English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
equipment failure خرابی تجهیزاتی
Other Matches
posts بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
posted بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post- بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
equipment compatibility همسازی تجهیزاتی
equipment reserve ذخیره تجهیزاتی
troop test ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
data link تجهیزاتی که اجازه انتقال اطلاعات به صورت یک داده رامیدهد
third party lease توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
oem Equipment Original شرکت یا سازمانی که کامپیوترها وتجهیزات دستگاه جانبی را به منظور استفاده از انها درمحصولات و تجهیزاتی که بعدا" به مشتریان فروخته خواهد شد خریداری می نمایدسازنده تجهیزات اصلی anufacturer
smashes خرابی
smash خرابی
wreck خرابی
wrecks خرابی
desolation خرابی
fault خرابی
faulted خرابی
faults خرابی
malfunctions خرابی
godsend خرابی
havoc خرابی
wreckage خرابی
disrepair خرابی
breakdowns خرابی
breakdown خرابی
malfunction خرابی
malfunctioned خرابی
devastation خرابی
failure خرابی
failures خرابی
ruining خرابی
ruins خرابی
wrecking خرابی
dilapidation خرابی
destruction خرابی
demolitions خرابی
rottenness خرابی
ruin خرابی
demolition خرابی
eversion خرابی
ruination خرابی
wrack خرابی بدبختی
catastrophic failure خرابی فجیع
decay خرابی تنزل
fault description توضیح خرابی
error description توضیح خرابی
description of error توضیح خرابی
decayed خرابی تنزل
decaying خرابی تنزل
decays خرابی تنزل
defect description توضیح خرابی
failure rate میزان خرابی
failure rate نرخ خرابی
failure free بدون خرابی
fail softly با خرابی تدریجی
fail softly با خرابی ملایم
fail soft با خرابی تدریجی
fail soft با خرابی ملایم
collapse mechanism مکانیزم خرابی
insulation fault خرابی نارسانا
page fault خرابی صفحه
car breakdown خرابی اتومبیل
transient failure خرابی گذرا
to do execution خرابی وارداوردن
the mischief of it is that' خرابی ان اینست که
fail safe با خرابی امن
fail-safe با خرابی امن
power failure خرابی برق
power failures خرابی برق
disk crash خرابی دیسک
crashed شکستگی خرابی
crashingly شکستگی خرابی
crashes شکستگی خرابی
crash شکستگی خرابی
crashing شکستگی خرابی
ravaging خرابی وارد اوردن
ravages خرابی وارد اوردن
failure safety ایمنی در برابر خرابی
ravaged خرابی وارد اوردن
non destructive test ازمایش بدون خرابی
ravage خرابی وارد اوردن
reliability ایمنی در برابر خرابی
drinking was his ruin باعث خرابی اوشد
failure logcing ثبت وقوع خرابی
failure prediction پیش بینی خرابی
machined خطای ناشی از خرابی قطعه
terminals خرابی که قابل تعمیر نیست
wrackful خراب کننده مسبب خرابی
clean بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
cleaned بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
cleans بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
terminal خرابی که قابل تعمیر نیست
machines خطای ناشی از خرابی قطعه
mean time between failures زمان میانگین بین دو خرابی
cleanest بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
machine خطای ناشی از خرابی قطعه
standby که در صورت خرابی آماده استفاده است
machine خطای ناشی خرابی سخت افزار
maintainability ویژگی مربوط به جداسازی وتعمیر یک خرابی
it spells ruin to the workmen متضمن خانه خرابی کارگران است
machined خطای ناشی خرابی سخت افزار
destruct خرابی عمدی موشک قبل ازپرتاب ان
detritus چیزی که در نتیجه خرابی بدست اید
machines خطای ناشی خرابی سخت افزار
corrective maintenance جداسازی وتصحیح خرابی ها پس ازوقوع انها
cable ابزار بررسی قط عی یا خرابی در سیم کشی
on line fault tolerant system سیستم تحمل خرابی درون خطی
standbys که در صورت خرابی آماده استفاده است
degradation کمبود توانایی پردازش به علت خرابی
failure خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
bombed out خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
failures خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
bent اسم رمز برای خرابی وسایل
bombs خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
auto تا از خرابی در صورت قط ع برق جلوگیری شود
bombed خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
cabled ابزار بررسی قط عی یا خرابی در سیم کشی
bomb خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
autos تا از خرابی در صورت قط ع برق جلوگیری شود
fail سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
structural damage خسارت ناشی از خرابی یاترک خوردگی ساختمان
fails سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
mtbf زمان میانگین بین دو خرابی Failures Between eanTime
cacogenics رشتهای از علم درباره فسادو خرابی نژاد
failed سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
standbys قطعه پشتبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
redundancy تامین قط عات اضافی در سیستم در صورت بروز خرابی
standby قطعه پشتبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
shut off mechanism وسیلهای که در صورت بروز خرابی فرایند را متوقف میکند
maintenance مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی
it tends to ruin him وسائل خانه خرابی یاهلاکت اورافراهم میکند منجرمیشودبهلاکت او
