English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
flinders خرده شیشه وامثال ان
Other Matches
glass dust خرده شیشه
splinter تراشه خرده شیشه
splintered تراشه خرده شیشه
splinters تراشه خرده شیشه
splintering تراشه خرده شیشه
junk اهن پاره خرده شیشه
smalto خرده شیشه رنگین روی اجرموزاییک
boasts : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boast : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boasted : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
dribbled خرده خرده پیش بردن
dribbling خرده خرده پیش بردن
dribble خرده خرده پیش بردن
dribbles خرده خرده پیش بردن
ink bottle شیشه مرکب شیشه جوهر
glassman تاجر شیشه شیشه ساز
plate glass شیشه سنگ شیشه تختهای
flatbed وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند
sip خرده خرده نوشی
sipped خرده خرده نوشی
sipping خرده خرده نوشی
sips خرده خرده نوشی
such like وامثال ان
vitrify بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
stamper چکش وامثال ان
stations توقفگاه نظامیان وامثال ان
polt جوجه ماکیان وامثال ان
stationed توقفگاه نظامیان وامثال ان
station توقفگاه نظامیان وامثال ان
solid angle زاویه سه بعدی مخروط وامثال ان
staplers فروشنده پشم وپنبه وامثال ان
smoker دوددهنده میوه وگوشت وامثال ان
ribbon نوار ضبط صوت وامثال ان
ribbons نوار ضبط صوت وامثال ان
smokers دوددهنده میوه وگوشت وامثال ان
stringing نخ کشیدن برگهای توتون وامثال ان
lifesaver عضودسته نجات غریق وامثال ان
stapler فروشنده پشم وپنبه وامثال ان
coat of arms نشان یا علامت دولت یاخانواده وامثال ان
coats of arms نشان یا علامت دولت یاخانواده وامثال ان
scarf حمایل ابریشمی وامثال ان شال گردن
scarfs حمایل ابریشمی وامثال ان شال گردن
pilot burner چراغ کوچک اجاق گاز وامثال ان
oxygen tent چادراکسیژن مخصوص معالجه سرما خوردگی وامثال ان
post تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
oxygen tents چادراکسیژن مخصوص معالجه سرما خوردگی وامثال ان
post- تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
smoking room اتاق مخصوص دود دادن ماهی وامثال ان
posts تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
posted تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
proliferous بارور شونده بوسیله پیازیا جوانه زنی وامثال ان
glass wool پشم یا براده شیشه پشم شیشه
slopped هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
slop غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
slop هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
slopped غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
macedoine مخلوطی ازسبزیجات پخته که در سالاد یاروی لرزانک وامثال ان بکارمیرود
shook : مجموع تختههای لازم برای ساختن بشکه وچلیک وامثال ان
slopping هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
slopping غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
scopolamine ی که با تزریق این ماده وامثال ان گرفته شده باشدقابل ارائه به دادگاه نیست
guards حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guarding حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guard حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
esquire عنوان روی نامه وامثال ان برای مردهاعنوانی که یکدرجه پایین تراز>شوالیه < بوده
shell-shock اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
slot شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
slotting شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
slots شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
scrim پارچه استری مبل وغیره کرباس نازکی که بعنوان بتونه قاب چوبی وامثال ان بکارمیبرند
shell shock اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
steeve خفت کردن میلهای که نوک ان قلابی داردوبرای ازمایش محتویات عدل پنبه وامثال ان بکار میرود سیخک
honks صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
millboard مقوای جلد کتاب وامثال ان مقوای کلفت
glimmers خرده
shredding خرده
shreds خرده
trash ice خرده یخ
sub خرده
glimmer خرده
debris خرده
subs خرده
whit خرده
bit خرده
tittle خرده
glimmered خرده
shredded خرده
splinter خرده
whole بی خرده
splintered خرده
splintering خرده
snippel خرده
fragments خرده
fragmenting خرده
snippy خرده
fragment خرده
smallest خرده
smaller خرده
small خرده
fritter خرده
fritters خرده
shred خرده
splinters خرده
round بی خرده
crumbs خرده
weenier خرده
weeniest خرده
weeny خرده
nip خرده
nipped خرده
nips خرده
vestigial خرده
wight خرده
weensy خرده
haet خرده
crumb خرده
fragmental chip خرده
roundest بی خرده
grain خرده
vestige خرده
vestiges خرده
dribblet خرده
jot خرده
jots خرده
jotted خرده
bittock خرده
particles خرده
particle خرده
bits خرده
fraction خرده
fractions خرده
glazier شیشه گر
panes شیشه
glazier شیشه بر
bottles شیشه
bottle شیشه
glassblower شیشه گر
plates شیشه
glass cutter شیشه بر
plate شیشه
glass شیشه
pane شیشه
glass blower شیشه گر
water glass اب شیشه
gaudery خرده ریزها
faultfinder خرده گیر
queen of heaven خرده سیاره
excelsior خرده نجاری
dumping stone خرده سنگ
cavils خرده گیری
miniature system خرده نظام
cavilled خرده گیری
caviling خرده گیری
caviled خرده گیری
he was a little too p یک خرده تندرفت
micrometer caliper خرده سنج
retail خرده فروشی
foot bone خرده استخوان پا
hucksterer خرده فروش
animadvert خرده گرفتن
rubble خرده سنگ
gimcrackery خرده ریز
groat ذره خرده
planetoidal خرده سیارهای
grit خرده سنگ
abrasive grit خرده فلزات
gritted خرده سنگ
gritting خرده سنگ
caviler خرده گیر
crystallite خرده کریستال
frippery خرده ریز
fripperies خرده ریز
Chad خرده کاغذ
censoriousness خرده گیری
subgroups خرده گروه
subgroup خرده گروه
tinker's damn خرده ریز
chip خرده چوب
knoit تغ تغ خرده گیری
thimblefuls یک خرده یک جرعه
chat wood خرده هیزم
cavil خرده گیری
micro wave خرده موج
mote نقطه خرده
goodman خرده مالک
broken stone خرده سنگ
pick at خرده گرفتن بر
criticalness خرده گیری
censorious خرده گیر
carper خرده گیر
chadless بی خرده کاغذ
thimbleful یک خرده یک جرعه
chips خرده چوب
tidbit خرده ریز
towns خرده شهر
to sell by retail خرده فروختن
tinker's dam خرده ریز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com