English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
civil services خدمات دولتی
Search result with all words
service منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
serviced منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
welfare state دولتی که به خدمات اجتماعی توجه خاص دارد
Other Matches
cross servicing خدمات جنبی یا جانبی خدمات چند جانبه
make a diplomatic representation به دولتی تذکر دادن یا توجه دولتی را به موضوعی جلب کردن
special services یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
the funds قرضه دولتی سهام وام دولتی
crown debt طلب دولتی بستانکاری دولتی
unbundled خدمات
services خدمات
technical services خدمات فنی
social work خدمات اجتماعی
joint services خدمات مشترک
administrative services خدمات اداری
field duty خدمات رزمی
social services خدمات اجتماعی
Civil Service خدمات اجتماعی
field exercise خدمات صحرایی
civil defence service خدمات کشوری
field service خدمات پایکار
field service خدمات رزمی
Civil Service خدمات کشوری
service company گروهان خدمات
crypto service خدمات رمز
service industry صنعت خدمات
computer utility خدمات کامپیوتری
common user خدمات عمومی
service passport پاسپورت خدمات
social service خدمات اجتماعی
service department بخش خدمات
service sector بخش خدمات
service squadron گروه خدمات
service support پشتیبانی خدمات
service unit یکان خدمات
signal services خدمات مخابراتی
sister services خدمات وابسته
auxiliary service خدمات جنبی
special services خدمات مخصوص
service department قسمت خدمات
service force یکان خدمات
civil خدمات شهری
hospital benefit خدمات بیمارستانی
personnel services خدمات پرسنلی
personnel services خدمات کارمندی
postal services خدمات پستی
medical services خدمات پزشکی
mail services خدمات پستی
medical service خدمات پزشکی
health services خدمات بهداشتی
services خدمات سرویسها
information service خدمات اطلاعات
advisory services خدمات مشورتی
public services خدمات عمومی
goods and services کالاها و خدمات
urban servitudes خدمات شهری
we owe him for his services خدمات او هستم
welfare services خدمات رفاهی
loyal services خدمات صادقانه
beach group گروه خدمات ساحلی
bunched income درامد خدمات شخصی
computer serrices company شرکت خدمات کامپیوتری
complimentary supply خدمات یا کلاهای مجانی
combat service support پشتیبانی خدمات رزمی
service squadron قسمت خدمات دریای
i am satisfied with his servic از خدمات او راضی یا خوشنودهستم
port auxiliary service یگان خدمات بندری
railroad service خدمات راه اهن
war service chevron علامت خدمات جنگی
agricultural extension services خدمات ترویج کشاورزی
exchange services خدمات فروشگاهی فروشگاهها
public utilities خدمات عمومی مانند اب
obliging حاضر خدمات مهربان
stated دولتی
belonging to the state <adj.> دولتی
state- دولتی
governmental <adj.> دولتی
government-run [television, newspaper etc.] <adj.> دولتی
state دولتی
national [state, federal state] <adj.> دولتی
states دولتی
governmental دولتی
stating دولتی
giro خدمات بانکی اداره پست
remote computing services خدمات محاسباتی از راه دور
home service خدمات فروش در داخل کشور
hospitalization پذیرایی خدمات بیمارستانی و درمانی
aids to trade خدمات جنبی تجارت مانندبانکدارب
giros خدمات بانکی اداره پست
acquisition authority اعتبار خرید کالاو خدمات
accessorial services خدمات بارگیری و تخلیه بار
welfare رعایت کردن خدمات اجتماعی
nationalized industries صنایع دولتی
government office اداره دولتی
state bank بانک دولتی
political circles دوایر دولتی
public ownership خالصه دولتی
public domain خالصه دولتی
public ownership مالکیت دولتی
public domain مالکیت دولتی
public assistance کمکهای دولتی
state enterprise مالکیت دولتی
state enterprise بنگاه دولتی
state college دانشکده دولتی
state prison زندان دولتی
public ship ناو دولتی
state socialism سوسیالیسم دولتی
state university دانشگاه دولتی
the funds وام دولتی
state ownership مالکیت دولتی
public service استخدام دولتی
public ownership مالکیت دولتی
public monopoly انحصار دولتی
public institutions نهادهای دولتی
public domain خالصه دولتی
quasi public نیمه دولتی
economic unit موسسه دولتی و ...
