Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
destruct
خرابی عمدی موشک قبل ازپرتاب ان
Other Matches
post-
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
posted
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
posts
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
sprints
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprinted
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprint
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
missilry
موشک شناسی مبحث ساختمان وپرتاب موشک
missilery
موشک شناسی مبحث ساختمان وپرتاب موشک
boomerang
چوب خمیدهای که پس ازپرتاب شدن نزد پرتاب کننده برمیگردد
boomeranged
چوب خمیدهای که پس ازپرتاب شدن نزد پرتاب کننده برمیگردد
boomerangs
چوب خمیدهای که پس ازپرتاب شدن نزد پرتاب کننده برمیگردد
boomeranging
چوب خمیدهای که پس ازپرتاب شدن نزد پرتاب کننده برمیگردد
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
celestial guidance
سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
subroc
موشک نصب شده روی زیردریایی موشک مخصوص زیردریایی
midcourse guidance
هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
cut off velocity
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
refire time
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
surface missile
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
wilfull
عمدی
intentional
عمدی
premeditated
عمدی
advertency
عمدی
prepense
عمدی
aforethought
عمدی
autonomic
عمدی
deliberating
عمدی
deliberated
عمدی
deliberate
عمدی
deliberates
عمدی
willful misconduct
خسارت عمدی
tank
باخت عمدی
willful misconduct
زیان عمدی
wilfull murder
قتل عمدی
wilful murder
قتل عمدی
murdered
قتل عمدی
murders
قتل عمدی
murdering
قتل عمدی
malice a
خیانت عمدی
unitentional
غیر عمدی
inadvertent
غیر عمدی
murder
قتل عمدی
voluntary act
فعل عمدی
intentional movement
حرکت عمدی
intentional handball
هند عمدی
sabotage
خرابکاری عمدی
sabotaged
خرابکاری عمدی
sabotages
خرابکاری عمدی
sabotaging
خرابکاری عمدی
dump
باخت عمدی
intentional foal
خطای عمدی
studied
دانسته عمدی
cheap shot
خشونت عمدی
reflation
تورم عمدی
lemon
باخت عمدی
lemons
باخت عمدی
apogee
زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
homicide by misadventure
قتل غیر عمدی
sand bag
سستی عمدی در تمرین
by accident or d.
بطور اتفاقی یا عمدی
setting on fire
اتش زدن عمدی
d.sin
گناه بزرگ عمدی
invlountary act
فعل غیر عمدی
vertical parity check
مقابله توان عمدی
arson
اتش زدن عمدی
arson
ایجاد حریق عمدی
casually
بطور غیر عمدی
was that intended?
ایا ان عمدی بود
miscarriages
سقط جنین غیر عمدی
hacked
لگد زدن عمدی دررگبی
deliberates
عمدا انجام دادن عمدی
deliberating
عمدا انجام دادن عمدی
inadvertence
غیر عمدی عدم تعمد
hacks
لگد زدن عمدی دررگبی
involuntarily
بطورغیر ارادی یا غیر عمدی
obmutescence
خاموش نشینی سکوت عمدی
hack
لگد زدن عمدی دررگبی
deliberate
عمدا انجام دادن عمدی
deliberated
عمدا انجام دادن عمدی
miscarriage
سقط جنین غیر عمدی
draw play
ضربه عمدی با انتهای گوی گلف
arson
تولید حریق عمدی در مال غیر
match penalty
خطای اسیب رساندن عمدی واخراج
voluntary
عمدی افراز ملک با تراضی شرکا
inadvertenly
بطور غیر عمدی ازروی ندانستگی
duster
پرتاب عمدی توپ به بالا وبداخل
dusters
پرتاب عمدی توپ به بالا وبداخل
unitentionally
ندانسته بطور غیر عمدی سهوا
barratry
خسارات ناشی از جرم عمدی ناخدا یا ملوان کشتی
allowances
اختلاف یا لقی عمدی بین ابعادو اجزاء جفت شونده
allowance
اختلاف یا لقی عمدی بین ابعادو اجزاء جفت شونده
throws
باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throwing
باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throw
باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
columnar and trabeated
[نوعی از ساختار شامل ستون های عمدی یا تیرگهایی که از تیرهای افقی حمایت می کند.]
