English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 108 (6 milliseconds)
English Persian
services خدمات سرویسها
Other Matches
cross servicing خدمات جنبی یا جانبی خدمات چند جانبه
special services یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
services خدمات
unbundled خدمات
medical service خدمات پزشکی
medical services خدمات پزشکی
personnel services خدمات کارمندی
personnel services خدمات پرسنلی
service company گروهان خدمات
public services خدمات عمومی
joint services خدمات مشترک
loyal services خدمات صادقانه
field duty خدمات رزمی
field exercise خدمات صحرایی
field service خدمات پایکار
field service خدمات رزمی
goods and services کالاها و خدمات
health services خدمات بهداشتی
hospital benefit خدمات بیمارستانی
information service خدمات اطلاعات
service department قسمت خدمات
service department بخش خدمات
special services خدمات مخصوص
postal services خدمات پستی
technical services خدمات فنی
urban servitudes خدمات شهری
we owe him for his services خدمات او هستم
welfare services خدمات رفاهی
social service خدمات اجتماعی
sister services خدمات وابسته
service force یکان خدمات
service industry صنعت خدمات
service passport پاسپورت خدمات
service sector بخش خدمات
service squadron گروه خدمات
service support پشتیبانی خدمات
service unit یکان خدمات
signal services خدمات مخابراتی
mail services خدمات پستی
crypto service خدمات رمز
social services خدمات اجتماعی
civil خدمات شهری
Civil Service خدمات کشوری
Civil Service خدمات اجتماعی
social work خدمات اجتماعی
administrative services خدمات اداری
auxiliary service خدمات جنبی
advisory services خدمات مشورتی
civil defence service خدمات کشوری
civil services خدمات دولتی
common user خدمات عمومی
computer utility خدمات کامپیوتری
i am satisfied with his servic از خدمات او راضی یا خوشنودهستم
port auxiliary service یگان خدمات بندری
public utilities خدمات عمومی مانند اب
railroad service خدمات راه اهن
agricultural extension services خدمات ترویج کشاورزی
computer serrices company شرکت خدمات کامپیوتری
complimentary supply خدمات یا کلاهای مجانی
bunched income درامد خدمات شخصی
combat service support پشتیبانی خدمات رزمی
obliging حاضر خدمات مهربان
war service chevron علامت خدمات جنگی
service squadron قسمت خدمات دریای
beach group گروه خدمات ساحلی
exchange services خدمات فروشگاهی فروشگاهها
giros خدمات بانکی اداره پست
acquisition authority اعتبار خرید کالاو خدمات
accessorial services خدمات بارگیری و تخلیه بار
hospitalization پذیرایی خدمات بیمارستانی و درمانی
aids to trade خدمات جنبی تجارت مانندبانکدارب
welfare رعایت کردن خدمات اجتماعی
giro خدمات بانکی اداره پست
remote computing services خدمات محاسباتی از راه دور
home service خدمات فروش در داخل کشور
ordnance service خدمات مربوط به اردنانس واسلحه و مهمات
beach unit یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
environmental services دوایر خدمات بهسازی محیط زیست
terminal service company گروهان خدمات بارانداز یاسکوی نظامی
welfare state دولتی که به خدمات اجتماعی توجه خاص دارد
joint servicing دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
service chevron علایم بازویی که خدمات جنگی را نشان میدهد
triage سیستم ارزیابی خدمات پزشکی و نیازهای درمانی پرسنل
casualty control book دفتر خدمات موتور ناو دفترچه خدمت موتورناو
procurement تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
the source خدمات سودمند اطلاعاتی وقابل دسترس برای مشترکین
cam استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
sergeanty انجام خدمات مختلف در دوره ملوک الطوایفی برای تملک تیول
cams استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
service منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
legion ofholour نشان افتخارکه دولت فرانسه درازای خدمات برجسته لشکری یاکشوری میدهد
serviced منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
performance monitor برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
veil of money نظریهای که براساس ان پول فقط بعنوان پوشش برای کالاها و خدمات بحساب می اید
muck rack کسی که عادتا" می خواهدکارمندان خدمات عمومی و یاجمیع مردم را به رشوه خواری و فساد و خلافکاری متهم کند
equation of exchange متوسط قیمت کالاها و خدمات نهائی و مقدار تولید کالاها وخدمات
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
polemarch سرکرده سوم از نه تن سرکرده که خدمات لشگری انجام میداند
retaining fee وجهی که بطور مستمرپرداخت به وکیل پرداخت شودتا از خدمات حقوقی اومستمرا" استفاده شود یا اورا از قبول وکالت طرف مقابل بازدارند
aeronautical station ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
Tahmasb شاه تهماسب [پسر شاه اسماعیل موسس سلسله صفوی خدمات زیادی برای حفظ و اعتلا هنر فرشبافی ایران به جای گذاشت.]
cost fraction نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
health services خدمات بهداری قسمتهای بهداری
airlift service سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
channel airlift سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
central postal directory دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
staging unit یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com