورزی باوسایل اولیه که برده ها در ان کارمیکرده اند
combined harvester
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester-thresher
[rare]
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
corn harvester
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combine harvester
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
welfare state
دولتی که به خدمات اجتماعی توجه خاص دارد
service chevron
علایم بازویی که خدمات جنگی را نشان میدهد
joint servicing
دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
procurement
تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
triage
سیستم ارزیابی خدمات پزشکی و نیازهای درمانی پرسنل
casualty control book
دفتر خدمات موتور ناو دفترچه خدمت موتورناو
the source
خدمات سودمند اطلاعاتی وقابل دسترس برای مشترکین
cam
استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
sergeanty
انجام خدمات مختلف در دوره ملوک الطوایفی برای تملک تیول
cams
استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
service
منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
serviced
منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
legion ofholour
نشان افتخارکه دولت فرانسه درازای خدمات برجسته لشکری یاکشوری میدهد
performance monitor
برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
veil of money
نظریهای که براساس ان پول فقط بعنوان پوشش برای کالاها و خدمات بحساب می اید
international finance corporation
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
promote
ترفیع دادن ترویج دادن
promoted
ترفیع دادن ترویج دادن
promoting
ترفیع دادن ترویج دادن
promotes
ترفیع دادن ترویج دادن
muck rack
کسی که عادتا" می خواهدکارمندان خدمات عمومی و یاجمیع مردم را به رشوه خواری و فساد و خلافکاری متهم کند
ringing the changes
ترویج پول تقلبی ازطریق اشاعه خرید اشیا و بعدپس دادن انها و گرفتن پول درست بجای پولهای تقلبی پرداخت شده
food and agricultural organization
از موسسات وابسته به سازمان ملل متحدکه به سال 5491 تاسیس وهدفش بررسی وضع تولیدمحصولات کشاورزی و سایراغذیه است
self binder
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
equation of exchange
متوسط قیمت کالاها و خدمات نهائی و مقدار تولید کالاها وخدمات
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com