Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 156 (8 milliseconds)
English
Persian
remote computing services
خدمات محاسباتی از راه دور
Other Matches
cross servicing
خدمات جنبی یا جانبی خدمات چند جانبه
special services
یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
fiscal
محاسباتی
arithmetic
محاسباتی
arithmetic operation
عمل محاسباتی
money of account
پول محاسباتی
nomogram
نمودار محاسباتی
compute bound
با تنگنای محاسباتی
nomograph
نمودار محاسباتی
nomogram
جدول محاسباتی
miscalculation
خطای محاسباتی
arithmetic operator
اپراتور محاسباتی
computational mistake
خطای محاسباتی
arithmetic relation
ارتباط محاسباتی
compute bound
محدودیت محاسباتی
compute bound
باتنگنای محاسباتی
compute bound
کران محاسباتی
calculating punch
پانچ محاسباتی
calculating machine
ماشین محاسباتی
design strength
مقاومت محاسباتی
design stress resultant
تلاش محاسباتی
miscalculations
خطای محاسباتی
operational amplifier
تقویت کننده محاسباتی
deferred credits
اعتبارات سالهای محاسباتی
accounting prices
قیمت های محاسباتی
arithmetic
علامتی که نشان دهنده یک تابع محاسباتی است .
additions
عمل محاسباتی که مجموع دو عدد را حساب میکند
addition
عمل محاسباتی که مجموع دو عدد را حساب میکند
arithmetic
عملیات محاسباتی مجدد برای اطمینان از صحت نتیجه
alu
بخشی از CPU که تمام توابع محاسباتی و منط قی را انجام میدهد
precedence
قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
arithmetic logic unit
بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
mechanical percentage
حاصلضرب مقدار درصدهندسی در نسبت حد ارتجاعی فولاد به مقاومت محاسباتی بتن
aggregate
دستوری در برنامه مدیریت پایگاه داده که باعث شروع یک تابع محاسباتی میشود
aggregates
دستوری در برنامه مدیریت پایگاه داده که باعث شروع یک تابع محاسباتی میشود
arithmetic
محاسباتی که روی اعداد انجام می شوند از قبیل جمع و تفریق و ضرب و تقسیم
services
خدمات
unbundled
خدمات
process bound
برنامه عملیاتی و محاسباتی شرایطی که در ان سیستم کامپیوتری توسط سرعت پردازنده محدود میشود
service company
گروهان خدمات
field duty
خدمات رزمی
service squadron
گروه خدمات
public services
خدمات عمومی
crypto service
خدمات رمز
computer utility
خدمات کامپیوتری
service support
پشتیبانی خدمات
loyal services
خدمات صادقانه
personnel services
خدمات پرسنلی
service force
یکان خدمات
medical services
خدمات پزشکی
service department
قسمت خدمات
service passport
پاسپورت خدمات
joint services
خدمات مشترک
service industry
صنعت خدمات
information service
خدمات اطلاعات
hospital benefit
خدمات بیمارستانی
service sector
بخش خدمات
health services
خدمات بهداشتی
field service
خدمات رزمی
field service
خدمات پایکار
field exercise
خدمات صحرایی
goods and services
کالاها و خدمات
personnel services
خدمات کارمندی
service department
بخش خدمات
social service
خدمات اجتماعی
services
خدمات سرویسها
special services
خدمات مخصوص
technical services
خدمات فنی
we owe him for his services
خدمات او هستم
Civil Service
خدمات اجتماعی
advisory services
خدمات مشورتی
administrative services
خدمات اداری
urban servitudes
خدمات شهری
civil
خدمات شهری
Civil Service
خدمات کشوری
social services
خدمات اجتماعی
social work
خدمات اجتماعی
welfare services
خدمات رفاهی
auxiliary service
خدمات جنبی
common user
خدمات عمومی
postal services
خدمات پستی
civil services
خدمات دولتی
civil defence service
خدمات کشوری
service unit
یکان خدمات
mail services
خدمات پستی
medical service
خدمات پزشکی
signal services
خدمات مخابراتی
sister services
خدمات وابسته
alu
Unit Logic Arithmetic بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
public utilities
خدمات عمومی مانند اب
obliging
حاضر خدمات مهربان
railroad service
خدمات راه اهن
war service chevron
علامت خدمات جنگی
port auxiliary service
یگان خدمات بندری
exchange services
خدمات فروشگاهی فروشگاهها
service squadron
قسمت خدمات دریای
complimentary supply
