English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (8 milliseconds)
English Persian
complimentary supply خدمات یا کلاهای مجانی
Other Matches
consignment stock کلاهای امانی
cross servicing خدمات جنبی یا جانبی خدمات چند جانبه
special services یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
franking مجانی
frankest مجانی
franker مجانی
franked مجانی
frank مجانی
honorary مجانی
gratuitous مجانی
free of expense مجانی
free of charge مجانی
free of cost مجانی
franks مجانی
frees مجانی
free مجانی
freeing مجانی
freed مجانی
free entrance ورود مجانی
free list صورت مجانی ها
free shipping <adj.> ارسال مجانی
quarters in kind مسکن مجانی
delivery free حمل مجانی
gratuitousness مجانی بودن
gratis مجانی ازاد
freeboard غذاومنزل مجانی
postage-free <adj.> ارسال مجانی
free of shipping costs <adj.> ارسال مجانی
free sample نمونه مجانی
free of forwarding costs <adj.> ارسال مجانی
free بطور مجانی ازادکردن
pay patient مریض غیر مجانی
freeing بطور مجانی ازادکردن
frees بطور مجانی ازادکردن
gratuitous غیر معوض مجانی
rain check بلیط مجانی یا مجدد
to go backpacking مجانی سوار شدن
to hitch مجانی سوار شدن
to hitchhike مجانی سوار شدن
freed بطور مجانی ازادکردن
There is no harm in trying. امتحانش مجانی است (ضرر ندارد )
knight service تصرف مجانی ملک دربرابرخدمت نظامی
ragged school اموزشگاه مجانی برای بچههای بینوا
rain check <idiom> بلیط مجانی برای چیزی که به علت باران کنسل شده
unbundled خدمات
services خدمات
welfare services خدمات رفاهی
sister services خدمات وابسته
postal services خدمات پستی
personnel services خدمات پرسنلی
personnel services خدمات کارمندی
mail services خدمات پستی
medical services خدمات پزشکی
medical service خدمات پزشکی
loyal services خدمات صادقانه
public services خدمات عمومی
signal services خدمات مخابراتی
service unit یکان خدمات
service support پشتیبانی خدمات
service squadron گروه خدمات
social service خدمات اجتماعی
service sector بخش خدمات
service passport پاسپورت خدمات
special services خدمات مخصوص
service industry صنعت خدمات
technical services خدمات فنی
service force یکان خدمات
urban servitudes خدمات شهری
service department قسمت خدمات
service company گروهان خدمات
we owe him for his services خدمات او هستم
service department بخش خدمات
joint services خدمات مشترک
health services خدمات بهداشتی
field service خدمات پایکار
Civil Service خدمات اجتماعی
field exercise خدمات صحرایی
field duty خدمات رزمی
Civil Service خدمات کشوری
civil defence service خدمات کشوری
computer utility خدمات کامپیوتری
civil services خدمات دولتی
common user خدمات عمومی
crypto service خدمات رمز
civil خدمات شهری
social services خدمات اجتماعی
field service خدمات رزمی
hospital benefit خدمات بیمارستانی
advisory services خدمات مشورتی
administrative services خدمات اداری
services خدمات سرویسها
auxiliary service خدمات جنبی
goods and services کالاها و خدمات
information service خدمات اطلاعات
social work خدمات اجتماعی
combat service support پشتیبانی خدمات رزمی
agricultural extension services خدمات ترویج کشاورزی
beach group گروه خدمات ساحلی
bunched income درامد خدمات شخصی
war service chevron علامت خدمات جنگی
service squadron قسمت خدمات دریای
computer serrices company شرکت خدمات کامپیوتری
obliging حاضر خدمات مهربان
i am satisfied with his servic از خدمات او راضی یا خوشنودهستم
railroad service خدمات راه اهن
port auxiliary service یگان خدمات بندری
public utilities خدمات عمومی مانند اب
exchange services خدمات فروشگاهی فروشگاهها
remote computing services خدمات محاسباتی از راه دور
welfare رعایت کردن خدمات اجتماعی
acquisition authority اعتبار خرید کالاو خدمات
giro خدمات بانکی اداره پست
aids to trade خدمات جنبی تجارت مانندبانکدارب
hospitalization پذیرایی خدمات بیمارستانی و درمانی
home service خدمات فروش در داخل کشور
accessorial services خدمات بارگیری و تخلیه بار
giros خدمات بانکی اداره پست
environmental services دوایر خدمات بهسازی محیط زیست
terminal service company گروهان خدمات بارانداز یاسکوی نظامی
ordnance service خدمات مربوط به اردنانس واسلحه و مهمات
beach unit یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
service chevron علایم بازویی که خدمات جنگی را نشان میدهد
welfare state دولتی که به خدمات اجتماعی توجه خاص دارد
joint servicing دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
triage سیستم ارزیابی خدمات پزشکی و نیازهای درمانی پرسنل
procurement تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
the source خدمات سودمند اطلاعاتی وقابل دسترس برای مشترکین
casualty control book دفتر خدمات موتور ناو دفترچه خدمت موتورناو
cam استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
cams استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
sergeanty انجام خدمات مختلف در دوره ملوک الطوایفی برای تملک تیول
service منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
legion ofholour نشان افتخارکه دولت فرانسه درازای خدمات برجسته لشکری یاکشوری میدهد
serviced منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
performance monitor برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
veil of money نظریهای که براساس ان پول فقط بعنوان پوشش برای کالاها و خدمات بحساب می اید
muck rack کسی که عادتا" می خواهدکارمندان خدمات عمومی و یاجمیع مردم را به رشوه خواری و فساد و خلافکاری متهم کند
equation of exchange متوسط قیمت کالاها و خدمات نهائی و مقدار تولید کالاها وخدمات
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
polemarch سرکرده سوم از نه تن سرکرده که خدمات لشگری انجام میداند
retaining fee وجهی که بطور مستمرپرداخت به وکیل پرداخت شودتا از خدمات حقوقی اومستمرا" استفاده شود یا اورا از قبول وکالت طرف مقابل بازدارند
aeronautical station ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
Tahmasb شاه تهماسب [پسر شاه اسماعیل موسس سلسله صفوی خدمات زیادی برای حفظ و اعتلا هنر فرشبافی ایران به جای گذاشت.]
cost fraction نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
health services خدمات بهداری قسمتهای بهداری
airlift service سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
channel airlift سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
central postal directory دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
staging unit یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com