Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
break cover
خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
Other Matches
earth
حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
earths
حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
hare
خرگوش صحرایی گوشت خرگوش
hares
خرگوش صحرایی گوشت خرگوش
rabbitry
محل پرورش خرگوش اهلی پرورش خرگوش
pika
خرگوش بی دم
lapin
خرگوش
bun
دم خرگوش
buns
دم خرگوش
hares
خرگوش
leporis
خرگوش
rabbit
خرگوش
hare
خرگوش
rabbits
خرگوش
lepus
خرگوش
lop ear
خرگوش
[به شوخی]
floppy ear
خرگوش
[به شوخی]
coney
خرگوش کوچک
acouchy
خرگوش هندی
doe
خرگوش ماده
rabbiter
شکارچی خرگوش
rabbity
خرگوش دار
cony
خرگوش کوچک
cotton tail
خرگوش امریکایی
angoras
موی خرگوش یا مرغوز
dower
لانه خرگوش وغیره
angora
موی خرگوش یا مرغوز
hyrax
نوعی خرگوش کوهی
rabbit
شکار خرگوش کردن
rabbits
شکار خرگوش کردن
forme
لانه یا جای خرگوش
leveret
بچهء خرگوش یکساله معشوقه
agouti
یکجورخرگوش امریکایی خرگوش هندی
The conjurer made the rabbit disappear .
شعبده باز خرگوش را غیب کرد
warrens
جای نگاهداری خرگوش وجانوران دیگر
warren
جای نگاهداری خرگوش وجانوران دیگر
purse net
دام کیسهای برای خرگوش گیری
fox
روباه
fox brush
دم روباه
blue fox
سگ روباه
foxtail
دم روباه
foxes
روباه
dog fox
روباه
arctic fox
سگ روباه
reynard
روباه
foxing
روباه
hole
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
holed
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
holes
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
holing
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
kennel
لانه روباه
vixens
روباه ماده
foxholes
سوراخ روباه
kennels
لانه روباه
How did you make out? Did you succeed or fail?
شیری یا روباه ؟
yoicks
صید روباه
foxiest
روباه صفت
hanky-panky
روباه بازی
vulpine
روباه صفت
scoria
روباه سربار
pits
حفره روباه
pit
حفره روباه
hanky panky
روباه بازی
guile
روباه صفتی
foxhole
سوراخ روباه
vixen
روباه ماده
foxier
روباه صفت
foxy
روباه صفت
vixenish
شبیه روباه ماده
foxhunt
شکار روباه باتازی
cub hunting
شکار بچه روباه
fox hole
سنگر حفره روباه
silver fox
روباه نقره فام
hare and hounds
بازی ای که دوتن بنام خرگوش ازپیش دویده خردههای کاغذبرزمین م
earth stopper
مامور بستن سوراخهای روباه
foxhounds
تازی مخصوص شکار روباه
to ride to hounds
با تازی شکار روباه کردن
foxhound
تازی مخصوص شکار روباه
to rid to hounds
با تازی شکار روباه کردن
foxhunt
باتازی شکار روباه کردن
master of
سرپرست گروه شکار روباه
to be like a fox
<idiom>
مثل روباه حیله گر بودن
tallyho
صدای شکارچی در موقع دیدن روباه
brush
دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
brushes
دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
fox hunting
شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
masks
کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
fox-hunting
شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
mask
کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
The fox,being asked who his withness was ,said, my.
<proverb>
به روباه گفتند شاهدت کیست گفت دمم.
foxtail
یکجورعلف که درسران خوشه هایی ماننددم روباه دارد
drag hunt
شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
view halloo
فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
Foxes when they cannot reach the grapes say they a.
<proverb>
روباه دستش به انگور نمى رسد مى گوید ترش است .
tallyho
فریاد شکارچی هنگام دیدن روباه که از پناهگاه بیرون دویده
exhaust
خروج
exits
خروج
propulsion
خروج
exit
خروج
exodus
خروج
emission
خروج
emissions
خروج
exhausts
خروج
egress
خروج
prolapsus
خروج
egression
خروج
emersion
خروج
outgo
خروج
leakage or breakage
خروج
ingress and egress
دخول و خروج
logout
خروج از سیستم
exit point
نقطه خروج
emergency exit
در خروج اضطراری
transpiration
خروج نفوذ
work function
انرژی خروج
prolapse of the uterus
خروج سیبک
order off the field
حکم خروج
order off
حکم خروج
log out
خروج از سیستم
log off
خروج از سیستم
light spill
خروج نور
ejaculating
خروج منی
out flow of capital
خروج سرمایه
eccentricity
خروج از مرکز
eccentricity
خروج از مرکزیت
debouch
راه خروج
eccentricities
خروج از مرکز
capital outflow
خروج سرمایه
ejaculates
خروج منی
blow out
خروج ناگهانی
ejaculated
خروج منی
ejaculate
خروج منی
angle of emergence
زاویه خروج
spurts
خروج ناگهانی
spurting
خروج ناگهانی
spurted
خروج ناگهانی
spurt
خروج ناگهانی
debouchment
خروج ازتنگنا
eccentricities
خروج از مرکزیت
electron affinity
انرژی خروج
exeat
اجازهء خروج
outage
راه خروج
dump valve
شیر خروج
emergency exit
خروج اضطراری
outlet
مجرای خروج
spermatism
خروج منی
outlets
مجرای خروج
outages
راه خروج
exhaust velosity
سرعت خروج
emission
صدور خروج
defecation
خروج مدفوع
emissions
صدور خروج
exhaust valve
شیر خروج
steam tight
مانع خروج بخار
infinite
حلقهای که خروج ندارد.
eccentricity
گریز یا خروج از مرکز
exhausts
تخلیه کردن خروج
exhausts
خروج گاز یابخار
eccentricities
گریز یا خروج از مرکز
Where is the emergency exit?
در خروج اضطراری کجاست؟
shell
برنامه خروج موقت
shelling
برنامه خروج موقت
shells
برنامه خروج موقت
undoubling
خروج از دوبلگی شطرنج
exhaust
خروج گاز یابخار
exhaust
تخلیه کردن خروج
freedom of entry and exit
ازادی ورود و خروج
gas tight
مانع خروج گاز
out flow of labor
خروج نیروی کار
outer work function
انرژی خروج بیرونی
inner work function
انرژی خروج درونی
fifo
خروج به ترتیب ورود
clearance outwards
مجوز خروج کشتی
eccentricity of the load
خروج از مرکزیت بار
clearing outwards
اعلامیه خروج کشتی
primer leak
خروج گازاز ته چاشنی
exophthalmos
خروج تخم چشم
Please show me the way out I'll show you !
لطفا " را ؟ خروج را به من نشان دهید
clearance outwards
مجور خروج کشتی پس ازبارگیری
choke ring
حلقه مانع خروج گاز
gangway
محل ورود و خروج از ناو
clearance papers
اسناد خروج کشتی از بندر
obturator
الات مانع خروج گاز
gangways
محل ورود و خروج از ناو
trap house
محل خروج هدفهای متحرک
ne exeat regno
دستور عدم خروج از مملکت
exhaust pipe
لوله خروج بخار یا دود
exit
خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
spermatorrhoea
خروج منی بدون اراده احتلام
jetting
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
port of exit
مرز خروج کالا یا فرد ازکشور
lithotomy
برش مثانه برای خروج سنگ
jetted
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
to shut in
تو نگاه داشتن از خروج جلوگیری کردن
jets
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
blowing
خروج هوا با فشار و سرعت زیاد
jet
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
exit road
راه خروج ازموضع یا سر پل یا منطقه فرود
muzzle energy
نیروی یک گلوله در موقع خروج از لوله
exits
خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com