Total search result: 201 (9 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
to do execution |
خرابی وارداوردن |
|
|
Other Matches |
|
press |
وارداوردن |
presses |
وارداوردن |
post |
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی |
post- |
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی |
posted |
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی |
posts |
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی |
wrecks |
خسارت وارداوردن |
wrecking |
خسارت وارداوردن |
wreck |
خسارت وارداوردن |
asperse |
اهانت وارداوردن |
failure |
خرابی |
smash |
خرابی |
wreck |
خرابی |
breakdown |
خرابی |
wrecking |
خرابی |
breakdowns |
خرابی |
wrecks |
خرابی |
disrepair |
خرابی |
desolation |
خرابی |
fault |
خرابی |
faulted |
خرابی |
faults |
خرابی |
godsend |
خرابی |
havoc |
خرابی |
ruin |
خرابی |
devastation |
خرابی |
malfunctions |
خرابی |
malfunctioned |
خرابی |
malfunction |
خرابی |
smashes |
خرابی |
wreckage |
خرابی |
ruins |
خرابی |
ruining |
خرابی |
eversion |
خرابی |
destruction |
خرابی |
demolition |
خرابی |
demolitions |
خرابی |
failures |
خرابی |
ruination |
خرابی |
rottenness |
خرابی |
dilapidation |
خرابی |
fail soft |
با خرابی ملایم |
fail safe |
با خرابی امن |
defect description |
توضیح خرابی |
fault description |
توضیح خرابی |
error description |
توضیح خرابی |
decay |
خرابی تنزل |
decayed |
خرابی تنزل |
decaying |
خرابی تنزل |
decays |
خرابی تنزل |
description of error |
توضیح خرابی |
car breakdown |
خرابی اتومبیل |
disk crash |
خرابی دیسک |
equipment failure |
خرابی تجهیزاتی |
fail soft |
با خرابی تدریجی |
fail softly |
با خرابی ملایم |
fail softly |
با خرابی تدریجی |
failure free |
بدون خرابی |
failure rate |
نرخ خرابی |
failure rate |
میزان خرابی |
power failures |
خرابی برق |
power failure |
خرابی برق |
fail-safe |
با خرابی امن |
wrack |
خرابی بدبختی |
insulation fault |
خرابی نارسانا |
page fault |
خرابی صفحه |
the mischief of it is that' |
خرابی ان اینست که |
catastrophic failure |
خرابی فجیع |
transient failure |
خرابی گذرا |
collapse mechanism |
مکانیزم خرابی |
crash |
شکستگی خرابی |
crashed |
شکستگی خرابی |
crashes |
شکستگی خرابی |
crashingly |
شکستگی خرابی |
crashing |
شکستگی خرابی |
failure safety |
ایمنی در برابر خرابی |
ravaging |
خرابی وارد اوردن |
ravages |
خرابی وارد اوردن |
ravaged |
خرابی وارد اوردن |
non destructive test |
ازمایش بدون خرابی |
failure logcing |
ثبت وقوع خرابی |
failure prediction |
پیش بینی خرابی |
drinking was his ruin |
باعث خرابی اوشد |
reliability |
ایمنی در برابر خرابی |
ravage |
خرابی وارد اوردن |
terminal |
خرابی که قابل تعمیر نیست |
wrackful |
خراب کننده مسبب خرابی |
mean time between failures |
زمان میانگین بین دو خرابی |
machines |
خطای ناشی از خرابی قطعه |
machine |
خطای ناشی از خرابی قطعه |
cleans |
بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه |
machined |
خطای ناشی از خرابی قطعه |
terminals |
خرابی که قابل تعمیر نیست |
cleanest |
بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه |
cleaned |
بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه |
clean |
بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه |
failures |
خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی |
bombed |
خرابی غیر عادی کامپیوتر crash |
it spells ruin to the workmen |
متضمن خانه خرابی کارگران است |
maintainability |
ویژگی مربوط به جداسازی وتعمیر یک خرابی |
bombed out |
خرابی غیر عادی کامپیوتر crash |
on line fault tolerant system |
سیستم تحمل خرابی درون خطی |
bent |
اسم رمز برای خرابی وسایل |
machined |
خطای ناشی خرابی سخت افزار |
machines |
خطای ناشی خرابی سخت افزار |
bombs |
خرابی غیر عادی کامپیوتر crash |
detritus |
چیزی که در نتیجه خرابی بدست اید |
machine |
خطای ناشی خرابی سخت افزار |
degradation |
کمبود توانایی پردازش به علت خرابی |
destruct |
خرابی عمدی موشک قبل ازپرتاب ان |
auto |
تا از خرابی در صورت قط ع برق جلوگیری شود |
standby |
که در صورت خرابی آماده استفاده است |
cabled |
ابزار بررسی قط عی یا خرابی در سیم کشی |
standbys |
که در صورت خرابی آماده استفاده است |
cable |
ابزار بررسی قط عی یا خرابی در سیم کشی |
failure |
خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی |
corrective maintenance |
جداسازی وتصحیح خرابی ها پس ازوقوع انها |
autos |
تا از خرابی در صورت قط ع برق جلوگیری شود |
bomb |
خرابی غیر عادی کامپیوتر crash |
failed |
سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند |
fail |
سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند |
fails |
سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند |
structural damage |
خسارت ناشی از خرابی یاترک خوردگی ساختمان |
cacogenics |
رشتهای از علم درباره فسادو خرابی نژاد |
mtbf |
زمان میانگین بین دو خرابی Failures Between eanTime |
standbys |
قطعه پشتبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود |
maintenance |
مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی |
redundancy |
تامین قط عات اضافی در سیستم در صورت بروز خرابی |
it tends to ruin him |
وسائل خانه خرابی یاهلاکت اورافراهم میکند منجرمیشودبهلاکت او |
contingency plan |
برنامه دوم که در صورت خرابی اولی انجام خواهد شد |
MTF |
متوسط زمانی که یک وسیله تا پیش از خرابی کار میکند |
redundancies |
تامین قط عات اضافی در سیستم در صورت بروز خرابی |
maintainability |
توانایی ترمیم سریع و کارا در صورت بروز خرابی |
