English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 193 (9 milliseconds)
English Persian
flex x خرج انفجار ورقهای
Other Matches
contact burst preclusion ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
laminated construction ساختمان ورقهای
electrical sheet ورقهای برقی
house of cards ساختمان با ورقهای پاسور
burning train مسیر انفجار سیکل انفجار
blast line مسیرموج انفجار خط موج انفجار
explosive train مدار انفجار مسیر انفجار
plate edge planer دستگاه تراش ویژه لبههای ورقهای فلزی
something collapses like a card of house متلاشی شدن چیزی مانند ساختمان از ورقهای بازی
chemical horn مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
origin writ ورقهای بود که در گذشته خواهان دعوی ان را یه عنوان اولین قدم در احقاق حق خود می خریدند
flash card ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
early time زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
crater analysis تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
detonation انفجار
blasts انفجار
blast انفجار
explosion انفجار
blasting انفجار
displosion انفجار
blastment انفجار
blow out انفجار
blow-ups انفجار
explosions انفجار
detonations انفجار
brisance انفجار
pop انفجار
blow-up انفجار
popped انفجار
pops انفجار
bursts انفجار
blow up انفجار
plosion انفجار
burst انفجار
eruption انفجار
the force of the explosion شدت انفجار
blast wave موج انفجار
blasting machine دستگاه انفجار
blow out سوختن انفجار
misfire گیر در انفجار
burst wave موج انفجار
bursting set محل انفجار
combustiblity قابلیت انفجار
combustion chamber اطاق انفجار
countermining انفجار ضد مین
crepitation انفجار مکرر
dead center ignition نقطه انفجار
detonative اماده انفجار
explosiveness قابلیت انفجار
fire time زمان انفجار
time of disintegration زمان انفجار
sympathetic detonation انفجار القایی
swooper انفجار دار
population explosion انفجار جمعیت
high order detonation انفجار شدید
lead in مداررابط انفجار
ignitor وسیله انفجار
impact action اثر انفجار
implosion انفجار از داخل
explosive force قدرت انفجار
explosive force نیروی انفجار
explosive energy قدرت انفجار
destruct system سیستم انفجار
detonable قابل انفجار
detonatable قابل انفجار
detonating slab مسیر انفجار
detonation charge خرج انفجار
detonation cord سیم انفجار
information explosion انفجار اطلاعات
explosimeter انفجار سنج
explosion hazard خطر انفجار
explosion proof پوشش ضد انفجار
explosion proof ازمایش- انفجار
inexplosive غیرقابل انفجار
blasts ضربه انفجار
detonation انفجار ضربهای
crater قیف انفجار
detonations انفجار ناگهانی
detonations انفجار ضربهای
bust انفجار ترکیدگی
busted انفجار ترکیدگی
busting انفجار ترکیدگی
busts انفجار ترکیدگی
detonation انفجار ناگهانی
POWs صدای انفجار
POW صدای انفجار
blasts صدای انفجار
blast ضربه انفجار
sonic boom انفجار صوتی
blast صدای انفجار
crackles صدای انفجار پی در پی
crackled صدای انفجار پی در پی
crackle صدای انفجار پی در پی
craters قیف انفجار
misfires گیر در انفجار
explosive قابل انفجار
yield بازده انفجار
outburst انفجار غضب
gusts انفجار فوت
gust انفجار فوت
sonic booms انفجار صوتی
atom samshing انفجار اتمی
outbursts انفجار غضب
big bang انفجار بزرگ
blast effect اثر انفجار
aerial burst انفجار هوایی
yielded بازده انفجار
misfired گیر در انفجار
yields بازده انفجار
service mine مین قابل انفجار
powder kegs چیز قابل انفجار
powder keg چیز قابل انفجار
flex x خرج انفجار کتابی
poised mine مین اماده انفجار
burst انفجار منفجر شدن
high order detonation انفجار انی وکامل
burst منفجر کردن انفجار
low order انفجار کند یا ناقص
bursts منفجر کردن انفجار
bursts انفجار منفجر شدن
tnt equivalent معادل با قدرت انفجار تی ان تی
impact اثر ترکش انفجار
impacts اثر ترکش انفجار
detonating ترکاننده وابسته به انفجار
late time زمان سکته انفجار
explosive range گستره انفجار پذیری
contact fire انفجار در اثر تماس
subsidiaries عمق دهنده به انفجار
subsidiary عمق دهنده به انفجار
afterwinds باد بعد از انفجار
crepitate انفجار پی درپی کردن
armed ammunition مهمات اماده انفجار
explosives مواد قابل انفجار
breech chamber محفظه خرج انفجار
armed mine مین اماده انفجار
blast effect اثر موج انفجار
atom samsher دستگاه انفجار اتمی
blastment تاثیرونفوذ انفجار بادخوردگی
atomic time زمان انفجار اتمی
ice mine مین مخصوص انفجار زیریخی
fire time زمان اجرای اتش یا انفجار
piezometer دستگاه سنجش شدت انفجار
proximity fuze فیوز مخصوص انفجار مرمی
predictor دستگاه محاسب زمان انفجار
countermining distance فاصله ضد انفجار زنجیری مین
contingent effects اثرات احتمالی انفجار هستهای
impact action عمل انفجار نیروی ترکش
exudation مواد پخش شونده در یک انفجار
strip تخلیه موادخطرناک یا قابل انفجار
sofar دستگاه ثبت انفجار در زیردریا
countermining زنجیری کردن ترتیب انفجار مینها
afterwinds باد مخالف جهت انفجار اتمی
fire in the hole انفجار نزدیک است به جان پناه
acoustic circuit مدار عکس العمل انفجار صوتی
ice mining انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
drag loading نتیجه کشش بادیا موج انفجار
discriminating circuit مدارتشخیص دهنده انرژیهای عامل انفجار
yields قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
yielded قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
yield قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
sticky charge خرج انفجاری قابل چسباندن در محل انفجار
firing area نقطه شروع انفجار مین میدان تیر
crackled صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
crackles صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
crackle صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
late time زمان بین سقوط بمب تا شروع انفجار اتمی
zero point نقطه مرکزی گلوله اتشین اتمی در لحظه انفجار
warned protected قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
shock waves موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
sympathetic detonation انفجاری که دراثر انفجار مواد منفجره دیگررخ میدهد
shock wave موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
warned exposed قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
look زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
war head قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
looks زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
looked زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
anti knock ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
shell shock اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
shell-shock اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
water injection پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
anticountermining device وسیله ضد انفجار مین دریایی در اثر ضربه ضامن انفجارضربتی مین
command detonated منفجر شونده از راه دور قابل انفجار با فرمان دور
implosion weapon جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
supercritical حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
shock front جبهه یا خط جبهه موج انفجار گلوله اتمی
sonic boom انفجار صوتی شکستن دیوار صوتی
sonic booms انفجار صوتی شکستن دیوار صوتی
firing circuit مدار چاشنی مدار انفجار
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
flash tube لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
spall تکههای جدا شده از زره تانک بعلت انفجار تکههای پرتاب شده از زره
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com