contingency plan برنامه دوم که در صورت خرابی اولی انجام خواهد شد
redundancies تامین قط عات اضافی در سیستم در صورت بروز خرابی
MTF متوسط زمانی که یک وسیله تا پیش از خرابی کار میکند
maintainability توانایی ترمیم سریع و کارا در صورت بروز خرابی
glitches خرابی تصادفی یا موقتی در سخت افزار گیر در برنامه
glitch خرابی تصادفی یا موقتی در سخت افزار گیر در برنامه
oddest روش بررسی صحت و عدم خرابی داده دودویی ارسالی
mean مدت زمان متوسط ی که یک قطعه بین دو خرابی کار میکند
serviced توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
service توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
odd روش بررسی صحت و عدم خرابی داده دودویی ارسالی
odder روش بررسی صحت و عدم خرابی داده دودویی ارسالی
hitting دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
hits دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
hit دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
meaner مدت زمان متوسط ی که یک قطعه بین دو خرابی کار میکند
rerun محلی دربرنامه که اجرا ازآنجا شروع میشود پس از توقف یا خرابی
meanest مدت زمان متوسط ی که یک قطعه بین دو خرابی کار میکند
powers منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
throw the baby out with the bathwater <idiom> (تروخشک باهم میسوزد)کل چیزی رادور ریختن به خاطر خرابی یک قسمت آن
graceful degradation اجازه دادن به بخشهایی از سیستم برای کار کردن پس از خرابی یک بخش
powering منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powered منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
surge افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
surged افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
fall back دستورات و توابع دادههای موقت مخصوص که در صورت خطا یا خرابی استفاده میشود
surges افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
bomb تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
fail safe system سیستمی که برای جلوگیری ازخرابی طراحی شده است سیستم با خرابی ملایم
bombed out تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
redundancies اتصالات اضافی بین نقاط که امکان ادامه عملیات در حین خرابی میدهد
redundancy اتصالات اضافی بین نقاط که امکان ادامه عملیات در حین خرابی میدهد
bombs تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bombed تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
maintenance قرارداد با شرکت تعمیری که بررسیهای مرتب و تعمیر با قیمت مخصوص در صورت خرابی دارد
hottest سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
fallout خرابی مولفههای الکترونیکی که به هنگام کنترل کیفی یک قطعه جدید از تجهیزات به وقوع می پیوندد
hotter سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
hot سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
holing 1-مدت زمانی که در آن توان توسط UPS تامین میشود. 2-توقف در برنامه یا وسیله به علت خرابی
hole 1-مدت زمانی که در آن توان توسط UPS تامین میشود. 2-توقف در برنامه یا وسیله به علت خرابی
replication 1-قطعه یدکی درسیستم درصورت بروزخطا یا خرابی . 2-کپی کردن دکورد یا داده درمحل دیگری
holed 1-مدت زمانی که در آن توان توسط UPS تامین میشود. 2-توقف در برنامه یا وسیله به علت خرابی
holes 1-مدت زمانی که در آن توان توسط UPS تامین میشود. 2-توقف در برنامه یا وسیله به علت خرابی
warm standby وسیله پشتیبان جانبی که قابل تنظیم برای روشن شدن است در یک لحظه کوتاه پس از خرابی سیستم
auto توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
journal رکورد ذخیره شده از هر ارتباط بین کاربر و کامپیوتر مرکزی برای کمک به بازیابی فایل پس از خرابی سیستم
framing error خطایی که در اثر عدم موفقیت و خرابی دستگاه پذیرش دربازشناسی صحت بیتهایی که تشکیل یک کاراکتر را میدهندپیش می اید
autos توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
journals رکورد ذخیره شده از هر ارتباط بین کاربر و کامپیوتر مرکزی برای کمک به بازیابی فایل پس از خرابی سیستم
maintenance 1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها
reconstituted برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
reconstitute برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
reconstituting برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
crashed توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری
crashingly توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری
crashing توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری
crashes توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری
crash توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری
reconstitutes برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
ups منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
standbys سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
system diagnostics امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
standby سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
timed آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
time آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
redundancies نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
redundancy نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com