English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
aids to trade خدمات جنبی تجارت مانندبانکدارب
Other Matches
cross servicing خدمات جنبی یا جانبی خدمات چند جانبه
auxiliary service خدمات جنبی
special services یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
custom of a trade عادت یک تجارت اصول متداول تجارت
lawmerchant حقوق تجارت قدیم دادگاه تجارت
margin جنبی
next door [to] <adv.> جنبی
circumferential جنبی
peripheral جنبی
lateral جنبی
bypassing جنبی
margins جنبی
bypasses جنبی
sideways جنبی
laterad جنبی
hypokinesis کم جنبی
bypassed جنبی
bypass جنبی
by-products فراورده جنبی
slow motion کند جنبی
bypasses مسیر جنبی
by-product فراورده جنبی
lateral جنبی جناحی
bypass مسیر جنبی
immediately next door <adv.> همین جنبی
bypassed مسیر جنبی
bypassing مسیر جنبی
adjunctive therapy درمان جنبی
racking stress تنش جنبی
margin cost هزینه جنبی
off hand game بازی جنبی
photokinesis نور جنبی
peripheral equipment تجهیزات جنبی
peripheral device دستگاه جنبی
peripheral unit واحد جنبی
peripheral processor پردازشگر جنبی
next پهلویی جنبی
coproduct فراورده جنبی
collateral heirs وراث جنبی
peripheral driver محرک جنبی
bradykinesis کند جنبی
by product محصول جنبی
side view نمای جنبی
side effects اثرات جنبی
byway کار یا فعالیت جنبی
yawed حرکت جنبی قایق
yaw حرکت جنبی قایق
peripheral controller کنترل کننده جنبی
peripheral control unit واحد کنترل جنبی
byways کار یا فعالیت جنبی
ultromotivy جنبش خود بخود نیروی خودبخودی جنبی
unbundled خدمات
services خدمات
signal services خدمات مخابراتی
service department قسمت خدمات
public services خدمات عمومی
personnel services خدمات پرسنلی
personnel services خدمات کارمندی
goods and services کالاها و خدمات
health services خدمات بهداشتی
service sector بخش خدمات
social work خدمات اجتماعی
service passport پاسپورت خدمات
civil defence service خدمات کشوری
service squadron گروه خدمات
advisory services خدمات مشورتی
field duty خدمات رزمی
technical services خدمات فنی
service company گروهان خدمات
special services خدمات مخصوص
social service خدمات اجتماعی
field exercise خدمات صحرایی
field service خدمات پایکار
field service خدمات رزمی
sister services خدمات وابسته
service unit یکان خدمات
service support پشتیبانی خدمات
social services خدمات اجتماعی
Civil Service خدمات اجتماعی
joint services خدمات مشترک
civil خدمات شهری
service department بخش خدمات
we owe him for his services خدمات او هستم
welfare services خدمات رفاهی
crypto service خدمات رمز
service force یکان خدمات
medical services خدمات پزشکی
loyal services خدمات صادقانه
medical service خدمات پزشکی
service industry صنعت خدمات
information service خدمات اطلاعات
hospital benefit خدمات بیمارستانی
mail services خدمات پستی
common user خدمات عمومی
urban servitudes خدمات شهری
services خدمات سرویسها
administrative services خدمات اداری
civil services خدمات دولتی
Civil Service خدمات کشوری
postal services خدمات پستی
computer utility خدمات کامپیوتری
bunched income درامد خدمات شخصی
combat service support پشتیبانی خدمات رزمی
complimentary supply خدمات یا کلاهای مجانی
computer serrices company شرکت خدمات کامپیوتری
exchange services خدمات فروشگاهی فروشگاهها
service squadron قسمت خدمات دریای
beach group گروه خدمات ساحلی
port auxiliary service یگان خدمات بندری
war service chevron علامت خدمات جنگی
i am satisfied with his servic از خدمات او راضی یا خوشنودهستم
obliging حاضر خدمات مهربان
railroad service خدمات راه اهن
agricultural extension services خدمات ترویج کشاورزی
public utilities خدمات عمومی مانند اب
hospitalization پذیرایی خدمات بیمارستانی و درمانی
giros خدمات بانکی اداره پست
home service خدمات فروش در داخل کشور
welfare رعایت کردن خدمات اجتماعی
giro خدمات بانکی اداره پست
accessorial services خدمات بارگیری و تخلیه بار
acquisition authority اعتبار خرید کالاو خدمات
remote computing services خدمات محاسباتی از راه دور
terminal service company گروهان خدمات بارانداز یاسکوی نظامی
ordnance service خدمات مربوط به اردنانس واسلحه و مهمات
beach unit یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
environmental services دوایر خدمات بهسازی محیط زیست
welfare state دولتی که به خدمات اجتماعی توجه خاص دارد
service chevron علایم بازویی که خدمات جنگی را نشان میدهد
joint servicing دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
the source خدمات سودمند اطلاعاتی وقابل دسترس برای مشترکین
casualty control book دفتر خدمات موتور ناو دفترچه خدمت موتورناو
triage سیستم ارزیابی خدمات پزشکی و نیازهای درمانی پرسنل
procurement تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
cams استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
cam استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
sergeanty انجام خدمات مختلف در دوره ملوک الطوایفی برای تملک تیول
legion ofholour نشان افتخارکه دولت فرانسه درازای خدمات برجسته لشکری یاکشوری میدهد
service منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
serviced منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
performance monitor برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
traded تجارت
trafficked تجارت
furriery تجارت خز
trafficking تجارت
trade تجارت
business تجارت
traffics تجارت
graphics, business تجارت
mysteries تجارت
mystery تجارت
commerce تجارت
businesses تجارت
traffic تجارت
veil of money نظریهای که براساس ان پول فقط بعنوان پوشش برای کالاها و خدمات بحساب می اید
mercantile law قانون تجارت
open trade تجارت ازاد
merchandies تجارت کردن
restraint of trade محدودیت تجارت
trade barrier مانع تجارت
trade deficit کسری تجارت
regional trade تجارت منطقهای
traditional trade تجارت سنتی
unfavorable trade تجارت نامساعد
unfavorable trade تجارت نامطلوب
maritime trade تجارت دریایی
merchandise تجارت کردن
laissez-faire ازادی تجارت
bilateral trade تجارت دوجانبه
business law حقوق تجارت
cabotage تجارت ساحلی
carring trade تجارت داخله
chamber of commerce اطاق تجارت
chamber of commerce اتاق تجارت
chamber of trade اتاق تجارت
commercial code قانون تجارت
commercial law قانون تجارت
commercial law حقوق تجارت
counter trade تجارت متقابل
fair trade تجارت مشروع
fair trade تجارت منصفانه
traffic تجارت غیرقانونی
trafficked تجارت غیرقانونی
free trade تجارت ازاد
business موضوع تجارت
refinance از نو تجارت کردن
refinanced از نو تجارت کردن
refinances از نو تجارت کردن
refinancing از نو تجارت کردن
enterprise تعهد تجارت
enterprises تعهد تجارت
commercialism تجارت گرائی
commercial مربوط به تجارت
businesses موضوع تجارت
traffics تجارت غیرقانونی
trafficking تجارت غیرقانونی
flax trade تجارت کتان
floating trade تجارت دریایی
law merchant قانون تجارت
law merchant حقوق تجارت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com