malfunctioned
خرابی
malfunctions
خرابی
devastation
خرابی
desolation
خرابی
failure
خرابی
ruining
خرابی
failures
خرابی
ruin
خرابی
breakdown
خرابی
malfunction
خرابی
wrecking
خرابی
ruins
خرابی
wreck
خرابی
wrecks
خرابی
eversion
خرابی
smash
خرابی
godsend
خرابی
smashes
خرابی
fault
خرابی
havoc
خرابی
faults
خرابی
dilapidation
خرابی
faulted
خرابی
disrepair
خرابی
destruction
خرابی
wreckage
خرابی
ruination
خرابی
demolition
خرابی
demolitions
خرابی
breakdowns
خرابی
rottenness
خرابی
fail softly
با خرابی ملایم
fail soft
با خرابی ملایم
insulation fault
خرابی نارسانا
equipment failure
خرابی تجهیزاتی
fail softly
با خرابی تدریجی
failure rate
نرخ خرابی
failure free
بدون خرابی
decay
خرابی تنزل
decayed
خرابی تنزل
decaying
خرابی تنزل
decays
خرابی تنزل
failure rate
میزان خرابی
wrack
خرابی بدبختی
crashingly
شکستگی خرابی
power failures
خرابی برق
power failure
خرابی برق
defect description
توضیح خرابی
description of error
توضیح خرابی
disk crash
خرابی دیسک
page fault
خرابی صفحه
crash
شکستگی خرابی
crashed
شکستگی خرابی
the mischief of it is that'
خرابی ان اینست که
error description
توضیح خرابی
crashes
شکستگی خرابی
to do execution
خرابی وارداوردن
fail-safe
با خرابی امن
transient failure
خرابی گذرا
fail safe
با خرابی امن
crashing
شکستگی خرابی
car breakdown
خرابی اتومبیل
fail soft
با خرابی تدریجی
fault description
توضیح خرابی
collapse mechanism
مکانیزم خرابی
catastrophic failure
خرابی فجیع
manipulative deception
تغییر فرکانس یا دستکاری دروسایل فرستنده خودی برای گول زدن دشمن فریب رادیویی عمدی
failure prediction
پیش بینی خرابی
reliability
ایمنی در برابر خرابی
ravaged
خرابی وارد اوردن
failure logcing
ثبت وقوع خرابی
drinking was his ruin
باعث خرابی اوشد
ravages
خرابی وارد اوردن
failure safety
ایمنی در برابر خرابی
non destructive test
ازمایش بدون خرابی
ravage
خرابی وارد اوردن
ravaging
خرابی وارد اوردن
missile
موشک
antimissile missile
موشک ضد موشک
ballistic missile
موشک
missiles
موشک
rocketed
موشک
ballistic missiles
موشک
rocket
موشک
rocketing
موشک
rockets
موشک
cleanest
بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
wrackful
خراب کننده مسبب خرابی
clean
بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
cleaned
بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
mean time between failures
زمان میانگین بین دو خرابی
cleans
بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
terminals
خرابی که قابل تعمیر نیست
machine
خطای ناشی از خرابی قطعه
machined
خطای ناشی از خرابی قطعه
machines
خطای ناشی از خرابی قطعه
terminal
خرابی که قابل تعمیر نیست
skyrockets
موشک هوایی
bomarc
موشک بومارک
boosted rocket
موشک ازاد
adm 0
موشک کویل
tows
کشیدن موشک تو
free rocket
موشک ازاد
aerodynamic missile
موشک ایرودینامیکی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com