English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 120 (2 milliseconds)
English Persian
welfare services خدمات رفاهی
Search result with all words
special services یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
Other Matches
cross servicing خدمات جنبی یا جانبی خدمات چند جانبه
utility وسایل رفاهی
welfare benefits مزایای رفاهی
welfare expenditures مخارج رفاهی
welfare programs برنامههای رفاهی
welfare system نظام رفاهی
smoker برنامه رفاهی ناو
smoker وسایل رفاهی ناو
smokers وسایل رفاهی ناو
smokers برنامه رفاهی ناو
The welfare budget has been cut down. از بودجه رفاهی مقداری زده اند
utility تاسیسات ووسایل رفاهی کارهای عمومی یا خدماتی
welfare funds اعتبارات رفاهی یا بهزیستی اعتبار مربوط به روحیه ورفاه
unbundled خدمات
services خدمات
public services خدمات عمومی
personnel services خدمات پرسنلی
personnel services خدمات کارمندی
medical services خدمات پزشکی
medical service خدمات پزشکی
loyal services خدمات صادقانه
joint services خدمات مشترک
information service خدمات اطلاعات
hospital benefit خدمات بیمارستانی
field exercise خدمات صحرایی
field service خدمات پایکار
health services خدمات بهداشتی
field service خدمات رزمی
goods and services کالاها و خدمات
service company گروهان خدمات
service department قسمت خدمات
service department بخش خدمات
mail services خدمات پستی
we owe him for his services خدمات او هستم
urban servitudes خدمات شهری
special services خدمات مخصوص
social service خدمات اجتماعی
sister services خدمات وابسته
signal services خدمات مخابراتی
technical services خدمات فنی
service support پشتیبانی خدمات
service squadron گروه خدمات
service sector بخش خدمات
service passport پاسپورت خدمات
service industry صنعت خدمات
service force یکان خدمات
postal services خدمات پستی
field duty خدمات رزمی
social services خدمات اجتماعی
social work خدمات اجتماعی
common user خدمات عمومی
administrative services خدمات اداری
advisory services خدمات مشورتی
civil services خدمات دولتی
civil defence service خدمات کشوری
auxiliary service خدمات جنبی
computer utility خدمات کامپیوتری
civil خدمات شهری
crypto service خدمات رمز
service unit یکان خدمات
Civil Service خدمات کشوری
Civil Service خدمات اجتماعی
services خدمات سرویسها
railroad service خدمات راه اهن
bunched income درامد خدمات شخصی
beach group گروه خدمات ساحلی
war service chevron علامت خدمات جنگی
service squadron قسمت خدمات دریای
agricultural extension services خدمات ترویج کشاورزی
obliging حاضر خدمات مهربان
public utilities خدمات عمومی مانند اب
i am satisfied with his servic از خدمات او راضی یا خوشنودهستم
combat service support پشتیبانی خدمات رزمی
exchange services خدمات فروشگاهی فروشگاهها
complimentary supply خدمات یا کلاهای مجانی
computer serrices company شرکت خدمات کامپیوتری
port auxiliary service یگان خدمات بندری
home service خدمات فروش در داخل کشور
giro خدمات بانکی اداره پست
giros خدمات بانکی اداره پست
hospitalization پذیرایی خدمات بیمارستانی و درمانی
acquisition authority اعتبار خرید کالاو خدمات
accessorial services خدمات بارگیری و تخلیه بار
remote computing services خدمات محاسباتی از راه دور
welfare رعایت کردن خدمات اجتماعی
aids to trade خدمات جنبی تجارت مانندبانکدارب
terminal service company گروهان خدمات بارانداز یاسکوی نظامی
ordnance service خدمات مربوط به اردنانس واسلحه و مهمات
environmental services دوایر خدمات بهسازی محیط زیست
beach unit یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
service chevron علایم بازویی که خدمات جنگی را نشان میدهد
joint servicing دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
welfare state دولتی که به خدمات اجتماعی توجه خاص دارد
procurement تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
triage سیستم ارزیابی خدمات پزشکی و نیازهای درمانی پرسنل
the source خدمات سودمند اطلاعاتی وقابل دسترس برای مشترکین
casualty control book دفتر خدمات موتور ناو دفترچه خدمت موتورناو
sergeanty انجام خدمات مختلف در دوره ملوک الطوایفی برای تملک تیول
cams استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
cam استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
serviced منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
performance monitor برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
legion ofholour نشان افتخارکه دولت فرانسه درازای خدمات برجسته لشکری یاکشوری میدهد
service منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
veil of money نظریهای که براساس ان پول فقط بعنوان پوشش برای کالاها و خدمات بحساب می اید
muck rack کسی که عادتا" می خواهدکارمندان خدمات عمومی و یاجمیع مردم را به رشوه خواری و فساد و خلافکاری متهم کند
equation of exchange متوسط قیمت کالاها و خدمات نهائی و مقدار تولید کالاها وخدمات
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
polemarch سرکرده سوم از نه تن سرکرده که خدمات لشگری انجام میداند
retaining fee وجهی که بطور مستمرپرداخت به وکیل پرداخت شودتا از خدمات حقوقی اومستمرا" استفاده شود یا اورا از قبول وکالت طرف مقابل بازدارند
aeronautical station ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
Tahmasb شاه تهماسب [پسر شاه اسماعیل موسس سلسله صفوی خدمات زیادی برای حفظ و اعتلا هنر فرشبافی ایران به جای گذاشت.]
cost fraction نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
health services خدمات بهداری قسمتهای بهداری
airlift service سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
channel airlift سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
central postal directory دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
staging unit یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com