English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 48 (4 milliseconds)
English Persian
proboscidean or ian خرطوم داران
Other Matches
proboscis خرطوم
proboscises خرطوم
wind trunk خرطوم باد
water aspirator خرطوم ابی
snout خرطوم فیل
snouts خرطوم فیل
nose ape or monkey بوزینه خرطوم دار
sea elephant خوک خرطوم داردریایی
trunk خرطوم بینی انسان
trunks خرطوم بینی انسان
tapir خوک خرطوم درازمالایا
proboscidian راسته پستانداران خرطوم دار
proboscidean راسته پستانداران خرطوم دار
the faithful ایمان داران
arthropoda بند داران
moneyed interest پول داران
vertebrata مهره داران
men of property ملک داران
ctenophora شانه داران
farmers مزرعه داران
ctenophore شانه داران
riflecorps تفنگ داران داوطلب
thallophyte از جنس ریسه داران
intervertebral بین مهره داران
euciliate مژه داران حقیقی
joint tenants اجاره داران مشترک
centrum مرکز بدن مهره داران
class q allotment کسورات حق مسکن درجه داران
troop housing کوی درجه داران یا افراد
proboscidian وابسته بخرطوم داران عاجدار
proboscidean وابسته بخرطوم داران عاجدار
naris سوراخ بینی مهره داران
Wall Street مرکز بانکها و سرمایه داران نیویورک
toe انگشت پای مهره داران جای پا
toes انگشت پای مهره داران جای پا
premaxilla استخوان جلو ارواره زیرین مهره داران
ctenophoran وابسته بشانه داران جانور شانه دار
reefers لباس دانشجویان و درجه داران نیروی دریایی یخچال
reefer لباس دانشجویان و درجه داران نیروی دریایی یخچال
stalag بازداشتگاه افسران و درجه داران زمان جنگ درالمان
baltic exchange اتحادیه کشتی داران و تجار وواسطههای ذغال و الوار ودانه
germinal area قسمتی از پلاستودرم که جنین اصلی مهره داران را تشکیل میدهد
leet دادگاهی که تیول داران سالی یا ششماه یکبار برپا می کردند
yaght club باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
micronucleus یکی از دوهسته کوچکتر مرکزی مژه داران که رویش جانور را تحت کنترل دارد
shoulder patch درجه روی بازوی درجه داران
dictatorship of proletariat اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com