Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
field exercise
خدمات صحرایی
Other Matches
bleacher
صندلیهای چند ردیفی صحرایی نیمکتهای اموزشی صحرایی
cross servicing
خدمات جنبی یا جانبی خدمات چند جانبه
special services
یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
unbundled
خدمات
services
خدمات
outdoor
صحرایی
campestral
صحرایی
field duty
خدمات رزمی
service force
یکان خدمات
we owe him for his services
خدمات او هستم
advisory services
خدمات مشورتی
service department
بخش خدمات
medical services
خدمات پزشکی
service department
قسمت خدمات
welfare services
خدمات رفاهی
social work
خدمات اجتماعی
social services
خدمات اجتماعی
Civil Service
خدمات اجتماعی
crypto service
خدمات رمز
urban servitudes
خدمات شهری
auxiliary service
خدمات جنبی
service support
پشتیبانی خدمات
service unit
یکان خدمات
computer utility
خدمات کامپیوتری
service squadron
گروه خدمات
common user
خدمات عمومی
service sector
بخش خدمات
civil services
خدمات دولتی
civil defence service
خدمات کشوری
signal services
خدمات مخابراتی
service passport
پاسپورت خدمات
social service
خدمات اجتماعی
special services
خدمات مخصوص
service industry
صنعت خدمات
technical services
خدمات فنی
Civil Service
خدمات کشوری
administrative services
خدمات اداری
goods and services
کالاها و خدمات
public services
خدمات عمومی
sister services
خدمات وابسته
hospital benefit
خدمات بیمارستانی
personnel services
خدمات پرسنلی
information service
خدمات اطلاعات
joint services
خدمات مشترک
personnel services
خدمات کارمندی
health services
خدمات بهداشتی
services
خدمات سرویسها
loyal services
خدمات صادقانه
mail services
خدمات پستی
postal services
خدمات پستی
civil
خدمات شهری
medical service
خدمات پزشکی
field service
خدمات رزمی
service company
گروهان خدمات
field service
خدمات پایکار
field work
کار صحرایی
out guard
گشتی صحرایی
field shop
تعمیرگاه صحرایی
field ration
جیره صحرایی
good king
اسفناج صحرایی
ratton
موش صحرایی
field shop
کارگاه صحرایی
good henry
اسفناج صحرایی
english mercury
اسفناج صحرایی
field radio
بی سیم صحرایی
drumhead court martial
محاکمه صحرایی
field kitchen
اشپزخانه صحرایی
outsentry
پاسدار صحرایی
field maintenance
نگهداری صحرایی
fieldartillery
توپخانه صحرایی
field notes
یادداشتهای صحرایی
gerbille
موش صحرایی
field wire
سیم صحرایی
mentha piperita
نعناع صحرایی
field atrillery
توپخانه صحرایی
field exercise
تمرین صحرایی
field stockade
ذخایر صحرایی
field army
ارتش صحرایی
field glass
دوربین صحرایی
field archery
تیراندازی صحرایی
field gun
توپ صحرایی
fiedl fortifications
استحکامات صحرایی
field laboratory
ازمایشگاه صحرایی
scabiosa
مامیثای صحرایی
call box
تلفن صحرایی
pavilion
چادر صحرایی
pavilions
چادر صحرایی
prison camps
زندان صحرایی
oat
جو صحرایی یولاف
can
مستراح صحرایی
canning
مستراح صحرایی
cans
مستراح صحرایی
prison camp
زندان صحرایی
orienteering
مسابقهی دو صحرایی
field glasses
عینک صحرایی
rat
موش صحرایی
gerbil
موش صحرایی
gerbils
موش صحرایی
latrine
توالت صحرایی
fieldmouse
موش صحرایی
corn parsley
جعفری صحرایی
corn mayweed
بابونه صحرایی
artillery
توپخانه صحرایی
caracal
گربه صحرایی
bindweed
نیلوفر صحرایی
landrail
ابچلیک صحرایی
abutilon
خطمی صحرایی
call boxes
تلفن صحرایی
field hospital
بیمارستان صحرایی
field hospitals
بیمارستان صحرایی
crab apple
سیب صحرایی
crab apples
سیب صحرایی
vole
موش صحرایی
voles
موش صحرایی
fieldmice
موش صحرایی
computer serrices company
شرکت خدمات کامپیوتری
complimentary supply
خدمات یا کلاهای مجانی
service squadron
قسمت خدمات دریای
combat service support
پشتیبانی خدمات رزمی
obliging
حاضر خدمات مهربان
exchange services
خدمات فروشگاهی فروشگاهها
i am satisfied with his servic
از خدمات او راضی یا خوشنودهستم
public utilities
خدمات عمومی مانند اب
war service chevron
علامت خدمات جنگی
agricultural extension services
خدمات ترویج کشاورزی
bunched income
درامد خدمات شخصی
railroad service
خدمات راه اهن
port auxiliary service