خدمات یا کلاهای مجانی
i am satisfied with his servic
از خدمات او راضی یا خوشنودهستم
beach group
گروه خدمات ساحلی
agricultural extension services
خدمات ترویج کشاورزی
bunched income
درامد خدمات شخصی
computer serrices company
شرکت خدمات کامپیوتری
combat service support
پشتیبانی خدمات رزمی
giro
خدمات بانکی اداره پست
welfare
رعایت کردن خدمات اجتماعی
aids to trade
خدمات جنبی تجارت مانندبانکدارب
acquisition authority
اعتبار خرید کالاو خدمات
hospitalization
پذیرایی خدمات بیمارستانی و درمانی
accessorial services
خدمات بارگیری و تخلیه بار
giros
خدمات بانکی اداره پست
home service
خدمات فروش در داخل کشور
beach unit
یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
terminal service company
گروهان خدمات بارانداز یاسکوی نظامی
environmental services
دوایر خدمات بهسازی محیط زیست
ordnance service
خدمات مربوط به اردنانس واسلحه و مهمات
joint servicing
دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
welfare state
دولتی که به خدمات اجتماعی توجه خاص دارد
service chevron
علایم بازویی که خدمات جنگی را نشان میدهد
selenodesy
اندازه گیری مکانهای ماه یانقشه برداری محاسباتی کره ماه
dispersed intelligence
یک سیستم شبکه که در ان قدرت محاسباتی در کل شبکه کامپیوتری توزیع یا پخش شده است
casualty control book
دفتر خدمات موتور ناو دفترچه خدمت موتورناو
the source
خدمات سودمند اطلاعاتی وقابل دسترس برای مشترکین
triage
سیستم ارزیابی خدمات پزشکی و نیازهای درمانی پرسنل
procurement
تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
array
کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود
arrays
کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود
algebra
استفاده از حروف در برخی عملیات محاسباتی مشخص برای جانشین کردن اعداد ناشناخته یا یک محدودهای از اعداد ممکن
cams
استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
cam
استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
sergeanty
انجام خدمات مختلف در دوره ملوک الطوایفی برای تملک تیول
number cruncher
کامپیوتر کاملا" عددی کامپیوتر محاسباتی
serviced
منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
performance monitor
برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
service
منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
legion ofholour
نشان افتخارکه دولت فرانسه درازای خدمات برجسته لشکری یاکشوری میدهد
veil of money
نظریهای که براساس ان پول فقط بعنوان پوشش برای کالاها و خدمات بحساب می اید
muck rack
کسی که عادتا" می خواهدکارمندان خدمات عمومی و یاجمیع مردم را به رشوه خواری و فساد و خلافکاری متهم کند
aggregate
تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
aggregates
تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
arithmetic instruction
دستورالعمل محاسباتی دستورالعمل حسابی
arithmetic register
ثبات حسابی ثبات محاسباتی
attack director
وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
equation of exchange
متوسط قیمت کالاها و خدمات نهائی و مقدار تولید کالاها وخدمات
beach group
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
polemarch
سرکرده سوم از نه تن سرکرده که خدمات لشگری انجام میداند
retaining fee
وجهی که بطور مستمرپرداخت به وکیل پرداخت شودتا از خدمات حقوقی اومستمرا" استفاده شود یا اورا از قبول وکالت طرف مقابل بازدارند
aeronautical station
ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
Tahmasb
شاه تهماسب
[پسر شاه اسماعیل موسس سلسله صفوی خدمات زیادی برای حفظ و اعتلا هنر فرشبافی ایران به جای گذاشت.]
cost fraction
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
health services
خدمات بهداری قسمتهای بهداری
airlift service
سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
channel airlift
سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
central postal directory
دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
staging unit
یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com