shut off mechanism |
وسیلهای که در صورت بروز خرابی فرایند را متوقف میکند |
glitch |
خرابی تصادفی یا موقتی در سخت افزار گیر در برنامه |
glitches |
خرابی تصادفی یا موقتی در سخت افزار گیر در برنامه |
standby |
قطعه پشتبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود |
meaner |
مدت زمان متوسط ی که یک قطعه بین دو خرابی کار میکند |
meanest |
مدت زمان متوسط ی که یک قطعه بین دو خرابی کار میکند |
serviced |
توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن |
mean |
مدت زمان متوسط ی که یک قطعه بین دو خرابی کار میکند |
odder |
روش بررسی صحت و عدم خرابی داده دودویی ارسالی |
hitting |
دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود |
odd |
روش بررسی صحت و عدم خرابی داده دودویی ارسالی |
service |
توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن |
oddest |
روش بررسی صحت و عدم خرابی داده دودویی ارسالی |
hits |
دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود |
rerun |
محلی دربرنامه که اجرا ازآنجا شروع میشود پس از توقف یا خرابی |
hit |
دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود |
powering |
منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد |
graceful degradation |
اجازه دادن به بخشهایی از سیستم برای کار کردن پس از خرابی یک بخش |
powers |
منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد |
power |
منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد |
powered |
منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد |
throw the baby out with the bathwater <idiom> |
(تروخشک باهم میسوزد)کل چیزی رادور ریختن به خاطر خرابی یک قسمت آن |
bombed |
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص |
fail safe system |
سیستمی که برای جلوگیری ازخرابی طراحی شده است سیستم با خرابی ملایم |
redundancy |
اتصالات اضافی بین نقاط که امکان ادامه عملیات در حین خرابی میدهد |
redundancies |
اتصالات اضافی بین نقاط که امکان ادامه عملیات در حین خرابی میدهد |
bombed out |
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص |
bomb |
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص |
bombs |
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص |
surges |
افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه |
surged |
افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه |
surge |
افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه |
fall back |
دستورات و توابع دادههای موقت مخصوص که در صورت خطا یا خرابی استفاده میشود |
fallout |
خرابی مولفههای الکترونیکی که به هنگام کنترل کیفی یک قطعه جدید از تجهیزات به وقوع می پیوندد |
maintenance |
قرارداد با شرکت تعمیری که بررسیهای مرتب و تعمیر با قیمت مخصوص در صورت خرابی دارد |
hot |
سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود |
hotter |
سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود |
hottest |
سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود |
holing |
1-مدت زمانی که در آن توان توسط UPS تامین میشود. 2-توقف در برنامه یا وسیله به علت خرابی |
replication |
1-قطعه یدکی درسیستم درصورت بروزخطا یا خرابی . 2-کپی کردن دکورد یا داده درمحل دیگری |
holes |
1-مدت زمانی که در آن توان توسط UPS تامین میشود. 2-توقف در برنامه یا وسیله به علت خرابی |
hole |
1-مدت زمانی که در آن توان توسط UPS تامین میشود. 2-توقف در برنامه یا وسیله به علت خرابی |
holed |
1-مدت زمانی که در آن توان توسط UPS تامین میشود. 2-توقف در برنامه یا وسیله به علت خرابی |
warm standby |
وسیله پشتیبان جانبی که قابل تنظیم برای روشن شدن است در یک لحظه کوتاه پس از خرابی سیستم |
framing error |
خطایی که در اثر عدم موفقیت و خرابی دستگاه پذیرش دربازشناسی صحت بیتهایی که تشکیل یک کاراکتر را میدهندپیش می اید |
autos |
توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع |
auto |
توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع |
journals |
رکورد ذخیره شده از هر ارتباط بین کاربر و کامپیوتر مرکزی برای کمک به بازیابی فایل پس از خرابی سیستم |
journal |
رکورد ذخیره شده از هر ارتباط بین کاربر و کامپیوتر مرکزی برای کمک به بازیابی فایل پس از خرابی سیستم |
maintenance |
1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها |
reconstituting |
برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه |
reconstitutes |
برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه |
crashingly |
توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری |
reconstituted |
برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه |
crashes |
توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری |
crash |
توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری |
crashed |
توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری |
crashing |
توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری |
reconstitute |
برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه |
ups |
منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی |
standbys |
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود |
standby |
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود |
system diagnostics |
امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم |
time |
آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند |
uninterruptable power supply |
منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی |
redundancy |
نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است |
timed |
آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند |