Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English
Persian
fire escape
خروجی اضطراری در مواقع اتش سوزی
fire escapes
خروجی اضطراری در مواقع اتش سوزی
Other Matches
Emergeny exit .
پله های فرار ( درهای خروجی برای مواقع اضطراری )
ejection seat
صندلی هواپیما که در مواقع اضطراری شخص را ازهواپیما بخارج پرتاب میکند
queueing
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queued
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queues
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queue
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
sometimes
بعضی مواقع
On such ( these ) occasions .
دراینگونه مواقع
We would like to take this opportunity to …
مواقع را مغتنم شمرده ...
stochastic
دارای تغییردر مواقع مختلف
tailcoat
کت دامن گرد مخصوص مواقع رسمی
sou'wester
کلاه مخصوص مواقع توفانی دریا
fire escapes
پله کان مخصوص فرار در مواقع حریق
fire escape
پله کان مخصوص فرار در مواقع حریق
ahoy
ندا و خبر برای مواقع سلام لفظ
silk hat
کلاه بلند ابریشمی مخصوص مواقع رسمی
index number
مقایسه حجم در بعضی مواقع با عدد شاخص
occasional
وابسته به فرصت یا موقعیت مربوط به بعضی از مواقع یاگاه و بیگاه
self ignition
خود سوزی
helium burning
هلیوم سوزی
heart ache
سینه سوزی
pre ignition
پیش سوزی
thurification
بخور سوزی
holocausts
همه سوزی
hydrogn burning
ئیدروژن سوزی
holocaust
همه سوزی
dichogamic
دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند
holocausts
اتش سوزی همگانی
fire control
جلوگیری از اتش سوزی
fire alarm telegraph
تلگراف اتش سوزی
holocaust
اتش سوزی همگانی
fire insurance
بیمه اتش سوزی
that is no bed of roses
اش دهن سوزی نیست
conflagration
اتش سوزی بزرگ
conflagrations
اتش سوزی بزرگ
emergency generator set
دستگاه مولد برق اضطراری مولد برق اضطراری
that is no bed of roses
شیره گلو سوزی نیست
firetrap
ساختمان مستعد اتش سوزی
inequivalence
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی ها یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
NEQ
تابع منط قی که خروجی آن درست است اگر ورودی ها مثل هم نباشند و گرنه خروجی نادرست است
equivalence
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
non equivalence function
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که ورودی ها مثل هم نباشند وگرنه خروجی غلط است
near letter quality
خروجی چاپ شده توسط چاپگرهای نقطه ماتریسی که به اندازه خروجی چاپگرهای با کیفیت حروف عالی خوانانمیباشد
chocked nozzle
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
incendiary
سبب اتش سوزی ذوب کننده
bill
اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
bills
اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
there is a fire opposites
در خانه روبرو اتش سوزی رخ داده است
petroleur
کسیکه با استعمال نفت اتش سوزی راه می اندازد
auxiliary
اضطراری
compulsive
اضطراری
involuntary
اضطراری
emergency
اضطراری
emergencies
اضطراری
auxiliaries
اضطراری
coactive
اضطراری
emergency lighting
روشنایی اضطراری
emergency leave
مرخصی اضطراری
emergency lamp
لامپ اضطراری
emergency conditions
شرایط اضطراری
emergency conning position
پل فرماندهی اضطراری
insurance stockage
ذخیره اضطراری
emergency fund
وجوه اضطراری
emergency exit
خروج اضطراری
emergency air
هوای اضطراری
emergency exit
در خروج اضطراری
maydays
پیام اضطراری
mayday
پیام اضطراری
emergency brake
ترمز اضطراری
emergency burial
تدفین اضطراری
emergency cartridge
کارتریج اضطراری
emergency antenna
انتن اضطراری
emergency maintenance
نگهداشت اضطراری
ditching
فرود اضطراری
missed approach
فرود اضطراری
emergency scramble
رهگیری اضطراری
emergency station
محل اضطراری
emergency switch
کلید اضطراری
emergency transmitter
فرستنده اضطراری
bingo field
فرودگاه اضطراری
emergency shelter
پناهگاه اضطراری
emergency risk
ریسک اضطراری
emergency repair
تعمیر اضطراری
emergency measure
سنجش اضطراری
emergency treatment
معالجه اضطراری
emergency works
کارهای اضطراری
emergency priority
تقدم اضطراری
standby battery
باتری اضطراری
emergency push button
تکمه اضطراری
emergency ration
جیره اضطراری
emergency valve
شیر اضطراری
Where is the emergency exit?
در خروج اضطراری کجاست؟
air defense emergency
وضعیت اضطراری پدافندهوایی
emergency
فوق العاده اضطراری
landing mat
باند فرود اضطراری
emergencies
فوق العاده اضطراری
emergency brake equipment
تجهیزات ترمز اضطراری
emergency leave
سطح اماد اضطراری
emergency power supply
منبع قدرت اضطراری
emergency scramble
درگیری اضطراری هواپیماها
emergency call
خبر یا مکالمه اضطراری
emergency operation
بهره برداری اضطراری
flip-flopped
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flop
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopping
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flops
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
emergency admission
پذیرش اضطراری
[در بیمارستان]
[پزشکی]
ditching
فرود اضطراری هواپیما روی اب
emergency complement
تعدیل یکانهابرای موارد اضطراری
to declare a state of emergency
اعلان کردن حالت اضطراری
autorotation
روش فرود اضطراری هلیکوپتر
fall back
سیستم پشتیبان در شرایط اضطراری
accident ambulance
اتومبیل اضطراری برای حوادث
input output processor
پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
scuttling
غرق کردن اضطراری ناو هبله
scuttled
غرق کردن اضطراری ناو هبله
scuttle
غرق کردن اضطراری ناو هبله
scuttles
غرق کردن اضطراری ناو هبله
to call 911
[American English]
تلفن اضطراری کردن
[به پلیس یا آتش نشانی]
field expedient
روشهای اضطراری اخراجات در صحرا تدابیر صحرایی
fire fighting
عکس العمل نسبت به اتش دشمن مبارزه با اتش سوزی
common wall
دیوار تقسیم دیوار جلوگیری از اتش سوزی
emergency establishment
تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری
hot site
یک مرکز کاملا" مجهزکامپیوتری که برای حالت اضطراری اماده است
defense emergency
مواد مورد لزوم وحیاتی پدافندی وضعیت اضطراری دفاعی یا نظامی
squawk may day
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت اضطراری بگذارید
intermediate contingency
قدرت موتور توربوشفت پایین تر از سطح اضطراری که معمولا برای مدت 03 دقیقه مجاز میباشد
input/output
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
aircraft arresting hook
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
presidential call
فرمان بسیج اعلام شده به وسیله رئیس جمهور بسیج اضطراری
emergency loading
بارگزاری فوق العاده بارگزاری اضطراری
urgency
فوتی بودن اضطراری بودن
exhaust
خروجی
output
خروجی
exit
خروجی
tatal output
خروجی کل
printout
خروجی
printouts
خروجی
handlers
خروجی
handler
خروجی
throughput
خروجی
exits
خروجی
output area
خروجی
outflows
خروجی
outflow
خروجی
extrusion
خروجی
out put
خروجی
outlet
خروجی
outlets
خروجی
exhausts
خروجی
egress
خروجی
deferent
خروجی
outputs
خروجی
output state
حالت خروجی
input output
ورودی خروجی
output media
رسانه خروجی
output listing
سیاهه خروجی
i/o
ورودی-خروجی
output stage
مرحله خروجی
output job queue
صف برنامه خروجی
output power
توان خروجی
igneous rock
سنگ خروجی
dewatering outlets
خروجی زیرین
output stream
مسیل خروجی
output shaft
محور خروجی
output stream
نهر خروجی
output speed
سرعت خروجی
output transformer
مبدل خروجی
effluent
سیال خروجی
effluents
سیال خروجی
output routine
روال خروجی
output tube
لامپ خروجی
output process
فرایند خروجی
output impedance
امپدانس خروجی
output impedance
ناگذرایی خروجی
effective output
خروجی موثر
exhaust fan
پروانه خروجی
exhaust gas
گاز خروجی
exhaust nozzle
نازل خروجی
outfall
دهانه خروجی
exhaust passage
گذرگاه خروجی
exhaust pipe
لوله خروجی
exhaust port
مجرای خروجی
exhaust port
دریچه خروجی
exhaust connection
اتصال خروجی
exhaust cam
بادامک خروجی
exhaust air
هوای خروجی
cooling water outlet
خروجی اب سرد
light output
خروجی نور
lighting outlet
خروجی روشنایی
effusive rocks
سنگهای خروجی
extrusive rocks
سنگهای خروجی
emergency door
خروجی خطر
eruptive rock
سنگ خروجی
maximum output
خروجی حداکثر
exhaust steam
بخار خروجی
exhaust stroke
ضربه خروجی
exit road
راه خروجی
output capacitance
فرفیت خروجی
output channel
مجرای خروجی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com