states دولتی حالت
public servants مامورین دولتی
government officials مامورین دولتی
government control کنترل دولتی
government control نظارت دولتی
stating دولتی حالت
public schools مدارس دولتی
private غیر دولتی
privates غیر دولتی
public sector بخش دولتی
etatism سوسیالیزم دولتی
civil servant مستخدم دولتی
civil servants مستخدم دولتی
debenture حواله دولتی
government owned industries صنایع دولتی
state- دولتی حالت
government property مال دولتی
government regulation مقررات دولتی
stated دولتی حالت
government departments دوایر دولتی
state دولتی حالت
government sector بخش دولتی
beach unit یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
terminal service company گروهان خدمات بارانداز یاسکوی نظامی
ordnance service خدمات مربوط به اردنانس واسلحه و مهمات
environmental services دوایر خدمات بهسازی محیط زیست
privatizing غیر دولتی کردن
bill of oredit اوراق قرضه دولتی
grant کمک دولتی اعانه
privatizes غیر دولتی کردن
privatized غیر دولتی کردن
granted کمک دولتی اعانه
privatize غیر دولتی کردن
privatised غیر دولتی کردن
adhesion الحاق دولتی به یک پیمان
the king in council شورای دولتی باحضوراعلیحضرت
privatises غیر دولتی کردن
The corruption in government offices . فساد دردستگاههای دولتی
bureaucracies مجموع گماشتگان دولتی
bureaucracy مجموع گماشتگان دولتی
privatising غیر دولتی کردن
privatization غیر دولتی کردن
grants کمک دولتی اعانه
arms نشان دولتی نیرو
government bonds اوراق قرضه دولتی
government broadcasting پخش برنامههای دولتی
government enterprise موسسات تولیدی دولتی
state planning برنامه ریزی دولتی
order in council تصویب نامه دولتی
quasi public company شرکت نیمه دولتی
lycee l دبیرستان دولتی درفرانسه
government securities اوراق بهادار دولتی
joint servicing دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
service chevron علایم بازویی که خدمات جنگی را نشان میدهد
iranian state railways راه اهن دولتی ایران
funded تنخواه قرضه دولتی سهام
fund holder دارنده سهام قرضه دولتی
dole کمک هزینه دولتی به بیکاران
security گرو سهام قرضه دولتی
fund تنخواه قرضه دولتی سهام
blue book هرکتاب یانشریه رسمی دولتی
procurement تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
casualty control book دفتر خدمات موتور ناو دفترچه خدمت موتورناو
triage سیستم ارزیابی خدمات پزشکی و نیازهای درمانی پرسنل
the source خدمات سودمند اطلاعاتی وقابل دسترس برای مشترکین
public ship کشتی حمل و نقل و مسافربر دولتی
emissions انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
barratry خرید و فروش مقامهای دولتی ومذهبی با پول
The subsidy will be phased out next year. یارانه دولتی در سال آینده به پایان می رسد.
floater گواهی نامه سهام دولتی یا راه اهن
emission انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
sergeanty انجام خدمات مختلف در دوره ملوک الطوایفی برای تملک تیول
cam استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
cams استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
legion ofholour نشان افتخارکه دولت فرانسه درازای خدمات برجسته لشکری یاکشوری میدهد
performance monitor برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
bureaucrat مامور دولتی مقرراتی واهل کاغذ بازی دیوان سالار
demarche عمل سیاسی اقدامی است که دولتی درمورد مسئله خاصی
mandatory power دولتی که قیم و سرپرست دولت یا حکومت یا سرزمین دیگری باشد
spoils system سیستم تقسیم مناسب دولتی بین اعضاء حزب حاکم
bureaucrats مامور دولتی مقرراتی واهل کاغذ بازی دیوان سالار
veil of money نظریهای که براساس ان پول فقط بعنوان پوشش برای کالاها و خدمات بحساب می اید
The US government agencies dropped the ball in preventing the attack. سازمان های دولتی ایالات متحده در جلوگیری از حمله ناکام شدند .
transportation in kind وسیله حمل و نقل دولتی یامجانی اعم از هواپیما یاکشتی یا اتوبوس
muck rack کسی که عادتا" می خواهدکارمندان خدمات عمومی و یاجمیع مردم را به رشوه خواری و فساد و خلافکاری متهم کند
free trade شیوهای که دران کالاها بدون محدودیتهای دولتی از کشوری به کشوردیگر انتقال داده میشود
revenue cutter کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com