یگان خدمات بندری
beach group
گروه خدمات ساحلی
tare
ویسیای صحرایی ماشک
dodders
کتان صحرایی لرزیدن
hunter's round
نوعی مسابقه صحرایی
convertible table
میز صحرایی تا شونده
field arrow
تیرهای تیراندازی صحرایی
field manual
ائین نامه صحرایی
field officer
افسر عملیات صحرایی
field
زمینه رزمی صحرایی
field round
یک دور تیراندازی صحرایی
fieldpiece
تفنگ یا توپ صحرایی
hudson seal
خز موش صحرایی امریکا
dodder
کتان صحرایی لرزیدن
fields
زمینه رزمی صحرایی
fielded
زمینه رزمی صحرایی
remote computing services
خدمات محاسباتی از راه دور
giro
خدمات بانکی اداره پست
giros
خدمات بانکی اداره پست
aids to trade
خدمات جنبی تجارت مانندبانکدارب
acquisition authority
اعتبار خرید کالاو خدمات
accessorial services
خدمات بارگیری و تخلیه بار
hospitalization
پذیرایی خدمات بیمارستانی و درمانی
welfare
رعایت کردن خدمات اجتماعی
home service
خدمات فروش در داخل کشور
land girl n
دختری که کارهای صحرایی میکرد
coyote
گرگ صحرایی امریکای شمالی
coyotes
گرگ صحرایی امریکای شمالی
field commands
یکانهای صحرایی فرماندهیهای رزمی
hock
گیاهان پنیرک شاهدانه صحرایی
field operating
فعال درصحرا رده صحرایی
lemmings
موش صحرایی قطب شمال
field radio
رادیوی قابل حمل صحرایی
lemming
موش صحرایی قطب شمال
terminal service company
گروهان خدمات بارانداز یاسکوی نظامی
beach unit
یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
environmental services
دوایر خدمات بهسازی محیط زیست
ordnance service
خدمات مربوط به اردنانس واسلحه و مهمات
out door
صحرایی در هوای ازاد انجام شده
peafowl
قوقاول بزرگ صحرایی جنوب اسیا
field events
ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
field event
ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
ess
دو پیچ در سمت مخالف درمسیر صحرایی
fieldwork
کارهای صحرایی :زمین پیمایی ومانندان
welfare state
دولتی که به خدمات اجتماعی توجه خاص دارد
service chevron
علایم بازویی که خدمات جنگی را نشان میدهد
joint servicing
دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
steeplechase
اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
field expedient
روشهای اضطراری اخراجات در صحرا تدابیر صحرایی
equestrian events
مسابقه کنترل اسب و پرش درمسافت صحرایی
steeplechases
اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
procurement
تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
casualty control book
دفتر خدمات موتور ناو دفترچه خدمت موتورناو
the source
خدمات سودمند اطلاعاتی وقابل دسترس برای مشترکین
triage
سیستم ارزیابی خدمات پزشکی و نیازهای درمانی پرسنل
cross country
خارج از جاده وشارع اصلی در فضاهای بازدهات صحرایی
sergeanty
انجام خدمات مختلف در دوره ملوک الطوایفی برای تملک تیول
cams
استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
cam
استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
performance monitor
برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
service
منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
serviced
منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
legion ofholour
نشان افتخارکه دولت فرانسه درازای خدمات برجسته لشکری یاکشوری میدهد
veil of money
نظریهای که براساس ان پول فقط بعنوان پوشش برای کالاها و خدمات بحساب می اید
muck rack
کسی که عادتا" می خواهدکارمندان خدمات عمومی و یاجمیع مردم را به رشوه خواری و فساد و خلافکاری متهم کند
greenest
چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
green
چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
equation of exchange
متوسط قیمت کالاها و خدمات نهائی و مقدار تولید کالاها وخدمات
beach group
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
polemarch
سرکرده سوم از نه تن سرکرده که خدمات لشگری انجام میداند
retaining fee
وجهی که بطور مستمرپرداخت به وکیل پرداخت شودتا از خدمات حقوقی اومستمرا" استفاده شود یا اورا از قبول وکالت طرف مقابل بازدارند
out post
پاسدار پست نگهبانی پاسداری دادن پاسدار صحرایی
aeronautical station
ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com